در آخرین ساعات روز جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵ جمع کوچکی از کادر ارتش ترکیه، بدون رعایت سلسله مراتب نظامی، اقدام به کودتای نظامی در این کشور کردند. این گروه که تحت امر افسران رده پایین ارتش بودند، ابتدا فرودگاه آتاتورک و تلویزیون دولتی این کشور را تسخیر کردند؛ اما این دو مرکز پس از مقاومت پلیس و عده ای از معترضان مردمی پس گرفته شد.
با توجه به اینکه یک کودتا نیاز به پارامترهای مختلف ــ از جمله هماهنگی کلی در تمامی سطوح ارتش یا ارگان کودتاکننده ــ دارد بسختی می توان نام آنچه صورت پذیرفت را واقعاً یک کودتا گذاشت؛ بویژه آنکه اینک و با گذشت ۱۰ روز از کودتا و موج شگفت انگیز دستگیریها و تثصفیه ها، تردیدهای جدی جدیدی درباره آن به وجود آمده است.
ستون “یادداشتهای ساعت ۲۵” روزنامه قدس در مطلبی با عنوان “اردوغان بر سر شاخ بن میبرد” به تحلیلی تاریخی در این باره اقدام نموده است.
حالت غیرعادی در ترکیه ی کودتازده ادامه دارد. هواداران اردوغان مانند گروهی انقلابی که از راه انقلاب مسلحانه به قدرت نایل شده باشند، به فکر تصفیه حساب با ارتش ترکیه که از سنگپایههای اساسی و حافظ استقلال و یکپارچگی کشور است، افتاده و به شیوههای زشت و خفت باری از ژنرالها و افسران ارشد گرفته تا افسران جوان و سربازان کادر و وظیفه را دستگیر کرده، مجروح و مصدوم میکنند و با لذتی وحشیانه دستگیر شدگان را لخت و برهنه کرده، جلوی دوربین عکاسان و فیلمبرداران قرار میدهند.
کشتار سربازان و سربریدن عدهای از آنان سوای هواداران اردوغان، مردم را خشمگین کرده است. رجب طیب اردوغان که مدتهاست سودای سلطانیسم بر وجودش چیره شده، درصدد عقده گشایی و کین توزی افتاده است. محافل آگاه جهان با شگفتی، بر کناری حدود ۳۵۰۰ قاضی و دادستان و بازداشت ۶۰۰۰ نظامی را مورد تحلیل قرار میدهند. مطبوعات بینالمللی این پرسش را مطرح میکنند که چگونه ظرف ۴۸ ساعت مقامهای امنیتی اردوغان توانستند ارتباط این همه قاضی دادگستری و امیران و افسران ارتش را با کودتا تحقیق و تفحص کنند و حکم اردوغان را برای برکناری یا بازداشت این همه کارکنان دستگاه قضا و ارتشیان اجرا کنند؟ کم کم این پرسش مطرح میشود، رئیس جمهوری که خود را در نقش سلطان سلیم و سلطان سلیمان و سلطان عبدالحمید احساس میکند، چرا باید این قدر مخالف داشته باشد؟ شاید حق با توده عظیم مخالفان باشد، نه او.
به نظر میرسد تلافی جویی رویدادهای گذشته از ارتش و قوه قضاییه به خاطر سختگیریهایی باشد که در بیست و پنج سال گذشته بر اردوغان و مرشدهایش وارد ساخته بودند. از دوران حزب رفاه و حزب فضیلت و برکناری نجم الدین فریدون اربکان، بریدن زندان برای او که شهردار استانبول بود و ابراز نگرانیهای مکرر بلند پایگان احزاب متنفذ ترکیه از جاه طلبی مهار نشدنی او، اشتیاقش به سلطانیسم عثمانی، کشاندن ترکیه به ماجراهای وحشیانه داعش، عدول از سیاست سازگاری دولتهای پیشین با کردها (آنان عبداله اوجالان را اعدام نکردند و در زندان آسودهای نگاه داشتند و بتدریج از تندروی و افراط کاریش کاستند. اردوغان اعلان جنگ به پ. پ.ک داد و حوادث انفجاری در استانبول را سبب شد) و سایر ماجراها، ارتشیان شیوههای زمامداری اردوغان را خطرناک و ریسک آمیز میدانند. ارتش ترکیه از سال ۱۹۲۲ تاکنون پیوسته به مماشات، سازگاری و محافظه کاری شهره است.
