مراسم رونمایی از کتاب صبحشام که روایتی است از جنایتهای آمریکا و متحدانش در سوریه و نقش جمهوری اسلامی ایران در حل این بحران، دوشنبه گذشته با حضور برخی چهرههای سیاسی و فرهنگی کشور و همچنین خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.
این کتاب که توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده، دربرگیرنده خاطرات حسین امیرعبداللهیان، معاون پیشین وزارتخارجه و دستیار ویژه و مدیرکل امور بینالملل رئیس مجلس شورایاسلامی است. امیرعبداللهیان در حدود پنج سال و نیم که مسؤولیت معاونت وزارت خارجه در حوزه عربی و آفریقا را به عهده داشت از نزدیک با تحولات سوریه درگیر بود و نقش پررنگی در فعالیتهای کشورمان در سوریه داشت. وی به اقتضای مسؤولیتی که داشت در مذاکرات متعددی که در مورد بحران سوریه برگزار شد، حضور داشت و اکنون خاطرات خود را از این تحولات مکتوب کردهاست. وی در این کتاب به تبیین مواضع کشورهای درگیر در بحران سوریه پرداخته و کمکهای جمهوری اسلامی ایران به دولت قانونی سوریه در طول بحران را تشریح کردهاست. امیرعبداللهیان همچنین توضیح داده که جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته با مقاومت و اقدامات خود، نگاه برخی کشورها از جمله روسیه را در خصوص بحران سوریه تغییر دهد. او در جای جای این کتاب از سردار شهید حاج قاسمسلیمانی به عنوان تاثیرگذارترین مقام جمهوری اسلامی ایران پس از رهبر معظم انقلاب در بحران سوریه یاد کرده است. به مناسبت رونمایی از این کتاب، ضمن انتشار بخشهایی از آن با حسین امیرعبداللهیان، گفتوگویی انجام دادهایم و از وی درباره ضرورت انتشار این خاطرات پرسیدهایم. همچنین با توجه به بخشی از گفتههای وی در کتابش درباره اصول سیاست خارجی ایران، نظر وی را در مورد نحوه عملکرد دولت در مورد تحولات مربوط به سوریه جویا شدیم.
سوال مهم ابتدای بحران
یکی از سوالهای مهم آن روز (ابتدای بحران سوریه) برای ما این بود که چگونه به دولت سوریه کمک کنیم با گروههای مسلح خارجی، که در شهرها جبهه گرفته و مردم را سپر قرار دادهاند، با روش مقابله با شورشهای شهری و ابزاری مثل خودروهای آبپاش برخورد کنند.
از نیمه دوم سال۱۳۹۱ شاهد شرایط بسیار سخت در دمشق و محاصره این شهر توسط گروههای تروریستی و مسلح بودیم. وقتی شرایط به این مرحله رسید، درخواست حکومت سوریه برای تقویت مستشاران نظامی ایران به صحنه دریافت شد و به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران به درخواست دولت سوریه اقداماتی را آغاز کرد. این اقدامات عبارت بود از ارائه مشورت به فرماندهان ارتش و نظامیان سوریه که بتوانند مقابل تروریستها بایستند.
چگونه نگاه روسها تغییر کرد؟
اواخر سال۹۱ برای گفتوگو درباره نگرانیهایی که داشتیم به مسکو رفتم. همزمان مذاکراتی هم بین سرویسهای امنیتی و نظامیان دو کشور جریان داشت.
در گفتوگوی پنج ساعته با آقای میخائیل باگدانف (معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده ویژه ولادیمیر پوتین در امور سوریه)، آقای باگدانف که دیپلماتی حرفهای، متخصص در امور جهان عرب و دارای روابط عمومی قوی و دوستانهای بود، به شکلی روشن تلاش کرد ما را متقاعد کند برای پایان دادن به جنگ سوریه لازم است رئیسجمهور اسد از قدرت کنارهگیری کند. در جلسه اول، آقای باگدانف خیلی تلاش کرد مرا قانع کند که حفظ سوریه مهمتر از حفظ بشار اسد است. شاید هم قصد داشت میزان حمایت ما از رهبری سوریه را بفهمد. ما در گفتوگو با آقای بشار اسد و دیگر مقامات سوری، اقدامات خودمان برای تغییر نظر روسها را تشریح میکردیم. حسن کار این بود که آقای بشار اسد مطلع میشد نزد روسها چه درک و تفسیری از مسائل وجود دارد و از سوی دیگر، سوریه احساس میکرد جمهوری اسلامی همچنان محکم و استوار کنار آنها ایستادهاست.
