دیروز برخی سایتهای خبری از معارفههای جدید در دفتر احمدینژاد خبر دادند. محمود احمدینژاد با صدور احکامی عبدالرضا شیخالاسلامی، حمید بقایی و علی اکبر جوانفکر را به ترتیب به سمت مسئول دفتر، معاون پشتیبانی و اجرایی و مشاور امور رسانهای دفتر رئیسجمهور سابق منصوب کرد.
این خبر «انتخاب» اذهان را به سمت واقعی جلوه دادن حضور او در انتخابات ۹۶ برد اما برخی که با شگردهای سیاسی آشنا بودند عنوان داشتند که او برنامهای برای حضور در انتخابات ندارد و فقط برای درگیر کردن اذهان عمومی چنین اخباری منتشر میشود.
در اینکه یاران احمدینژاد قصدی برای جدا شدن از او ندارند تردیدی وجود ندارد اما اینکه او بار دیگر قصد کاندیداتوری داشته باشد قابل تامل است چرا که عملکرد او در ۸ سال حضورش بر کرسی ریاستجمهوری از سوی بسیاری قابل قبول تشخیص داده نشد و رای به روحانی که با شعار تدبیر و امید به انتخابات ۹۲ آمده بود، نشان داد نارضایتی از عملکرد او در چه حوزههایی بوده است.
اکنون هم برخی نزدیکان و حامیان او تمایل دارند تا زمان ثبت نام کاندیداهای ریاستجمهوری، دوقطبی روحانی – احمدینژاد را حفظ کنند که از این کار دو هدف را پیگیری میکنند؛ نخست اینکه فرصت تقویت کاندیدایی را خواهند داشت که احتمالا بهجای احمدینژاد معرفی میکنند و دیگر اینکه میتوانند به نام دفاع از احمدینژاد به تضعیف رقبای او بپردازند تا کاندیدای اصلی آنها از هجمهها مصون بماند. اما نکته جالب اظهارات روز گذشته پدر داماد احمدینژاد است که در سالهای قبل به منتقد اصلی او بدل شده بود اما اکنون سعی دارد او را کاندیدای محبوب خود و مردم بنامد.
رفاقت و دلگیری فامیلی یا سیاسی؟
در سال ۸۸ زمانی که او به مسائلی در جریان انتخابات اشاره کرد و از او پرسیده شد که آیا از تلاشهای خود در سال ۸۴ در جهت ریاستجمهوری احمدینژاد پشیمان نیست پاسخ داده بود که: «بله، من در آن زمان به مدت ۴ ماه بهدلیل مشکلات شیمیایی خانهنشین شدم. من هم مانند مردم و نخبگان، ایرادات را میبینم و درک میکنم. تلاشهای ما برای پیروزی احمدینژاد از ۲ یا ۳ سال قبل از انتخابات آغاز شده بود و میخواستیم که او بر سر کار آید. خودش هم میداند، اکنون پشیمان هستیم و احساس میکنم کار بدی کردم.» اما ماجرای گلایههای او به همین موضوع محدود نمیشود چرا که در همین سال بار دیگر وقتی مهدی خورشیدی یعنی فرزند او و داماد احمدینژاد اظهارات پدرش را نپذیرفت، نوشت: « از آقای احمدینژاد حقیقتا متشکرم که فرزندی باادب و متدین تحویل ایشان دادم اما کسی را تحویل من داد که از هیچ اتهامی حتی علیه پدرش خودداری نمینماید و این اقدام خیلی سخت و دردآور را انجام دادم تا فرزندان این آب و خاک بدانند اسلام برای والدین احترام زیادی قائل است و اگر کسی عاق والدین شد باید به خدا پناه ببرد.»