ترکهای عثمانی که با جنگ و یورش و فتوحات در بالکان و اروپای شرقی و آسیای مقدم غربی و آفریقا و سواحل مدیترانه، امپراتوری پهناوری را بنیان نهاده بودند، در قرن نوزدهم و دو دهه اول قرن بیستم بیشترین ممالک تحت سلطه خود را از دست دادند. دستگاه خلافت فاسد عثمانی با خلیفگانی که خود را مانند خاندان سعودی کنونی، خادم حرمین شریفین (مکه و مدینه) مینامیدند، در سال ۱۹۲۲ منحل شد.
آوازه شناعت آمیز حرمسراهای عثمانی در قرون ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ در جهان فراگیر شده بود. آتاتورک با برانداختن بساط سلطنت، ترکیه جدید را تأسیس کرد. سوءاستفاده سلاطین عثمانی از شیخ الاسلامها و مفتیان حقوق بگیر، شباهت عجیبی به سوءاستفاده کنونی خاندان سعودی از مفتیان سعودی دارد که کاملاً گوش به فرمان دربار ریاض هستند.
ارتش عثمانی که در اواخر قرن نوزدهم به وسیله فرماندهان عالیرتبه آلمانی، سازماندهی شد، پرنسیبها و آداب ارتش آلمان را به میراث برد. در جنگ اول جهانی مصادره دو رزمناو عثمانی که در کارخانههای کشتی سازی انگلستان در حال ساخت بود و انگلستان آن را ضبط کرد، شور میهنی در عثمانی به پا کرد. آزادیخواهان عثمانی از آغاز قرن نوزدهم تحول عمیقی در کشور ایجاد کرده بودند.
نبرد گالیپولی و کشته شدن هزاران سرباز عثمانی، در تاریخ نظامی جهان ثبت شد. پس از شکست عثمانی، اشغال استانبول و تحمیل قراردادهای سوز و لوزان و از دست دادن همه مستعمرات و مستخلفات امپراتوری، ارتش جدید ترکیه به فرماندهی کمال آتاتورک و عصمت اینونو توانست ایتالیاییها، فرانسویها و یونانیها را از قسمتهایی از خاک ترکیه آسیا و اروپا بیرون کند و ترکیه کنونی را شکل بخشد.
ارتش ترکیه در دوران کمال آتاتورک با همکاری دولت جمهوری آلمان توانست کارخانههای مونتاژ هواپیما و تانک در ترکیه تأسیس کند. قدرت ارتش ترکیه و افزایش نفرات آن تا ۷۰۰ هزار تن زیر پرچم مانع از آن شد که ارتش آلمان نازی، ارتش انگلستان و ارتش شوروی به فکر اشغال ترکیه بیفتند. در حقیقت ارتش ترکیه مانع اشغال ترکیه به وسیله نیروهای خارجی شد.
سیاستمداران مجرب ترکیه مانند عصمت اینونو، رشدی اراس و سراج اوغلو در طول جنگ جهانی سیاست بیطرفی اتخاذ کردند. ارتش ترکیه به سه سپاه منقسم شد و استقلال کشور را تضمین کرد و ترکیه هم چتربازان آلمانی را که هواپیمایشان هدف گلوله ضد هوایی ناوگان بریتانیا قرار میگرفت، پناه میداد، هم خلبانان انگلیسی و شوروی را. آتاتورک وظیفه حفظ دموکراسی را به ارتش محول کرده بود.
ارتش ترکیه حق مداخله در سیاست را نداشت، اما زمانی که استقلال کشور دچار مخاطره میشد، یا افراد و جماعات به جان هم میافتادند، یا آشوب و بلوا حاکمیت و ثبات کشور را تهدید میکرد، ارتش موظف بود وارد میدان شود، ایجاد ثبات و امنیت کند و بسرعت بر برگزاری انتخابات جدید نظارت کرده، پس از برقراری آرامش، به سربازخانهها بازگردد.