سردارسلیمانی که پروندههای زیادی را تجربه کردهبود میگفت در تجربه افغانستان با رفتارشناسی روسها آشنا هستم. اگر شما با روسها دائما حرف بزنید و منافع مشترک تعریف کنید، برایشان استدلال منطق ارائه کنید، میتوانید به هدف برسید و با هم به خوبی کار کنید. اما اگر بین گفتوگوها فاصله طولانی بیفتد ممکن است در بعضی نکات اساسی از شما فاصله بگیرند و تحت تاثیر برخی اندیشکدهها یا فضای بینالمللی قرار بگیرند. سردارسلیمانی به کار با روسیه و چین باور داشت و اعضای شورا ( شواری عالی امنیت ملی) هم دیدگاه سردار را تایید کردند و مقرر شد همه بخشهای ذیربط این مذاکرات را ادامه دهند.
خوشبختانه روسها با گفتوگوهای مستمر در سطح سیاسی و امنیتی، اعم از گفتوگوهای پنهان و پیدا، با واقعیت صحنه سوریه ارتباط واقعبینانهتری برقرار کردند.
فرمانده بیبدیل نبرد شام
نقش سردارسلیمانی در راس همه تلاشهای نظام بسیار تاثیرگذار بود؛ هم در سطح نظامی و هم در سطح سیاسی، بینالمللی، امنیتی و حتی فرهنگی و اقتصادی.
سردارسلیمانی در جنگ با داعش، پس از مشورت با بشار اسد از نیرویهوایی روسیه کمک خواست و توافق راهبردی تهران، سوریه و مسکو شکل گرفت. بخشی از آنچه حاصل شد نتیجه همکاری سردارسلیمانی با ژنرالهای روسی و سوری در اتاق عملیات مشترک در دمشق بود.
نبرد نیابتی عربستان در سوریه
عربستان مایل نبود سوریه در محور مقاومت نقشآفرینی کند. در اثنای بحران سوریه و با روی کار آمدن ملک سلمان و نقشآفرینی محمدبن سلمان( ولیعهد عربستان)، دیداری بین محمدبن سلمان و یک مقام امنیتی حکومت سوریه انجام شد. درخواست سوریه دست برداشتن عربستان از تامین مالی و تسلیح تروریسم تکفیری بود و درخواست طرف سعودی، فاصله گرفتن بشار اسد از مقاومت. روشن است که اسد این درخواست را نپذیرفت. علاوه بر اینها در تحلیل رفتار حاکمان سعودی نمیتوان رقابت با جمهوری اسلامی را نادیده گرفت. اگر عربستان میخواست به ایران لطمه بزند و تعارض یا رقابت خود با جمهوری اسلامی را هم دنبال کند، سقوط سوریه را امتیاز بزرگی برای خود میدید. سقوط سوریه از نظر عربستان سعودی به معنای نابود شدن یکی از بخشهای اصلی محور مقاومت و قطع بازوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود.
آسمان عراق، کریدور هوایی
کریدور هوایی که نقش حیاتی در نجات دمشق داشت، دوستان عراقی در اختیار ما گذاشتند. آنها با درک واقعبینانه از شرایط منطقه و تحولات مرتبط با مبارزه علیه داعش این کار را کردند. آمریکاییها در این مورد حساسیت زیادی نشان میدادند. آنها بارها هواپیماهای ما را به صورت تصادفی در فرودگاه بغداد مینشاندند و از عراقیها میخواستند داخل هواپیما را تفتیش کنند. روی زمین هم شاید بیش از ۹۰کامیون و کامیوندار ما را که کمکهای انساندوستانه به سوریه منتقل میکردند، گروههای تروریستی با هماهنگی سرویسهای آمریکا ربودند.
بههم ریختن محاسبات آمریکا
آمریکاییها در منطقه دچار مشکلاتی هستند که مانع آن میشود هرچه در ذهن دارند عملی کنند و به همه خواستههایشان برسند. آمریکاییها در مورد سوریه برنامهریزی کردهبودند و میگفتند ۸۱ کشور برای سقوط بشار اسد با ما همراهی میکنند. گروههای مسلح و تروریستها دمشق را محاصره کردهبودند. ابزار سازمانملل را هم در اختیار داشتند. با این اوصاف رسیدن به نتیجه برایشان بسیار مهم و حیثیتی بود. آنها برای ساقط کردن نظام سوریه هر کاری انجام دادند.
