رضا فرهمند مستند ساز کشورمان از جزئیات ساخت مستند جدیدش به نام «خوشبخت بودم که متنفر نشدم» گفت ، این مستند ساز موضوع این مستند را پیرامون شناخت زنانی که در بستر جنگ با داعش هستند عنوان کرد.
فرهنگ > سینما – رضا فرهمند از ساخت فیلم مستندی با موضوع زنان جنگ در عراق، با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مرکز مستند حقیقت، خبر داد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا فرهمند درباره ساخت مستند جدیدش گفت: «خوشبخت بودم که متنفر نشدم» روایت و شناخت زنانی است که این روزها در بستر جنگ عراق با داعش، با آنها مواجه هستیم. این فیلم در آخرین مرحله تدوین است و امیدواریم برای نخستین بار در یازدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت نمایش داده شود.»
او با تاکید بر این که در این مستند با چهرههای متفاوت و مختلفی از زنان در عراق مواجه میشویم، تصریح کرد: «داستان این طیف از زنان، از یک زن ژورنالیست عراقی آغاز میشود و در ادامه با چهره همسران داعش و یک فرمانده نظامی زن در جبهه مقابل داعش و یا زنان ایزدی در کوجو عراق روبرو میشویم.»
این مستندساز درباره اهداف ساخت این فیلم گفت: «یکی از مهمترین اهداف این پروژه، بررسی بیواسطه و جسوارانه موضوع زن درگیر در جنگ با داعش است، اما آنچه بیش از پیش دارای اهمیت است مواجهه با بخشی از چهره زنان جنگ در عراق است که هیچگاه با آن مواجهه نشدهایم؛ یعنی زنان و همسران داعشی در عراق!»
فرهمند پیرامون مراحل تولید این مستند توضیح داد: «پیش تولید این پروژه با توجه به اهدافی که ذکر شد، حدود یک ماه زمان برد و پروسه تولیدی فیلم هم در حدود دو ماه بود که سرانجام با انفجار یک خمپاره و زخمی شدن دو نفر از اعضای گروه به کار خود پایان دادیم. این پروژه در حال حاضر در مراحل پایانی پس از تولید است.»
او افزود: «بر اثر انفجار آن خمپاره، ترکشهای مختلفی به مترجم فیلم ما اصابت کرد که باعث چندین عمل جراحی روی بدن او شد. صدابردار فیلم نیز در اثر موج انفجار آسیب دید و پس از ده روز از بیمارستان مرخص شد. دو نفر دیگر هم زخمی شدند و یک فیلمبردار عراقی و ۹ سرباز نیز به شهادت رسیدند.»
در خلاصه موضوع مستند بلند «خوشبخت بودم که متنفر نشدم» آمده است: «نور ژورنالیست جنگ است و با همه مخاطرهها و فشارهای اجتماعی که برای حضورش در جنگ با داعش وجود دارد، مصرانه مبارزه میکند، پابهپای رزمندهها پیش میرود و گزارش تهیه میکند. وقتی برای اولین بار با یک خانواده آواره داعشی روبهرو میشود، مسیر افکارش تغییر میکند و به دنبال زنانگی و زندگی در میان زنهای جبهه دشمن میگردد. به کمپ پناهجویی بیوهها و کودکان داعشی میرود تا روایتهای پوشیده و احساسات دفنشده آنها را تصویر کند؛ اما جنگ همچنان او را میخواند! پیش از بازگشت دوباره به جبهه، زنان ایزدی گریخته از داعش را میبیند که قربانی درندهخویی جنگ بودهاند و همه وجودشان به تاراج رفته است. روایت زنانگی نور از جنگ، اما همینجا به پایان نمیرسد؛ او با یک زن فرمانده در جبهه همقدم میشود و…»