دو برادر برای اخاذی از همشهری پولدار خود، زنی را استخدام کردند تا بتوانند نقشه سیاه خود را اجرا کنند.
به گزارش جامجم، یک سال قبل مردی با مراجعه به پلیس تهران مدعی شد در دام سیاه دو برادر قرار گرفته و به ماموران گفت: من واردکننده میوه لاکچری برای مهمانیهای شمال شهر هستم.چند روز قبل زنی به حجرهام آمد و سفارش میوه داد و شماره مرا گرفت تا از این به بعد تلفنی سفارش دهد. ارتباط ما به صورت تلفنی و چتی آغاز شد تا اینکه زن جوان به نام لیدا من را به خانهاش دعوت کرد و به خاطر اعتمادی که به این زن داشتم، دعوتش را قبول کرده و ابتدا همسر و فرزندم را به خانه یکی از بستگان برده و بعد راهی خانه لیدا شدم. چند دقیقهای از حضورم در خانه گذشته بود که مردی قوی هیکل وارد خانه شد. او خودش را شوهر این زن معرفی کرد و با من درگیر شد. خواستم از آنجا فرار کنم که دو مرد دیگر از اتاق بیرون آمده و تازه فهمیدم گرفتار تله شدهام. آن دو برادر از همشهریهای من بودند و در بازار میوه و ترهبار کار میکردند. آنها از وضع مالی من خبر داشته و این نقشه را طراحی کرده بودند. آنها تهدید کردند اگر ۵۰۰ میلیون تومان به آنها ندهم، موضوع را به همسرم میگویند. ابتدا مخالفت کردم اما آنها در تصمیم خود جدی بودند و شماره همسرم را داشتند. به همین خاطر ۲۰ میلیون تومان به صورت نقد به آنها پرداخت کردم. ۸۰ میلیون تومان هم چک روز دادم که قبول نکردند و مجبور شدم یک چک ۲۵۰ میلیون تومانی دیگر هم به آنها بدهم تا رهایم کنند.آنها بعد از رهایی من تهدیدهایشان را ادامه دادند به همین خاطر تصمیم گرفتم شکایت کنم.
پس از این شکایت، ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و توانستند با ردیابی خط تلفن لیدا او را دستگیر کنند. او در بازجویی با اعتراف به جرم خود گفت: من مشکل مالی دارم و برای تامین هزینههای زندگیام خلاف میکنم. چند روز قبل دو برادر سراغم آمده و خواستند با فریب شاکی او را در دام خود گرفتار کنم. من هم قبول کردم و با شاکی طرح دوستی ریخته و اعتمادش را جلب کردم. بعد از اجرای نقشه از دو برادر پول گرفتم و ارتباطمان
قطع شد.
با کمک لیدا ماموران توانستند دو برادر را دستگیر کنند. آنها در بازجوییها مدعی شدند: وقتی برای کار به تهران آمدیم، شاکی را به طور اتفاقی در میدان میوه و ترهبار دیدیم. او همشهری ما بود و وضع مالی خوبی داشت. دیدن تیپ و ظاهر و ماشین گرانقیمتش ما را وسوسه کرد تا از او اخاذی کنیم. به همین خاطر لیدا را استخدام کرده و سراغ او فرستادیم. شاکی خیلی زود اعتماد کرد و به خانه زن جوان آمد. مردی را که نقش شوهر او را بازی کرد در خیابان پیدا کرده و اطلاعاتی از او نداریم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه قرار گرفته و زن جوان در این جلسه مدعی شد، فریب دو برادر را خورده و برای این کار هیچ پولی از آنها نگرفته است.
دو برادر هم گفتند: وسوسه پولدارشدن ما را به این راه کشاند و قبل از نقدکردن چک ۲۵۰ میلیونی بازداشت شدیم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری، وارد شور شدند.