نه تنها دلم تنگ نشده است که حس میکنم، دلم برای روابطعمومی بودن و همزمان سخنگو نبودن تنگ شده بود. هرچه جلوتر میرود حس میکنم که مدیر روابط عمومی بودن و همزمان سخنگو نبودن چقدر بهتر است.
یعنی اینقدر از سخنگو بودن ناراحت بودید؟
بله، شب اول و دوم بعد از حکم خانم دکتر لاری، زمانی که دیگر سخنگو نبودم، خیلی راحت خوابیدم و از کسی که به دکتر نمکی پیشنهاد عزل من را داد، خیلی ممنون هستم و برای او دعای خیر میکنم.
میدانید چه کسی این پیشنهاد را داد؟
هرکسی که بود، چه در وزارتخانه و چه خارج از آن، من برای او دعای خیر میکنم. چون حالا بیشتر مثمرثمر هستم. بعد از عزل از سخنگویی، پویشی راه انداختیم به نام «من ماسک میزنم»، بعد از ظهر روزی که این پویش راه افتاد، مقاممعظمرهبری با قوه قضاییه نشست داشتند و همان روز ایشان از لزوم استفاده از ماسک گفتند. بعد از آن نیز دولت از پویش «من ماسک میزنم» حمایت کرد. این پویش همچنین مورد حمایت مردم تهران که تا قبل از آن تنها ۱۰ درصدشان از ماسک استفاده میکردند نیز قرار گرفت. من همین را میخواهم.
عزل شما، ربطی به توییتهایتان در فضای مجازی و چالشی که با سفیر چین داشتید، داشت؟
نمیدانم، اما آن توییتها میتواند بخشی از ماجرا باشد. توییت من، توییت شخصی بوده و خواهد بود. نظرات شخصی من هیچ ربطی به سازمانی که در آن کار میکنم یا مسؤولیتی که دارم، ندارد و نظرات من است و خواهد بود.
اما شما آن زمان در سمت سخنگو به عنوان نماینده وزارتخانه شناخته میشدید.
در کشور ما خیلی چیزها هنوز جا نیفتاده است.هنوز قدرت فضای مجازی را نمیشناسیم. فضای مجازی بخش عمدهای از اطلاعرسانی را به خودش اختصاص میدهد و کشور ما هم از آن مستثنا نیست. کارشناس روابطعمومی که در فضای مجازی فعال نباشد و آن را نشناسد، کارشناس روابطعمومی نیست، فقط یک کارمند عادی است. هرجایی که مردم هستند، کارشناس روابطعمومی هم باید باشد. من حاضرم تمام مشاغلم را از دست بدهم اما در فضای مجازی باشم و فرصت گفتوگو با مردم را از دست ندهم.
در آخرین توییت آن زمان، یک شعر منسوب به فردوسی را به تصویری از سردار شهید قاسم سلیمانی الصاق کردید و نوشتید: «یکی مرد جنگی به از صدهزار» مصرع قبل از این اما «سیاهیلشکر نیاید به کار» است که حذف شد، این پست شما، کنایهای به انتخاب جدید بود؟
امروز خیلی از کارها در حوزه اطلاعرسانی انجام میشود و فقط در حد تشکیل و راهاندازی سایت باقی میماند، درصورتی که همه اینها وابسته به نیروی انسانی است. خیلی از اطلاعرسانیها در کشور، نظام و دولت یا به موقع انجام نمیشود یا کسی جسارت و شجاعت انجام آن را ندارد. ما سیاهیلشکر زیاد داریم و خیلی از اینها مصداق شعر فردوسی هستند که «یکی مرد جنگی به از صدهزار». اما یک فرمانده مانند قاسم سلیمانی است که از صدهزار لشکر در کشورهای دیگر بهتر است. این شعر، مصداق خیلی جاهاست. ما امروز با انبوهی از سیاهیلشکر مواجه هستیم، اما برای این که خروجی مناسبی داشته باشیم، حضور یک مرد جنگی کافی است. تقارن زمانی انتشار این پست با حکم دکتر لاری، یک شبهه به وجود آورد و به همین علت آن را حذف کردم.
خودتان حذف کردید یا کسی گفت بردارید؟
خودم برداشتم. پست تا ظهر بود، اما فکر کردم شاید از این پست برداشت غلط شود، بنابراین آن را برداشتم. شاید اگر یک یا دو شب زودتر پست را منتشر میکردم، برنمیداشتم. چون خیلی از مشکلات ما در کشور به سیاهیلشکرها برمیگردد.
در وزارت بهداشت، مرد جنگی کم است؟
همه تلاش خود را میکنند. زمانی که بچههای روابط عمومی از هیچ در مدت سه روز، اتاق استادیو ساختند، این یعنی که خوب عمل میکنند.