اینکه تصور شود آمریکاییها قادر به کنترل همه صحنهها هستند با واقعیت تطبیق ندارد. زمانی در چارچوب کمکرسانی انسانی به سوریه، روزانه حدود ۱۵۰۰ کامیون بین ایران، عراق و سوریه تردد میکرد. با این حجم از جابهجایی، آمریکا فراتر از آنچه انجام داد نمیتوانست کاری بکند. آنها هم محدودیتهای خودشان را دارند. همه چیز با بمباران و قلدری و جنگ پیش نمیرود. آمریکاییها اهدافی مثل ساقط کردن بشار اسد و تامین حداکثری امنیت اسرائیل را برای خود مشخص کردهبودند. به طور طبیعی، قبل از هر اقدام، محاسبه میکنند پاسخ احتمالی طرف مقابل چیست. میدانند اگر اقدامی انجام دهند، درجای دیگر ضربه میخورند. این عامل بازدارنده مانع میشود آنها دست به هر کاری بزنند. آمریکا سود و زیانش را در هر اقدام محاسبه میکند.
کمکهای انساندوستانه ایران
کمکهای انساندوستانه جمهوریاسلامی به سوریه در طول بحران چندساله این کشور، شکل و کمیت یکسانی نداشت و مطابق نیازهای میدانی تعریف میشد. در مواردی که بحران شدت میگرفت، به طور طبیعی نیاز به کمکها بیشتر میشد. در دوره تقریبا ۴۰روزه که دمشق در معرض سقوط قرار گرفتهبود، حجم قابلتوجهی از کمکها به سوریه ارسال شد. این حجم از کمکرسانی مقطعی بود. این طور نبود که در طول شش یا هفت سال بحران، روزانه بیش از هزار دستگاه کامیون بین ایران و سوریه تردد کنند. برخی از ارقام که تحت عنوان کمک بلاعوض ایران به سوریه ذکر میشود، دور از واقعیت است. گاهی در فصل سرما، سوریها از ما درخواست سوخت و نفت داشتند. ما نفت دادیم ولی در مقابل، ما به ازایی تعریف میکردند. من در بخشی از مذاکرات محرمانه مربوط به این موضوع با دولت سوریه بودم. طبعا همه کمکها بلاعوض و رایگان نبود. آنچه در سوریه انجام دادیم با در نظر گرفتن امنیت ملی ایران و امنیت منطقه و سوریه صورت گرفت. به نظرم در حوزه کمکهای انساندوستانه، جمهوریاسلامی یکی از هوشمندانهترین کارها را انجام داد. یعنی در حد ضرورت از منابع خود و کمکهای مردمی استفاده کرد و در عین حال، سوئیس و اروپاییها را تشویق به کمک کرد و برای انتقال این کمکها کریدوری را گشود.
ارتباط نزدیک آمریکا و اسرائیل با تروریستها
گاهی ساعت ۱۲ شب، آقای استفان دی میستورا، نماینده ویژه دبیرکل سازمانملل در امور سوریه به من تلفن میزد و درخواست میکرد به مردم بیگناهی که در یک شهر محاصره شدهاند کمک کنیم تا از محاصره خارج شوند. در این مواقع به سردار سلیمانی زنگ میزدم و میگفتم سازمانملل چنین درخواستی دارد. سردار سلیمانی از طریق ارتباطاتی که با مستشاران نظامی ایران در سوریه داشتند، آخرین وضعیت را میگرفتند و متوجه میشدیم دو سه روز است آن شهر که تحت کنترل مسلحان و تروریستها بوده، به محاصره ارتش سوریه در آمده و تروریستها راهی جز تسلیم یا کشتهشدن ندارند. تروریستها مورد حمایت آمریکا، عربستان و… بودند. اینها با مدیریت آمریکا به سازمان ملل فشار میآوردند که باید آنها را از منطقه نجات دهند.
ما بارها با نمایندگان سازمان ملل در این مورد جلسه داشتیم. خانمی در میان نمایندگان سازمان ملل بود که به طور مستقیم با سران گروههای تروریستی ارتباط داشت و مثلا در مقابل من از طریق تلفنهمراه با یک مقام ارشد داعش تماس میگرفت و به او میگفت هماهنگ شده؛ شما زندانیها را برای تحویل یا مبادله به فلان نقطه ببرید.
ابزار سازمان ملل در بحران سوریه در خدمت اهداف سیاسی آمریکا عمل میکرد.
