اندره آ استراماچونی، که این روزها نامش به عنوان نزدیکترین گزینه به نیمکت استقلال مطرح میشود، دوران بازیگری زیادی نداشت و با مصدومیت شدید در همان ابتدای کار مجبور شد بازی کردن را کنار بگذارد و وقت و انرژی جوانی خود را صرف آموختن مربیگری کند؛ همین عامل باعث شده تا وی اکنون در عین جوانی یک سرمربی پخته و با تجربیات بینالمللی قابل ملاحظه باشد.
مربیگری را از تیمهای پایه شروع کرد و توانست با تیم جوانان اینتر به بزرگترین افتخار ممکن در ردههای پایه یعنی قهرمانی اروپا دست پیدا کند، این عملکرد خوب وی موجب شد تا مدیران وقت اینتر وی را برای هدایت تیم اصلی خود انتخاب کنند. حضور بر روی نیمکت تیمی به بزرگی اینتر نقطه عطفی در رزومه اوست که تاکنون هیچکدام از سرمربیان تاریخ باشگاه استقلال نداشتهاند.
شروع او روی نیمکت اینتر بسیار خوب بود و در نیم فصل اول توانست در بازیهای مهم نظیر بازی مقابل ناپولی، میلان و یووه پیروز شود؛ برد ۳-۱ تیم وی مقابل یوونتوس از این حیث قابل توجه هست که اولا در نیمه مربیان به دست آمد یعنی ابتدا اینتر در نیمه اول یک گل دریافت کرد سپس با کامبک در نیمه دوم ۳ گل وارد دروازه یوونتوس کرد و دوما نوار پیروزیهای خانگی یوونتوس بعد از ۴۹ بازی پاره شد. اما زیاد عجیب نبود در نیمفصل دوم تیمی که جوانترین مهاجمش کاسانوی ۳۰ ساله است به مشکل بربخورد! تیم پیر و خالی از ستاره آن روزهای اینتر در نیمفصل دوم وارد بحرانی شد که غیرمنصفانه است اگر فقط کادرفنی را عامل آن بدانیم…
استراماچونی بعد از اینتر در ۳ تیم دیگر نیز مربیگری کرد که آخرین آنها اسپارتا پراک در لیگ چک بود، درباره حضور وی در این تیم جالب است بدانید تیم وی در پایان لیگ ۱۶ تیمی با ۶۶ امتیاز و تفاضل گل ۲۶+ سوم شد و مدیران تیم با وی قطع همکاری کردند، این در حالی است که حداکثر امتیازات کسب شده در لیگ ۱۶ تیمی ایران در دو سال اخیر به ترتیب ۶۱ و ۶۴ امتیاز بوده است!
برای آن عدهای که این قطع همکاریها را نقاط سیاه کارنامه استراماچونی میدانند باید بگوییم وی از تیمهایی اخراج شده که اکثر گزینههای دیگر آرزوی یکبار تمرین دادن آن را داشتهاند! اخراج از اینتری که قهرمانی لیگ قهرمانان را در کارنامه دارد با اخراج از الوحده و الاتفاق فرق دارد، اصولا قطع همکاری مربیان در چنین سطحی به هیچ عنوان نباید برای گزینههای مربیگری در لیگ ایران عملکرد منفی تلقی شود که اگر شود احتمالا مورینیو هم به خاطر اخراج شدن های مداومش صلاحیت حضور در لیگ ایران را نخواهد داشت!
و اما برخی معیارهایی که استراماچونی را به یک گزینه ایدهآل برای استقلال تبدیل کردهاست:
۱- توان فنی بالا (به گواه خاویر زنتی، شاگرد سابق وی در اینتر)
۲- جوانی و شهامت
۳- سابقه کار با جوانان و موفقیت چشمگیر در این رده
۴- سابقه حضور در قطبهای قهرمانی و تیمهای بزرگ
۵- موفقیت نسبی در بازیهای بزرگ
۶- توانایی برگرداندن بازی و کامبک
و…
در نهایت اینکه اگر سن و سطح آخرین تیم قبل از حضور در ایران را در کنار رزومه کاری معیارهای خوب بودن قرار دهیم، میتوان ادعا کرد استراماچونی بهتر از مربیای است که تاکنون هدایت یک باشگاه ایرانی را برعهده داشتهاست!