در سالهای پس از پایان جنگ، ترکیه دچار تهدیدات شوروی شد که استالین تمایل داشت تنگههای داردانل و بسفور را از حاکمیت ترکیه درآورد. دریای سیاه به وسیله این دو بغاز (تنگه) به دریای مدیترانه مرتبط میشود. بنادر شوروی در دریای سیاه در فضای بسته قرار داشتند. استالین بارها ترکیه را تهدید کرد، اما ترکیه زیر بار نرفت و سرانجام استالین از سودای گرفتن بغازها منصرف شد. ارتش ترکیه در سال ۱۹۵۰ پس از آغاز جنگ در شبه جزیره کره، بنا به دعوت سازمان ملل متحد، یک لشکر از نظامیان خود را به کره جنوبی اعزام داشت که متهورانه جنگیدند و اسیرانی از آنان که به دست کمونیستها افتادند، یک کلمه از کمونیسم تعریف و تمجید نکردند و در رادیوی پیونگ یانگ قرآن خواندند. سلحشوری سربازان ترکیه سبب شد که آمریکاییها در سال ۱۹۵۱ در حالی که از اعطای یک وام ۱۲۰ میلیون دلاری به ایران طفره میرفتند ۱۵۰ میلیون دلار رایگان به دولت ترکیه کمک کردند.
هواداران اردوغان، نظامیانی را کتک میزنند و مورد خفت و اهانت قرار میدهند که بیشتر آنها افسران و سربازان وظیفه بودهاند و چارهای جز اطاعت از فرامین نظامی نداشتهاند. کودتای شکست خورده اخیر شائبه آمریکایی و خارجی ندارد. حدود هشتاد تن از سیاستمداران و نظامیان بلند پایه و فرماندهان اساسیترین و حساس ترین یگانهای ارتشی چه در نیروی هوایی، چه در نیروی دریایی، چه هوانیروز، چه نیروی زمینی و چه ژاندارمری برای اعتراض به سیاستهای مرتب در حال تغییر و متزلزل اردوغان یکدل شدند تا حکومت تمام نشدنی سلطانیسم اردوغان را براندازند، کاری که در تاریخ ترکیه پس از جنگ جهانی دوم دست کم ۶ تا هفت بار سابقه داشته و مداخله ارتش برای پایان دادن به بحرانها در قانون اساسی گذشته ترکیه که اردوغان آن را با رفراندوم خود باطل کرد، پیشبینی شده است.
سیاستهای متناقض اردوغان که همگامان صمیمی او، عبدالله گل و داود اوغلو را هم از مسند رانده و فتح الله گولن، مرشد سابق او را به تبعید فرستاده است، نارضایتی بیشتر مقامهای سیاسی و اجتماعی ترکیه را برانگیخته است.
صدها روزنامه نگار طی ۱۰ سال گذشته بازداشت شدند و باند فاسدی از اطرافیان اردوغان با سلام و صلوات تبرئه شدهاند. ارتشی که امروز در ترکیه، خیابانگردان و بیکارگان، با فرماندهان و افسران آن با اهانت و استخفاف رفتار میکنند، همان ارتشی است که هر سال در نبرد در کوهستانهای شرق ترکیه با پ.ک.ک. صدها قربانی میدهد و نویسنده در ۶ باری که به ترکیه سفر کردهام، شاهد تشییع جنازه افسران و سربازان جوان کشته شده در جنگ با پ.ک.ک بودهام.
اردوغان بر سر شاخ بن میبرد. ارتشی را که به دلیل نگرانی از سیاست عجیب اردوغان دست به یک کودتای ناقص و نیمه بند زده، دشمن میداند و دم از اعدام نظامیان میزند. اردوغان نه به مثابه رئیس کشور، بلکه به صورت یک شورشگر به قدرت رسیده رفتار میکند و سرنوشت جلال بایار و عدنان مندرس را به خاطر نمیآورد.