راستی هیچوقت درباره ماجرای چالشهایتان با سفیر چین تمام و کمال صحبتی نکردید.
در نشست خبری به سوال خبرنگاران درباره این که چین به سرعت بیماری را کنترل کرده بود و آماری کمتر از کشورهای اروپایی داشت، جواب دادم که من خدشهای به بخشی از آمار چین وارد میدانم. با شوخی تلخ این نکته را گفتم و بعد از پنج روز، چین آمار مرگومیر را تصحیح کرد و ۵۰ درصد آمار ووهان و ۳۵درصد آمار کل کشور را افزایش داد. این نشان میدهد که خود چینیها هم به این موضوع واقف بودند و آن را اصلاح کردند.
زمانی که سمت سخنگو را داشتید، خیلی عرق میکردید، آن زمان این شبهه به وجود آمد که ممکن است کرونا داشته باشید.
بله، اتفاقاً چهار بار هم علامت داشتم و فکر میکنم حداقل یکی از آن علامتها مربوط به کرونا بوده است. اما هیچ وقت تست کرونا ندادهام، چون علائم من دیرپا نبود و در شرایطی بودیم که با کمبود کیتتشخیصی مواجه شدیم. من تست ندادم و تعجب میکنم که برخی تقاضای تست ویآیپی دارند. یکی از معضلات ما امروز، درخواستها و سفارشهای برخی برای تست کروناست. این موضوع برای همکاران حوزه درمان دردسرهای زیادی را به همراه داشته است. من همین حالا میتوانم به بیمارستان خصوصی بروم و تست بدهم اما نیازی نیست.
شما به محجوب و کمحرف بودن میان دوستان مشهورید. چه شد به عنوان سخنگو انتخاب شدید؟
قبل از این، سخنگوی سازمان غذا و دارو بودم. آن چیزی که باعث شد سخنگو شوم، مسؤول روابط عمومی بودن بود. وظیفه ذاتی من در سمت مدیر روابطعمومی، اطلاعرسانی بود و سخنگو بودن هم در شرایطی که ابلاغ دیگری وجود نداشت، برایم پیش آمد. ستاد ملی کرونا سخنگو نداشت و لذا وظیفه ذاتی ایجاب کرد تبدیل به سخنگوی دوران بحران شوم. بخشی از این سمت به خاطر وظیفه ذاتی اطلاعرسانی بود و بخشی هم به این دلیل که دیگران کمکاری کردند.
اتفاقا وزیر بهداشت، سمت شما یعنی سخنگوی وزارت بهداشت و درمان را در متن منصوب بعدی به نوعی کتمان کرد. به نظرتان این ماجرا عجیب نبود؟
ایشان درست میگویند. دکتر نمکی در یک سال و نیم وزارت، برای کسی حکم سخنگویی ابلاغ نکردند. البته طبق آییننامهها، در شرایطی که ابلاغ به غیر نباشد، روابط عمومی کار اطلاعرسانی و سخنگویی را انجام میدهد. پس حرف ایشان درست است.
آیا تغییر سخنگو، نشان از تغییر سیاستهای وزارتخانه در اطلاعرسانی است؟
اطلاعرسانی تغییر خاصی نکرده و سخنگویی هم کماکان با ارائه آمار و ارقام انجام میشود و فقط شخص سخنگو تغییر کرده است. البته در روابطعمومی، تاکیدمان را بر ضرورت اجرایی شدن پویشها بیشتر کردیم و در این زمینه پویشهایی راه انداختیم که من ماسک میزنم یکی از آنهاست.
خود را در اطلاعرسانی موفق میدانید؟
در خارج از وزارتخانه، هیچ دستگاه، ستاد و کمیتهای علاقهمندی برای سخنگویی نشان نداد. اگر حالا شمایل تقریبا موفقی از اطلاعرسانی وزارت بهداشت دیده میشود، لزوما به این معنی نیست که ما خوب کار کردیم. بخشی از آن به این دلیل است که دوستان دیگر اصلا کار نکردند و در این حوزه وارد نشدند؛ بنابراین همین کار نصفونیمه و پرنقص ما دیده شد. البته ما ضعفها و کاستیهایی داشتیم و چون در جای دیگر کاری انجام نشد و علاقه و رغبتی هم نبود، بیشتر دیده شدیم.
ارتباط همدلانه
تا پیش از شیوع کرونا، کمتر کسی جهانپور را میشناخت. اما حالا بیشتر مردم او را میشناسند. رئیس مرکز اطلاعرسانی وزارت بهداشت میگوید تلاش کرده است اگر توصیهای میکند، همدلانه و با ادبیات نزدیک به مردم باشد. او خودش در این باره توضیح میدهد: «آن زمان، ارزیابی درستی نداشتم و حس میکردم شاید زیاد هم موفق نیستم، اما لطف و مهربانی مردم در جاهای مختلف را دیدم و بعد فهمیدم اینطور نیست.»