نوسانات نگاه دولتها در ایران نسبت به سوریه
امروز سوریها وقتی با ما صحبت میکنند درباره کشورمان تعابیری به کار میبرند که در ایران به کار برده نمیشود. آنها میگویند درست است که ما در هشت سال جنگ صدام علیه ایران کنار ایران بودیم و هیچوقت کنار دشمنان ایران قرار نگرفتیم، ولی در جنگ تروریستی که دنیا علیه سوریه راه انداخت تنها کشوری که با تمام وجود در کنار ما حضور داشت ایران بود. در همینجا با صدای بلند میگویم که راهبرد حفظ حداکثر امنیت ملی کشور و حضور مستشاری در عراق، سوریه و منطقه را مدیون تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و خون پاک شهید سردارسلیمانی عزیز هستیم. همواره نگاه دولتها در ایران به مساله سوریه با نوساناتی همراه بودهاست.
انقلابی که از مرز شروع شود، انقلاب نیست
آمریکا و همپیمانانش با در نظر گرفتن این مسائل (تحولات بیداری اسلامی در کشورهای عربی) تصمیم گرفتند وضعیت سوریه را تغییر دهند. در گام نخست قرار شد شبکههای العربیه و الجزیره، با فراهم کردن آتش تهیه و گلولهباران رسانهای، مدیریت افکار عمومی را بر عهده بگیرند. اما نتیجه تبلیغات این نشد که مردم دمشق در یک خیابان یا یک میدان بزرگ تجمع مستمر کنند. این برخلاف رفتاری بود که مردم دیگر کشورهای منطقه انجام داده بودند. یعنی الگوی انقلاب در مصر، تونس، یمن، لیبی و بحرین در پایتخت سوریه تکرار نشد.
وقتی از ثمربخش بودن این روش ناامید شدند، بلافاصله در کمتر از چند روز گروههای مسلح خارجی را به شهر مرزی درعا وارد کردند.
کسانی که کار امنیتی یا مطالعات اطلاعاتی دارند در تبیین سیر انقلابها میگویند، اساسا شورش یا انقلابی که از کنار مرز شروع شود انقلاب نیست. علت آن را باید در آن سوی مرز جستوجو و بررسی کرد که چه عناصری از خارج وارد کشور شده و ناامنی ایجاد کردهاند.
حاج قاسم گفت خاطراتت را منتشر کن
چه شد تصمیم گرفتید خاطرات خود از بحران سوریه را منتشر کنید؟ چرا مقطع فعلی را برای این کار انتخاب کردید؟
بنده براساس عادت، تلاش میکنم در هر جایگاهی که بودهام حتی بهعنوان کارشناس، تا جایی که بتوانم خاطراتم را اگر به صورت روزانه هم امکان ثبت آن نباشد، یک روز در میان، در پایان هفته یا در مقاطع مهم تحولاتی که به نوعی خودم درگیر آن هستم، ثبت کنم. البته ما بهعنوان دیپلمات و بر اساس اساسنامه وزارتخارجه برای انتشار خاطرات محدودیتهایی داریم، اما در عین حال به دلیل سرعت تحولات و پیچیدگی آن همچنین شک و تردیدهایی که در فضای مجازی در مورد بسیاری از موضوعات وارد میکنند، احساس کردم میتوان این خاطرات را منتشر کرد. همانطور که میبینید مباحث مختلفی در فضای مجازی مبنی بر چرایی ورود به پروسه جنگ تحمیلی، مدت زمان به طول انجامیدن آن و نوع عملکرد دفاعی ایران در این جنگ مطرح میشود. همچنین موضوعات دیگری مربوط به اینکه تحولات سوریه و عراق چه ارتباطی به ایران دارد منتشر میشود، بر همین اساس و برای اینکه ارتباط این تحولات با امنیت ملی کشورمان دیده شود، انگیزه شخصی خودم این بود تا جایی که بتوانم مقداری از این خاطرات را منتشر کنم؛ اما هیچ زمانی دست به کار نشده و اقدام به انتشار آن نکردم تا اینکه چند ماه قبل از آسمانی شدن سردار سلیمانی ایشان در یکی از دیدارها به من توصیه کردند خوب است خاطرات خود را منتشر کنم تا نسل فعلی و آینده در جریان تحولات باشند. البته قبل از این موضوع هم همیشه یک جلد از کتابهایی را که مینوشتم برای ایشان ارسال میکردم و سردار سلیمانی مقالات علمی بنده را نیز دیده بودند.
