دوشنبه , ۱۰ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۶:۴۰ قبل از ظهر به وقت تهران

اعدام برای قاتل دختری که جسدش گم شد

پسر جوانی که ۶ سال قبل به اتهام قتل دختر مورد علاقه‌اش بازداشت و سپس به قصاص محکوم شد قرار بود صبح روز چهارشنبه – امروز- پای چوبه دار برود.

پیش‌نویس خودکار

به گزارش خبرنگار «ایران»، آرمان که در زمان قتل ۱۷ سال داشت در یک سفر تفریحی به آنتالیای ترکیه با غزاله که او نیز همراه خانواده‌اش به ترکیه آمده بود آشنا شد. این ارتباط دوستانه در تهران نیز ادامه یافت تا اینکه بعد از مدتی غزاله به آرمان گفت قصد دارد برای ادامه تحصیل و زندگی به خارج از کشور برود.
سرانجام روز ۱۲ بهمن سال ۹۲ غزاله از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. خانواده‌اش موضوع را به پلیس خبر دادند. در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماس‌های غزاله مأموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدید شدن چندباری با او تماس گرفته بود.
آرمان و غزاله ساعتی قبل از دیدارشان، ۱۳ پیامک و یک تماس تلفنی با هم داشتند و آرمان به‌عنوان آخرین کسی که غزاله را دیده بود برای تحقیق و بازجویی فراخوانده شد. اما سرانجام این پسر دانش‌آموز لب به اعتراف گشود و در حالی که قتل را پذیرفت، گفت: غزاله می‌خواست دوستی مان را تمام کند و به خارج برود سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و او را کشتم.
اما یک سال بعد وقتی آرمان در دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد، قتل را انکار کرد و گفت: آن روز من از مدرسه به خانه آمده بودم غزاله پیام داد که می‌خواهد مرا ببیند به او گفتم پدر و مادرم در خانه نیستند و او می‌تواند بیاید. غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت: می‌خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس‌های بعدی اطلاعات کامل‌تر را می‌دهم.
غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم، اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله‌ها شنیدم.
وقتی بالای سرش رفتم نفس نمی‌کشید. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش‌ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه پلاستیک پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه مان در میرداماد انداختم. بعد آمدم و لکه‌های خون روی پله‌ها و داخل را شستم.
هر چند با گذشت ۶ سال از این ماجرا پلیس هنوز نتوانسته جسد غزاله را پیدا کند اما دادگاه با توجه به شواهد و مدارک و درخواست پدر و مادر غزاله مبنی بر قصاص آرمان، سرانجام وی را به قصاص محکوم کرد.
پس از تأیید حکم در دیوان عالی کشور سرانجام قرار شد تا آرمان صبح چهارشنبه برای اجرای حکم پای چوبه دار رود. این در حالی است که پسر جوان بارها از خانواده غزاله طلب عفو و بخشش کرده و حتی در این مدت توانسته در زندان به درس خود ادامه دهد و تا مقطع فوق لیسانس پیش برود.
همچنین با توجه به وضعیت خانوادگی آرمان و پدرش که از استادان دانشگاه است در این مدت افراد زیادی از جمله هنرمندان و نیکوکاران و انجمن‌های مردم نهاد با مراجعه به خانواده غزاله سعی کردند تا پدر و مادر این دختر را راضی کنند از اعدام آرمان چشم پوشی کرده و وی را ببخشند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *