کدام تفسیر و کدام بیانی میتواند گویای رازهای شخصیت و حقایق رخدادهای عباس ابن علی(ع) در کربلا باشد؟
کیست این سردار که از میان چهار هزار سوار نیزهدار عبور کرده است و خود را به آب رسانده است، بی آنکه آب در دلش تکان بخورد؟! این، عباس علی است، عباس، فرزند علی بن ابیطالب(ع).
«تو را برای همین روز میخواستم عباس! ناز بازوان تو! حالا بدان که چرا در ابتدای ورودت به این جهاد، بر دستها و بازوان تو بوسه میزدم و سر انگشتانت را به آب دیده میشستم. باغبان اگر در آینه نهال، شاخسار سر به آسمان کشیده درخت را نبیند که باغبان نیست. ( از کتاب سفای آب و ادب نوشته سید مهدی شجاعی)
هیچ تفسیری و هیچ بیانی نمی تواند گویای رازها و پیچیدگی های حقایق رخدادهای کربلا باشد. هیچ بیانی توانایی گفتن از عباس ابن علی (ع) را ندارد. چه باید گفت و چگونه باید سرود. ما پرونده خبرآنلاین در روز تاسوعا را با شعر ناب مرحوم سید حسن حسینی آغاز می کنیم که روایت متفاوتی است دربیان:
به گونه ی ماه
نامت زبانزد آسمان ها بود
و پیمان برادری ات
با جبل نور
چون آیه های جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمه گاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانه ی حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
تاسوعا چه روزی است؟
واژه ” تسع ” در زبان عربی به معنی عدد نٌه و تاسع و تاسوعا به معنی نهم می باشد. روز نهم ماه محرم تاسوعاى سال ۶۱ هجرى امام حسین (ع) و یارانش در محاصره نیروهاى کوفه بودند. تاسوعا روزى بود که آب را به روى اهل بیت (ع) و یاران امام حسین (ع) بسته بودند. و همه مسیرها تحت کنترل بودند تا کسى به امام نپیوندد. تهدیدهاى سپاه عمر سعد، جدی تر و حالت تهاجمى آنان به سوى خیمه ها بیشتر میشد. عصر پنجشنبه تاسوعا ابن سعد به فرمان ابن زیاد ، آماده جنگ با امام حسین (ع) شد. گروهى از سپاه کوفه به سوى خیمه گاه امام تاختند. امام کنار خیمه اش نشسته و به شمشیرش تکیه زده بود.
حضرت زینب (س) صداى همهمه مهاجمان را شنید. سپس امام حسین (ع) که خواب چشمانش را ربوده بود را بیدارکرد. سید الشهدا خوابى را که آن لحظه دیده بود نقل کرد که رسول خدا (ص) به او فرمود: ” پیش ما میایى”. امام حسین (ع) برادرش حضرت ابوالفضل العباس (ع) را همراه با جمعى جلو فرستاد تا از هدف مهاجمان آگاه شوند. زیرا امام متوجه شدند که آنان به قصد جنگ یا گرفتن بیعت آمده اند. به فرمان امام حسین (ع) آن شب را مهلت طلبیدند تا به عبادت و نماز بپردازند و درگیرى به روز بعد از آن موکول شد.
روایت امام صادق درباره روز تاسوعا
امام صادق درباره محاصره شدن سید الشهدا (ع) در روز تاسوعا فرموده است: ” تاسوعا یوم حوصر فیه الحسین و اصحابه بکربلاء و اجتمع علیه خیل اهل الشام و اناخواعلیه و فرح ابن مرجانه و عمر بن سعد بتوافر الخیل و کثرتها و استضعفوا فیه الحسین واصحابه وایقنوا انه لا یاتى الحسین ناصر و لا یمده اهل العراق” یعنی : ” تاسوعا روزى است که حسین (ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند . سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمدند. ابن زیاد و عمر بن سعد نیز از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز امام حسین (ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند که دیگر براى او یاورى نخواهد آمد و عراقیان نیز او را پشتیبانى نخواهند کرد. ”
احادیث جعلی بنی امیه برای جشن و سرور در تاسوعا
در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان آن روز را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره تاسوعا و عاشورا احادیثی ساختند تا آن ها را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که تاسوعا و عاشورا ، سراسر غم ، اندوه و مصیبت بود. در آن روزها جگر رسول خدا(ص) را پاره کردند و زنان و کودکان اهل پیامبر را به اسارت بردند، آیا تاسوعا و عاشورا میتوانند مبارک باشند؟!
