چالشی با عنوان چالش مانکن ، که چندی پیش توسط چند نوجوان فلوریدایی انجام شده بود، با یک سرعت باورنکردنی در میام مردم سراسر جهان همه گیر شد، چالشی که حتی سیاستمداران و ورزشکاران بزرگ را نیز به تکاپو انداخت!
حدود یک ماه پیش بود که بازی جدیدی شروع شد و با سرعتی باورنکردنی به همه کشورهای دنیا رسید. پیر و جوان و خردسال، معلم و ورزشکار و سیاستمدار و همه و همه را درگیر خود کرد.
به گزارش صبح نو، حدود یک ماه پیش بود که بازی جدیدی شروع شد و با سرعتی باورنکردنی به همه کشورهای دنیا رسید. پیر و جوان و خردسال، معلم و ورزشکار و سیاستمدار و همه و همه را درگیر خود کرد. چالش مانکن همین بازی سادهای که اخیراً رواج یافته و کاربران دنیای مجازی را درگیر خود کرده، از افراد میخواهد که طی دورهمیهایشان فقط برای چند دقیقه یا چند ثانیه بیحرکت بمانند و فیلمی از این لحظات ثابت مانده تهیه کنند.
این چالش کمی پیشتر از یک ماه قبل در فلوریدای آمریکا توسط چند نوجوان انجام شد و با عنوان «مانکنهای فلوریدا» در یوتیوب قرار گرفت. کاری که تنها یک بازی و شوخی بود و هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکرد و صرفاً برای تفریح ساخته شده بود.
پس از انتشار نخستین فیلم و استقبال خوبی که از آن شد یک ورزشکار سرشناس آمریکایی این فیلم را بازسازی کرد و در فضای مجازی قرار داد ولی ماجرا در همین سطح باقی نماند و به ورزشکاران دیگر کشورهای دنیا و حتی سیاستمداران هم رسید به حدی که فیلمهای چالش مانکن در رختکن تیم اسپانیا و در کاخ سفید از پربینندهترینهای این چالش شد و البته مردم عادی را هم درگیر خود کرد.
چند سال پیش چالش دیگری نیز در دنیا رواج یافته بود به نام «چالش سطل آبیخ» که در آن از افراد خواسته میشود در برابر دوربین یا یک سطل آبیخ روی سر خود بریزند یا مبلغی حدود ۱۰۰ دلار به بنیاد خیریهای مربوط به بیماری ALS کمک کنند و چند نفر دیگر را هم به این بازی دعوت کنند تا همه در این کار خیر شریک شوند. بیماری ALS یک بیماری کمتر شناختهشده اما صعبالعلاجی بود که به شکلی پیشرونده سیستم عصبی فرد را هدف قرار میداد و باعث از بینرفتن تدریجی سلولهای عصبی میشد. طی آن بازی این بیماری برای مردم توضیح داده میشد و باعث شناخته شدن و البته کمک به مبتلایان آن بیماری بود. عدهای هم بودند که هم سطل آبیخ را روی سرشان میریختند و هم پول را به آن خیریه کمک میکردند.
اما با وارد شدن این چالش به ایران دلیل آن کاملاً حذف شد و تنها شوخی و سرگرمی به عنوان چالش آبیخ بین مردم رواج یافت و کسی هم نپرسید چرا؟ چرا باید جلوی دوربین یک سطل آبیخ روی سرخودم بریزم آن هم در زمستان و فیلم آن را منتشر کنم. یا چرا باید با سوژه کردن خودم باعث تفریح و خنده دیگران شوم؟ و خب همین نپرسیدن باعث شد پس از آن هم به سادگی بازیها و چالشهایی وارد کشور ما شود که هیچ دلیلی ندارند و خب کسی هم به دنبال دلیل و هدف و نتیجه آنها نیست. انگار بودن و دیده شدن هرچه بیشتر خودش یک هدف قابل قبول است.
