خانواده پسری جوان که در حادثه رانندگی دچار مرگ مغزی شده بود، اعضای بدن او را اهدا کردند و به چهار بیمار زندگی دوباره بخشیدند. عملهای پیوند قلب، کلیهها و کبد جراحیهای نجاتبخشی بود که با موافقت خانواده پسر ۲۳ساله انجام شد.
اواسط مهرماه امسال بود که امیرمحمد عابدینی ۲۳ساله وقتی به همراه دایی خود از زنجان به سمت ابهر در حرکت بودند دچار حادثهای مرگبار شدند. دایی امیرمحمد بر اثر تصادف شدید روی تخت بیمارستان بستری شد اما سرنوشت پسر جوان بهگونهای دیگر رقم خورد و او در نهایت مرگ مغزی شد. مسعود پدر امیرمحمد ماجرا را اینطور توضیح میدهد: پسردایی امیرمحمد بیمار شده بود و او را در بیمارستان زنجان بستری کرده بودند. پنجشنبهشب پسرم به همراه دایی خود از ابهر راهی زنجان شدند تا به بیمارستان بروند. صبح روز جمعه بود که همسرم چند بار با تلفن همراه امیرمحمد تماس گرفت اما پاسخی دریافت نکردیم. نگران شده بودیم. به همین خاطر همسرم با تلفن همراه برادرش تماس گرفت. مرد غریبهای گوشی برادر همسرم را پاسخ داد و خودش را مأمور پلیس معرفی کرد. او گفت خودروی سمندی که امیرمحمد و داییاش سرنشین آن بودند در منطقه خرمدره دچار حادثه شده و هر دو نفرشان را به بیمارستان آیتالله موسوی زنجان منتقل کردهاند. پدر امیرمحمد در ادامه اضافه کرد: با شنیدن این خبر متوجه شدیم دلشورهمان بیدلیل نبود. بلافاصله از ابهر به سمت زنجان حرکت کردیم. وقتی به بیمارستان رسیدیم و جویای حال امیرمحمد و داییاش شدیم پزشکان گفتند همه تلاش خود را کردهاند تا هر دو نفرشان سلامتی خود را به دست بیاورند. خوشبختانه حال برادر همسرم بهتر بود اما امیرمحمد وضعیت خوبی نداشت. به گفته پزشکان ضربه شدیدی به سر پسرم وارد شده بود و فقط باید دعا میکردیم خدا او را دوباره به ما برگرداند.
روزهای انتظار
چند روز از بستریشدن امیرمحمد و دایی او در بیمارستان میگذشت. همه دست به دعا برداشته بودند تا آن دو سلامتیشان را به دست آورند؛ اما دست سرنوشت برای امیرمحمد ۲۳ساله پایان دیگری را نوشته بود. مسعود پدر امیرمحمد میگوید: با اینکه امیدوار بودیم پسرم دوباره خوب شود اما چند روز بعد پزشکان گفتند هوشیاری او بسیار پایین است و اگر دستگاهها را از او جدا کنند زنده نمیماند. همان موقع بود که پیشنهاد دادند تا اعضای بدن پسرم را اهدا کنیم. وی ادامه میدهد: امیرمحمد فرزند بزرگم بود و مهندس شده بود. من و مادرش آرزوهای زیادی برای فرزندمان داشتیم اما حالا پزشکان میگفتند او دیگر به زندگی بازنمیگردد و میتوانیم اعضای بدنش را اهدا کنیم. تصمیم بسیار سختی بود اما وقتی با خودم کنار آمدم گفتم پسرم یک هدیه از طرف خدا بوده. یک روز او را به ما داده و یک روز هم به بهانه اینکه چند بیمار نیازمند قرار است فرصت تازهای برای ادامه زندگی پیدا کنند، او را از ما گرفته است.
آخرین دیدار با فرزند
پدر امیرمحمد میگوید: ماجرای اهدای عضو را با همسرم در میان گذاشتم و درنهایت وقتی او هم راضی شد برگه رضایتنامه را امضا کردیم. وقتی قرار بود دستگاهها را از پسرم جدا کنند نگاهی به او انداختم و گفتم پسرم آن دنیا شفاعت ما را هم بکن و دستمان را بگیر.
نجات جان ۴ بیمار
پس از موافقت اعضای خانواده امیرمحمد، چهار بیمار که به پیوند عضو نیاز داشتند و روزهای سختی را پشت سر میگذاشتند، بار دیگر به زندگی بازگشتند. دکتر ساناز دهقانی رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا دراینباره میگوید: با رضایت پدر و مادر امیرمحمد، هماهنگیهای لازم برای انتقال بیمار با آمبولانس ویژه از بیمارستان آیتالله موسوی زنجان به بیمارستان سینا انجام و با انتقال بیمار مرگ مغزی به اتاق عمل و تلاش تیم پزشکی کبد، قلب و کلیههای او به بیماران نیازمند اهدا شد.