امام صادق(ع) در همین مورد میفرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین(ع) کشته شد و به سپاهیان (بنیامیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز تاسوعا و عاشورا را عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت سنت میان این قوم تا کنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه میگیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود رفتار میکنند.
از این رو در زیارت عاشورا آمده است: ” اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّه وابن آکله الاکباد. ” از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی ره یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند. در حالی که این سخن صحیح نیست. ابن درید میگوید: “عاشورا یک اسم اسلامی” است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود.
روایت استاد فاطمی نیا از عظمت قمربنی هاشم
استاد فاطمی نیا می گوید: قمر بنی هاشم بابالحوائج است. در مورد این آقا عقلمان نمیرسد چه چیزی بگوییم. از عقول ما خارج است. برای اینکه معصومی پیدا میشود در مورد او میگوید: «رَحمَ الله عمَّیا عباس کان نافذ البَصیره»: خدا عمویمان عباس را رحمت کند که بصیرتش نافذ بود. یعنی چشم قمر بنیهاشم پرده را میشکافت.
معصوم دیگری که امام زمانش باشد یعنی مولایمان ابیعبدالله (علیهالسلام) میدانید، تاریخ صحیح مینویسد که وقتی با او حرف میزد میگفت: «بِنَفسی أنت»: عباس! جانم به قربانت. آقا امام زمان (ع) یک تبسم به روی آدم بکند آدم چه میشود؟ مجسم کنید که شما امام زمان (ع) را نگاه کنید و حضرت بخندد فقط، هیچی دیگر. تمام نسلت خوشبخت میشود. آن وقت میدانید امام زمانِ قمربنیهاشم به او چه گفت؟ گفت: «بنفسی أنت» ؛ جان من به قربانت. در مقاتل معتبر داریم.
حالا فضایل آقا چقدر است؟ این یک فضیلت را ما نمیتوانیم هضم کنیم که این همه شهید در اسلام بودند. روایات معتبر میگوید: «یَغبِطُه جَمیعُ الشُّهدا» . اگر این {جمیع} را نداشت میگفتیم شاید بعضی از شهدا را میگوید اما میگوید: مقام حضرت عباس(ع) مقامی است که همه شهدا غبطه آن را میخورند. پدر، امیرالمؤمنین (ع) است. در بهشت، همه آرزوی مقامش را میبرند.
وقتی آفایی اینطور باشد تو را به خدا عقل ما میرسد درباره او چیزی بگوییم؟! ای قمر بنیهاشم! ای آقا! من زبان ناقابلم بسته است ولی الحمدلله یقین حاصل شده که حتی تو دست رد به سینه کافر هم نزدی.
دوستان را کجا کنی محروم/ تو که با دشمنان نظر داری
با تمام جانم دارم می گویم. آقا قربانت بروم. بر من ثابت شد که جوال یهود و نصاری را دادهای. ای پسر امیرالمؤمنین! آقا شفاعت تو خیلی قوی است. شفیع ما باش. از خدا بخواه مشکلات ما را حل کند. تو که این قدر مقام داری. می فرمایند: «تمام شهدا آروزی مقام قمر بنی هاشم را دارند»
ابوالفضلالعباس این جوان ۳۴ ساله کیست که همه اولیای خدا به مقام والای حضرت غبطه میخورند؟