سردار احمد خورشیدی که مشکل اصلی خود با تیم احمدینژاد را مشایی عنوان میکرد و امروز خوشحال است، در سال ۹۳ به یکباره تمام انتقاداتش از احمدینژاد را فراموش کرده و میگوید: «آقای احمدینژادی که من میشناسم نسبت به انقلاب تعصب ویژهای دارد، اسلام برایشان مهم است و اینکه کشورش چه میشود مهم است، این آدم بدون برنامه نخواهد شد. ایشان به عنوان یک آدم سیاسی مثل دیگران، دارای طرفداران و مخالفانی است. الان آقای زیباکلام میگوید ایشان ۱۰ میلیون رای دارد ولی من بیش از این میدانم و اکثر روستاییان و شهرهای کوچک و بسیاری از نخبگان آقای احمدینژاد را مثبت میدانند و بعید میدانم برای مجلس ایشان بیاید، شاید اطرافیانش را معرفی و حمایت کند. ولی برای ریاستجمهوری به نظر من احتمالش خیلی بالاست که ورود پیدا کند. علت کنار کشیدن تعداد قابل توجهی از اصولگراها از حمایت آقای احمدینژاد، مشایی بود، الان میبینم آقای احمدینژاد خیلی اسمی از آقای مشایی نمیبرد و دفتر کارش از او جدا شده است و حداقل ارتباط سیاسی که آن موقع بوده کمرنگتر شده است. وضعیت اصولگراها مثل قبل نیست، قبلا دولت دستشان بود، احساس قدرت داشتند الان اینطور نیست. » اما او دیروز چه گفته است؟
دلسردی پدر داماد از حضور احمدینژاد
پدر داماد احمدینژاد دیروز درباره حضور احمدینژاد در انتخابات ۹۶ گفت: «در حال حاضر ایشان هیچ تصمیمی نگرفته است و آن سخنرانیها در راستای بازخوانی خط امام و انقلاب است که دو سال است دنبال میکند و هنوز تصمیمی درباره آمدن نگرفته است.»
وی در پاسخ به این سوال که باتوجه به عملکرد ناخوشایند ایشان، به نظر شما جامعه از ایشان استقبال خواهد کرد؟ پاسخ داده است: «صد درصد، شک نکنید. مردم سه قسمت هستند؛ دسته اول، ۱۰، ۱۵ درصدی به صورت کامل موافق انقلاب هستند. ۲۰ درصد به طور کامل مخالف انقلاب هستند. ۷۰ درصد این میانه هستند که قشر خاکستری یا قشر متوسط هستند. در واقع این قشر بیشتر تعیینکننده هستند. سال ۷۶ اینها از رئیس دولت اصلاحات شعار آزادی را پذیرفتند و به ایشان رای دادند، سال ۸۴ شعار بهبود اقتصاد معیشت و عدالت را پذیرفتند و به آقای احمدینژاد رای دادند و سال ۹۲ تنها سالی بود که نیمی از آنها به آقای روحانی و نیمی دیگر به رقیب او رای دادند. من فکر میکنم، مردم در رابطه با شعارهای آزادیخواهانه بیشتر حرف رئیس دولت اصلاحات را میپسندند.
در رابطه با شعارهای اقتصادی و معیشتی هم حرف احمدینژاد را میپسندند. اگر فرض کنیم الان احمدینژاد بیاید بگوید تولید و بهبود اقتصادی، مردم میپسندند. من این را دیدم و این کار اتفاق افتاده است، درست همان طور که مردم در حوزه آزادیخواهی رئیس دولت اصلاحات را میپسندند. بحث دوقطبی برجامیان و غیربرجامیان دیگر تمام شد و این اصلا مطرح نیست. در انتخابات آینده، دوقطبی معیشت و ضدمعیشت به وجود میآید. اگر آقای احمدینژاد قانع شود که بیاید، من فکر میکنم رای خوبی دارد، یا در مرحله اول یا در مرحله دوم پیروز میشود.» در این زمان او نسبت به حضور احمدینژاد دلسرد شده است و دیگر به صورت تمام قد از او دفاع یا اعلام برائت نمیکند اما شاید انتصاب های جدید در دفتر احمدینژاد عامل این دلسردی خورشیدی باشد. فعلا باید منتظر ماند.