اکبر منتجبی، روزنامهنگار با انتشار تصویری از آوازخوانی بهرام گودرزی در یک رستوران در اینستاگرام، نوشت: «دیدن بهرام گودرزی پس از سالها، آنهم در حاشیه یک رستوران که مشغول خواندن بود، خیلی خوشحال کننده نبود. او در اواخر دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ خواننده ثابت تلویزیون ایران بود. در آن روزهایی که ستارهستیزی حرف اول سینما و تلویزیون بود توانسته بود با حفظ همه چارچوبهای تلویزیون با چهره متفاوتی که نه ریش داشت و نه چفیه، سرود بخواند و به دلها بنشیند. خواننده درجه یکی نبود. اگرچه شنیده بودم که شاگرد استاد شجریان است، اما برای تلویزیون ایران میتوانست باشد و بماند.
دیشب او را در یکی از رستورانهای پایتخت دیدم. در حاشیه ضیافتی که دیگران مشغول معاشرت و خوردن شام بودند، بهرام گودرزی با همان چهره دلنشین سالیان گذشته خود مجبور بود ترانههایی از گلپا و هایده و هوشمند عقیلی و دیگران بخواند تا همچنان بماند.
این همان مصیبتی است که سالهای پیش از این نیز گریبان فریدون فروغی را گرفته بود و او مجبور شده بود برای گذر عمر و امرار معاش در رستورانهای کیش و… بخواند.
تلویزیون ایران رسم دیرینهای در ستاره کُشی دارد. اساسا یکی از وظایف تلویزیون ستارهسازی است. تلویزیون ما ستاره سازی میکند بابت آنها هزینههای بسیاری پرداخت میکند و بعد خود مدیران تلویزیون آنها را بایکوت میکنند و روانه رسانه دیگری میکنند. نگاه کنید به رفتاری که با مهران مدیری در سالهای قبل شد و حدود ۱۰ سال نه اجازه برنامهسازی در تلویزیون داشت و نه برنامههای سابق او پخش میشد. یا کاری که صدا و سیما با حسن فتحی کرد تا او مجبور شود از خانه خود بیرون بزند و شهرزاد را در فضای دیگری بسازد.
درباره خوانندگان نیز این اتفاق بسیار افتاده است. صرف نظر از مورد استاد شجریان، شما دیگر نه ردی از شهرام ناظری میبینید و نه خبری از همایون. حتی رویه چنان شده که دیگرانی هم که تلویزیون با آنها مشکلی ندارند ترجیح میدهند در تلویزیون دیده نشوند.
سرمایه هر رسانهای، ستارههای آن هستند. سینما برپایه ستارههایی که خلق میکند ایستاده است. مطبوعات نیز ستارههای خود را دارند. تلویزیون نیز باید چنین باشد، اما حیف و صد حیف که چنین نیست و رسانه ملی ما روز به روز بینندههایش را در رقابت با تلویزیونهای ماهوارهای و اینترنتی از دست میدهد.
در تمام سالهای گذشته ستارههای ریز و درشتی در تلویزیون ایران متولد شدند که خود همین تلویزیون آنها را نابود کرد. اساسا هیچ رسانهای به مانند تلویزیون ایران این چنین به ریشههای خود تیشه نمیزند.»