اعتمادآنلاین نوشت : «محمد بن سلمان کشته شده است… محمد بن سلمان در جریان حمله به مجموعه کاخهای خزامه بهشدت زخمی شده است… محمد بن سلمان سالم و سرحال بوده و وظایف عادی خود را انجام میدهد…» اینها برخی از اطلاعات ضدونقیضی است که در مورد محمد بن سلمان در رسانههای مختلف بسته به گرایش و موضعش نسبت به ریاض منتشر شده و میشود.
مجتهد، فعال توییتری که معمولاً اطلاعات دقیقی از دربار پادشاهی عربستان دارد دیروز ضمن عدم تأیید تلویحی زخمی شدن سلمان دراینباره نوشت: حرفوحدیثهای زیادی در مورد زخمی شدن محمد بن سلمان در حادثه خزامی وجود دارد، اما حلقه نزدیک به وی اعلام میکند که بنسلمان احتمالاً تا چند روز دیگر در رسانهها حاضر خواهد شد تا تمامی این شایعات را تکذیب کند. این اقدام بن سلمان بعد از آن صورت خواهد گرفت که مکالمههای تلفنی با برخی از شخصیتهای سیاسی بینالمللی و انتشار تصاویری از وی در کابینه و نیز با اعضای تیم ملی عربستان نتوانست به این شایعات پایان دهد.
در این حال مجتهد خبر یکی از رسانههای عربی را بازنشر داده که در آن به نقل از منابع عالیرتبه دولت دونالد ترامپ گفته شده بن سلمان در حادثه محله خزامی زخمی و بعد از حادثه با یک هلیکوپتر از منطقه خارج شده است.
ولیعهد عربستان که علاقه شدیدی به رسانهها و حضور در مقابل دوربینها دارد از ۲۱ آوریل گذشته در هیچ محل عمومی دیده نشده است، اما به همان اندازه که این مسئله میتواند حرفوحدیثها در مورد ترور وی را افزایش دهد میتواند عکس آن هم تفسیر شود بهویژه که در ساختار خانوادههای راحتطلب حاکم بر حاشیه جنوبی خلیجفارس مرخصیهای چندماهه نهتنها غیرمعمول نیست بلکه امری عادی محسوب میشود.
با این وجود در سایه این فعلوانفعالات پرسشهایی مطرح میشود: آیا حادثه خزامی یک سوءقصد بوده است؟ در صورت مثبت بودن این امر باز هم پرسشهای دیگری به میان میآید: چه ارتباطی بین این اقدام و کشته شدن صالح الصماد رهبر انصارالله یمن که مرگش توسط این گروه ۴ روز مخفی نگه داشته شد وجود دارد؟
چه ارتباطی بین این عملیات و بازداشت و باجگیری از تعداد قابلتوجهی از شاهزادههای متمول عربستانی توسط محمد بن سلمان وجود دارد؟
آیا ارتباطی بین این حادثه و جنگ قدرت بین شاهزادههای سعودی وجود دارد؟ جنگی که در آن بسیاری از شاهزادهها خود را محقتر از بن سلمان برای تصدی پست ولیعهدی و پادشاهی میبینند.
در مقابل برخی از کارشناسان میپرسند که آیا نمیتوان انتشار این اخبار را هم در چارچوب و سیاق پروپاگاندای بن سلمانی برای شهرت هرچه بیشتر دانست؟
آیا برای ساختار سیاسی آل سعود که پولهای هنگفتی را برای تبلیغات و خرید حمایت پرداخت کرده و حتی کاخ سفید هم از رشوههای آنها بهرهمنداست حضور شماری از کارشناسان و متخصصان امور رسانه که قادر به ایجاد اینگونه سناریوهای تبلیغاتی ـ هالیوودی هستند سخت و دشوار است؟
چه ارتباطی میتواند بین رویکرد ایجاد عطش اطلاعاتی در مورد بن سلمان و شایعات موجود در مورد به تخت نشستن وی همزمان با عید فطر وجود داشته باشد؟
شاید زمانی که پادشاه جدید عربستان که خود را از گزند درگیری لفظی در مسائل مختلفی همچون انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، یا خروج آمریکا از برجام دورنگه داشته ناگهان و در اقدامی جنجالبرانگیز به یکی از اولین حامیان توافق قرن تبدیل شده و ناگهان به شکل پررنگی وارد صحنه سازش با اسرائیل شود.
به هر شکل فقط گذشت زمان میتواند پاسخ صحیح به هر یک از این پرسشها را بدهد زیرا در ساختار بسته دینی ـ سیاسی اما بهظاهر لیبرالشده آل سعود همهچیز امکانپذیر است.