با همهگیر شدن فضای مجازی بین مردم دغدغه بیشتر دیده شدن یا به عبارت دیگر لایک گرفتن جای خاصی پیدا کرد و تا جایی رسید که افراد همه قسمتهای مختلف زندگیشان را حتی وجهههای خصوصی و شخصی آن را به اشتراک بگذارند برای دیده شدن یا حتی بسیاری فعالیتها را صرفاً انجام دهند برای بیشتر دیده شدن. شاید اشتراک بعضی اتفاقات در فضای مجازی کار اشتباهی نباشد اما زیادهروی در هر موضوعی قطعاً کار درستی نیست و زیاده روی در جذب مخاطب بیشتر و دیده شدن و لایک گرفتن بیشتر در فضای مجازی زمان زیاد و ارزشمندی از روزمره ما را هدر میدهد.
این چالش در ابتدا فقط برای سرگرمی بود اما پس از همه گیر شدن دلایل مختلفی برای این چالش مطرح شد که پررنگترین آنها اهمیت به زمان و بودن با آنان که دوستشان داریم گفتهشد که البته برعکس آن به نظر درستتر میرسد و دلیل این چالش را میتواند بیاهمیتی زمان و عمر انسان معرفی کرد. به این معنا که ما آنقدر زمان در زندگی داریم و آنقدر این زمان بیارزش و کماهمیت است که مشکلی پیش نمیآید اگر چند دقیقه را هم در یک حالت بمانیم و باعث خنده دیگران شویم. یا آنقدر زمان برای بودن با کسانی که دوستشان داریم هست که میتوانیم زمانی از آن را صرفاً جلوی دوربین خشک شویم و هیچ کاری نکنیم.
گاهی هم آش بیش از اندازه شور میشود و کار به جایی میرسیم که ابایی از این نداشته باشیم که بگوییم همهچیز برای ما شوخی است و در حساسترین زمانها هم ممکن است بازی را به آن کار مهم ترجیح دهیم و اینجاست که آن فیلم از چالش مانکن در اتاق زایمان پخش میشود که با وجود ساختگی و غیرواقعی بودن به مخاطب این حرف را القا میکند که نهتنها زمان برایمان بیارزش است که جان انسانها را هم میتوانیم به شوخی بگیریم.
این موضوع که زمان چقدر برای آنانی که عزیزشان را به تیغ جراح سپردهاند با اهمیت است برای کسی پوشیده نیست حتی اگر این تیغ جراحی برای اتفاق شیرینی مانند به دنیا آمدن یک نوزاد باشد و بازی و تفریح با زمان در چنین مکانی در اصل بازی با احساسات مردم است و بیاعتمادی به پزشکان جامعه را به دنبال میآورد.
البته در این میان بهتر است به جایگاه رسانهها نیز نگاهی داشته باشیم. بسیاری از رسانهها و شبکههای مجازی از طریق فعالیت بیشتر کاربران و دیده شدن صفحاتشان کسب درآمد میکنند و خب میتوان این بازیها و چالشها را جزئی از سیاستهای این رسانهها دانست. به شکلی که مردم را به دیدن این فیلمها و شرکت در آن ترغیب میکنند، فعالیت مردم در صفحات مجازی بالاتر میرود و برای آن رسانه یا شبکه مجازی درآمد بسیار زیادی به همراه دارد. به قدری که یک صفحه مجازی ایرانی اخیراً با انتشار فیلمهای افراد معروف در چالش مانکن از مردم خواسته در این چالش شرکت کرده و شانس خود را برای برنده شدن جایزه ۱۰۰ میلیون تومانی امتحان کنند.
همه نکات گفته شده و بسیاری مسائل دیگر ضرورت این امر را بیان میکنند که علمای جامعهشناسی و روانشناسی دست به کار شوند و بررسی کنند که چرا هر پدیده تکنولوژیک با ورود به کشور ما به سطحیترین و بیهویتترین شکلممکن مورد استفاده قرار میگیرد، حالا چه شبکههای مجازی و چالشهای پیشآمده در آن باشد، چه کامپیوتر و ماهواره و سالها زمان نیاز دارد تا درست و کاربردی استفاده شود.
سؤال دیگر این است که چطور این امر برایمان عادیشده که در هر سطح و جایگاه اجتماعی که قرار داریم میتوانیم با انتشار یک ویدئو، عکس، فایل صوتی یا هرچیز دیگری خودمان را مایه خنده و تفریح دیگران قرار دهیم .