«آقای نجفی همزمان با چند خانم دیگر در ارتباط بود و خواهر من هم از این موضوع مطلع شده بود، اصل و دلیل اختلاف آنها هم همین بود.» این اظهارات، گوشهای از ادعاهای اخیر برادر «میترا استاد» درباره زندگی خواهرش است.
«پرستو گلستانی» هم در یکی از جدیدترین استوریهایش در اعتراض به رفتار اجتماعی مردان که ظاهرا در پی یک مشکل شخصی با آن روبه رو شده است، نوشت: «کم کم دارم به این نتیجه میرسم که با هیچ آقایی نباید خندید یا صمیمانه رفتار کرد، بس که این موجودات بیظرفیت، بیجنبه و… هستند، پیر و جوان هم نداره.»
در این بین و دقیقا بعد از ماجرای قتل همسر دوم شهردار سابق تهران، چندین و چند پیامک به دست ما رسید که اشاره به همین موضوع داشت و گلایههای خانمها در همین باره بود. متن یکی از آنها، اینگونه بود: « کارشناسان محترم زندگی سلام، لطف کنید و پاسخ بدهید با چه سلاح و نیرویی میشود جلوی هوسرانی آقایان را گرفت که با داشتن زن و فرزند در سنین بالا هم در دام زنان جوان میافتند چگونه این کاخ اعتماد و اراده محکم را میتوان برای آقایان هجی کرد که بفهمند و نابودش نکنند. اینطور که مشخص است وقتی پای زن جوان و زیبا و زبان باز وسط باشد، پیر و فهمیده و کاسب و کارمند و وزیر نمیشناسد. لطفا پاسخ دهید.»
چند نکته درباره محتوای پیامکها
اولا با هیچ سلاح و نیرویی نمیتوان جلوی تفکر و اقدام مردی را به زور گرفت و این طرز بیان، نتیجهای جز لجبازی و وخیمتر کردن اوضاع ندارد. بنابراین بهتر است بهجای آن بگوییم: «چگونه میشود کاری کرد که یک مرد، خودش دست از هوسرانی بردارد یا با داشتن خانواده از تنوعطلبی پرهیز کند؟»
مورد دوم اینکه «چگونه برای آقایان هجی کنیم که بفهمند و …» نیز کمی نامناسب است چرا که وقتی صحبت از هجی کردن میشود، ناخودآگاه بار منفی در خصوص گیرایی ضعیف یا ضعف در فهمیدن را برای طرف مقابل تداعی میکند که باز هم با این رویکرد راه به جایی نمیبریم .
نکته آخر هم که در چند پیامک به آن اشاره شده بود، این قسمت است که وقتی پای یک زن با ویژگیهای توصیف شده درمیان باشد، ممکن است هرکسی با هر جایگاه و مرتبهای دلش بلرزد چراکه نمونههای زیادی نیز در طول تاریخ داشتهایم که به این مشکل دچار شدهاند.
۵ نیاز غیرقابل انکار مردها
به طور خلاصه مردان نیازهایی دارند که تعدادی از آنها به عنوان نیازهای اساسی و غیر قابل انکار برای همیشه مطرح هستند که اگر هر یک از آنها به درستی تامین نشود، ممکن است به یک مسئله فرازناشویی منجر شود. البته که مردها حق ندارند به دلیل رفع نشدن یک نیاز، دست به خیانت بزنند و قطعا این عمل تقبیح می شود اما گاهی متاسفانه نتیجه، خیانت است.
این نیازها عبارتند از: ۱- نیاز به دریافت احترام: شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که همه نیازمند احترام هستند. بله، دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزشمندی و … جزو نیازهای اساسی و اولیه هر فردی است ولی فراموش نکنید وقتی یک خانم از همسرش اقتدار، صلابت، ابهت و اعتماد به نفس میخواهد، مقدمهاش احترام گذاشتن به او و توجه به سایر نیازهای اوست.
۲- نیاز به تایید: همه انسانها به خصوص مردان، عاشق تایید و تشویق شدن هستند و انجام این کار از سوی همسر و خانواده به منزله ایجاد انگیزه در مرد است تا بیش از پیش در راستای اهداف خانواده گام بردارد. البته یک نکته مهم در این جا وجود دارد که شاید بتوان آن را یکی از عوامل موثر در فروپاشی نظام درونی خانواده دانست، این که میزان تکریم و تایید دریافتی فرد در بیرون از خانواده به مراتب بیشتر از درون خانواده باشد.
۳- نیاز به آراستگی همسر: یکی دیگر از نیازهای مردان، توجه همسرشان به زیبایی ظاهریشان است و این امر مستلزم وقت گذاشتن همسر برای آراستگی خودش و محیط خانهاش است. همه انسانها از مرتب بودن و آراستگی و زیبایی لذت میبرند و خوشحال میشوند ولی زیبایی و آراستگی که یک مرد آن را در انحصار خودش بداند، اثر چند برابری در روحیهاش دارد.
۴- نیاز به تحسین و قدرشناسی: از جمله نیازهایی که برای مردان اهمیت دارد، تحسین شدن و قدرشناس بودن زنانشان است. بدون شک همه افراد نیاز به تشویق و تقدیر دارند ولی مردان اگر بفهمند که کسی کارهایشان را به حساب وظیفه میگذارد، خوششان نمیآید و این تقدیر و تحسین میتواند از بار منفی آن کم کند.
۵- نیاز به استقلال: این مورد هم یکی دیگر از مواردی است که تا حدودی در بین نیازهای نهفته مردان مغفول واقع شده و برآورده نشدن آن از سوی همسر میتواند حاشیههای جدیدی را برای خانواده ایجاد کند.
قوام زندگی مشترک دوسویه است
شاید با این مقدمه اولین نکتهای که به ذهن مخاطب برسد، این باشد که آیا با تامین حداکثری این نیازهای آقایان، اطمینانی هست که چنین اتفاقی نیفتد؟ قطعا پاسخ منفی است چراکه به جز این موارد عوامل مهمتری هم هستند که در ویژگیهای شخصیتی مرد و شرایط و موقعیتهایی که قرار میگیرد، نهفته است. با همه این اوصاف، هیچ گاه معتقد به این نیستیم که یک خانم وظیفه دارد تمام و کمال مشغول برآوردن نیازهای شوهرش باشد تا او به خطا نرود بلکه مبنای اعتقادی ما بر این است که وقتی یک زن تلاش میکند، نیازهای شریک زندگیاش را مرتفع کند باید به نوعی رضایت قلبی رسیده و بازخورد مثبت آن را در این فرایند دریافت کرده باشد و متقابلا نیازهایش برآورده شوند وگرنه در غیر این صورت هیچ گاه انگیزهای برای ادامه باقی نمیماند.
این یک امر طبیعی است که وقتی شخصی به همسرش احترام میگذارد، عملا شرایطی را ایجاد کرده است که همان پاسخ را دریافت کند و همسرش بهانهای برای بیاحترامی در دست ندارد یا زمانی که نیازهای عاطفی و جنسی همسرش را به بهترین وجه ممکن پوشش میدهد، به طور طبیعی بازخورد مشابه میگیرد و این رابطه دوسویه دوام و قوام زندگی زناشویی را بیشتر میکند.