در قرون وسطی بسیاری کلیساها ادعا می کردند تکه ای از صلیب مسیح را دارند که ضربه زدن به آن خوش یمن است و شانس می آورد، اصطلاح زدن به تخته از همینجا وارد فرهنگها و کشورهای سراسر جهان شد.
اصطلاح «بزنم به تخته» یا «بزن به تخته» اشاره به نوعی خرافه دارد که فردی برای دوری از بدشگونی قضا و قدر و یا دور شدن از چشم و نظر بد به تکهای چوب یا تخته میزند. این اتفاق به خصوص زمانی رخ میدهد که یک اتفاق خوب برای آن فرد بیفتد و به مراد دلش برسد و یا تعریف و تمجیدی از خود بکند یا بشنود.
در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی میکند. با این وصف درخت برای آنها از ارزش بالایی برخوردار بود. به همین خاطر بتهای خود را چوبی میساختند و وقتی که به مشکلی بر میخوردند، به آن درخت دست میزدند و یا به بتهای چوبیشان ضربه میزدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختیها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید.
از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای دورماندن از اتفاقات بد و چشمزخم، به چوب و تختهای میزنند تا به این طریق آن بلا را از خود دور کنند.
این اتفاق در برخی از کشورها هم رایج است، از جمله در اسپانیا که مردم وقتی با یک گربه سیاه و یا عدد سیزده روبرو میشوند، قطعه چوبی را لمس میکنند تا نگرانیها و شومیها از آنها دور شود.
جالب است بدانید که این اتفاق به لحاظ علمی هم تایید شده است. چند سال قبل در مجله علمی Experimental Psychology نتیجه تحقیقی به چاپ رسید که نشان میداد اگرچه زدن به تخته برای جلوگیری از چشمزخم خرافی به نظر میرسد اما در به آرامش رساندن فرد و دورشدن نگرانیها و دلواپسیهای روانی او نقش موثری دارد.
دانشمندان دانشگاه شیکاگو طی این تحقیق به این نتیجه رسیدند که عکسالعملهایی به این شکل میتواند در تخلیه انرژیهای منفی از فرد و دورشدن اتفاقات ناخوشایند از انسان موثر باشد.