تقریبا دو هفته بعد از سخنگو شدن جهانپور، پدرش فوت میکند. بعد از فوت، آنها مشکوک میشوند که شاید علت فوت کرونا باشد. دو هفته بعد از آن هم، دخترعموی بزرگش را که مثل خواهرش بوده، از دست میدهد. او میگوید: «خیلی تلاش کردم دختر عمویم را نجات دهم، اما نتوانستم و ایشان را از دست دادم. یک ماه اول، دو تا از نزدیکانم را از دست دادم که هر دو هم به ماجرای کرونا مرتبط بودند. »
جهانپور، تجربه از دست دادن عزیزانش را درک کرده است، پس حس مردمی که نزدیکانشان را بر اثر ابتلا به کرونا از دست میدهند، میفهمد. خودش در این زمینه توضیح میدهد: «این حس از پشت لنز دوربین منتقل شد و شاید همین هم همدلی و مهربانی مردم با من را در پی داشت.»
تولید ۲۴۰ هزار خبر در ۱۲۰ روز
همه چیز از چهارشنبه ۳۰ بهمن ۹۸ شروع شد؛ زمانی قبل از ساعت ۱۴ و پیش از این که اخبار به صورت رسمی از رسانه ملی یا خبرگزاری ورود ویروس به کشور را اعلام کند، کیانوش جهانپور در توییتی اعلام کرد که دو نفر در یکی از بیمارستانهای شهر قم، به خاطر کرونا جان خود را از دست دادهاند. بعد از این اعلام غیررسمی بود که همه چیز رنگوبوی کرونایی به خود گفت. کابوسی که همه آن را دور از مرزهای ایران میدیدند، حالا وارد کشور شده بود. جهانپور درباره آن روزها میگوید: «پیش از این که ویروس کرونا وارد کشور شود، ما از نظر ذهنی، آمادگی مواجهه با این ویروس را داشتیم، اما از لحاظ عملی تجربه مشخصی نداشتیم.» او میگوید که در لحظات بعدی اطلاعرسانی، همه اتفاقات بدون پیشزمینه ذهنی کلید خورد و شنبه سوم اسفند با استقرار خبرنگاران صداوسیما در وزارت بهداشت و درمان، کار اطلاعرسانی، عملا شروع شد؛ استقراری که باعث شد، یک اتاق خبر، در داخل وزارتخانه به وجود بیاید. بعدها این اتاق خبر به یک استودیو ویدئو کنفرانس تبدیل شد، جایی که در آن و در مدت زمان ۱۲۰ روز اطلاعرسانی درباره ویروس کرونا، تنها ۲۴۰ هزار خبر با مبدا وزارت بهداشت، تولید و منتشر شد. جهانپور میگوید که از این تعداد تولید خبر، ۵۰ درصد آن به نام سخنگوی وزارت بهداشت، منتشر شده است: «این رکورد در هیچکدام از کشورهای منطقه شرقی و خارج از آسیا، اروپا و آمریکا و با این سطح، وجود نداشته است.»
از نظر جهانپور، اطلاعرسانی در مواقع بحرانی، ویژگیهای خاصی دارد. او مهمترین ویژگیها را صراحت و شفافیت عنوان میکند و معتقد است که این دو عنصر میتواند اعتماد به خبر را به مخاطبان القا کند. اتفاقا نکتهای که باید رعایت شود، گرچه تلخ و سخت باشد، خبرهای بد هستند، اما مردم باید از آنها آگاه شوند. به جزء این اما، ثبات در اطلاعرسانی هم مهم است. او میگوید: «در صورتی که صریح و شفاف صحبت و اطلاعات را مستمر منتشر کنیم، با اخبار ضدونقیض که ممکن است به موازات منتشر میشود، مقابله خواهیم کرد.»
جهانپور معتقد است که در انتشار اخبار کرونا، به این مهم توجه شدهاست. او توضیح میدهد که پیش از اخبار کرونا، در ماههای گذشته، تجربههای متفاوتی از جمله، اعتراضات آبانماه و سقوط هواپیمای اوکراینی، در اخبار کشور وجود داشته است. اتفاقی که به نوعی بحران تلقی میشدند، اما چون ویژگیهای خبررسانی بحران در آنها رعایت نشده بود، اما و اگرهای زیادی بههمراه داشتند. نکتهای که از نظر رئیس اطلاعرسانی وزارت بهداشت و درمان، اگر درباره کرونا، تکرار میشد، مشکلات زیادی را به ارمغان میآورد. او البته به روزهای اول شیوع بیماری و شیطنت رسانههای خارجی درباره دروغبودن آمار کرونا، اشاره میکند و میگوید: «با تداوم در اطلاعرسانی و توجه به عنصر شفافیت و صراحت توانستیم، این شیطنت را خنثی کنیم.»