با توجه به اشرافی که نسبت به تحولات در سایر کشورهای عربی دارید، آیا در آن موارد نیز شاهد انتشار کتاب خاطرات از سوی شما خواهیم بود؟
از ابتدا تا انتهای کتاب صبح شام، تاریخ نگاریها و وقایع نگاریها در قالب روایت است و در واقع اولین روایت ایرانی از تحولات منطقه و سوریه نوشته شدهاست.
شاید بخشهایی از این کتاب در مورد مصر، عراق و سایر کشورها از غرب آسیا و شمال آفریقا و راجع به تحولات کلی منطقه از بیداری اسلامی از سال ۲۰۱۱ تاکنون باشد اما تمرکز اصلی در این جلد بر تحولات سوریه است. البته تلاش کردم در این موضوع بیشتر از منظر امنیت ملی ایران یا تاثیر امنیت منطقه بر امنیت کشور و چرایی حضور و نحوه عملکردمان در منطقه در راستای تامین حداکثری امنیت ملی و منطقهای در قالب تحولات و فراز و نشیبهای رخ داده به رشته تحریر درآورم.
در بخشی از این کتاب عنوان کردهاید اینگونه نیست که در امور اساسی سیاست خارجی، دولتها بر مبنای سلایق خود تصمیم بگیرند به همین دلیل سیاست خارجی ایران هر چند ممکن است در روشها، سلایق متفاوتی را در دولتهای مختلف تجربه کند؛ اما در خطوط کلی و راهبردی نظام است که تصمیم میگیرد. این در حالی است که برخی معتقدند دستگاه دیپلماسی کشورمان در بعضی مقاطع، آنطور که باید و شاید نتوانسته نقش پررنگی در تحولات سوریه ایفا کند. نظر جنابعالی درمورد عملکرد دولت در مورد تحولات مربوط به سوریه چیست؟
اساس سیاست خارجی کشورها تابع یک چارچوب مشخص و روشن است، همانطور که میبینیم در رقابتهای انتخاباتی جمهوریخواهان و دموکراتها نیز درباره اصول سیاست خارجی خود اختلاف نظری با هم ندارند بلکه تاکید هم میکنند که سیاست خارجی ما در اصول تغییر نخواهد کرد بلکه ممکن است دو حزب اصلی حاکم بر آمریکا در روشها و سلیقههای پیگیری اجرای سیاست خارجی تفاوت دیدگاههایی داشتهباشند.
سیاست خارجی ایران در چارچوب قانون اساسی مصوب و اسناد بالادستی نظام کاملا روشن و مشخص است اما در نحوه عملکرد اجرایی و نگاه و رفتار دولتها تفاوت وجود دارد. در هر صورت اگر بخواهم به طور مشخص در مورد سوریه صحبت کنم باید بگویم در این موضوع نظام، تصمیم راهبردی و دقیق خود را اتخاذ کرده و دولتها تلاش کردهاند در چارچوب این تصمیم گامهایی را بردارند؛ اما معتقدم گامهای دولتها صرفنظر از اینکه کدام دولت مستقر بوده ( دولت روحانی و احمدینژاد) در موضوع تحولات سوریه و منطقه آن شتاب، سرعت، دقت و همراهی که میبایست با اسناد بالادستی و نگاه راهبردی نظام میکردند به خوبی انجام نشدهاست.
چه عواملی در زمینه این عدم همراهیها دخیل بودهاست؟
این موضوع عوامل و دلایل مختلفی دارد که باید در جای دیگری مورد بحث و بررسی قرار گیرد، اما در عین حال به این معنا نیست که بگویم دولتها در مقابل راهبرد و استراتژی نظام در قبال منطقه و سوریه، قرار داشتهاند بلکه اولویتهای دولتها بعضا بالا و پایین و متفاوت بوده و نتایج آن این شده است که ما در یک جاهایی که میتوانستیم با سرعت بیشتر به نتایجی که در راهبردمان در حوزه تحولات منطقه ترسیم شدهاست برسیم این اتفاق نیفتد و نگاه متفاوت دولتها موجب شد جاهایی سرعت کند شود.
در بخشی از مراسم رونمایی کتاب گفته بودید بخشهایی از خاطراتتان در مورد سوریه در این کتاب چاپ نشدهاست. دلیل آن چه بودهاست؟
برای انتشار بخشهای دیگر خاطراتم حداقل به چند سال زمان نیاز است زیرا به دلیل طبقهبندی آن مطالب، در حال حاضر امکان بیان آنها در قالب خاطرات وجود ندارد و در زمان دیگری که امکان نشر آن وجود داشتهباشد حتما این اقدام را انجام خواهم داد.