شرق نوشت: زنی به پلیس آگاهی رفت و خبر داد پسرش به نام مهرداد مفقود شده است.
چند روز بعد از شروع تحقیقات خبر رسید جنازه جوانی ناشناس پیدا شده است. کارآگاهان بعد از رؤیت جسد متوجه شدند متوفی همان مهرداد است.
کارآگاهان فهمیدند او با یکی از دوستانش به نام جواد اختلافاتی داشت. جواد سابقه تحمل زندان را نیز داشت و همین موضوع سوءظن را نسبت به او بیشتر کرد.
بالاخره جواد در بنبست قرار گرفت و به کشتن دوستش اقرار کرد.
او گفت: مهرداد به دختری علاقه داشت و با او دوست بود تا اینکه یک روز وقتی مهرداد آن دختر را به خارج از شهر برده بود، با من تماس گرفت و پیشنهاد داد بهعنوان سارق مسلح به سراغ آنها بروم و دختر جوان را مورد آزار قرار بدهم.
من نیز این پیشنهاد را قبول کردم و همین کار را انجام دادم، اما دختر از من شکایت کرد و دستگیر شدم.
بعد از آن بهمدت سه سال در زندان بودم و در تمام این مدت از مهرداد کینه داشتم
روز حادثه مهرداد را تعقیب کردم و او را غافلگیر کردم و با چاقو ضرباتی را به وی زدم.