مجله انلاین دوستان : مرد جوان پس از کلاهبرداری میلیونی از پدرزنش، ٢ خواهرزاده همسرش را قربانی نیت شیطانی خود کرد. این مرد به بهانه رمالی و خواندن ورد و جادو دو خواهر را مورد آزار و اذیت قرار داد. راز چندین روز اجرای نقشه شوم این مرد، پس از درددل خواهر کوچکتر با خواهر بزرگترش فاش شد.
طلاق دردسرساز
ماجرا به ٣سال پیش برمیگردد. اواخر سال ٩١ بود که «سارا» تصمیم گرفت از شوهرش جدا شود. او که در دوران عقد با شوهرش به سر میبرد، قصد داشت پیش از شروع زندگی مشترکشان از شوهرش جدا شود. همین مسأله کافی بود تا شوهرخاله سارا پس از طراحی یک نقشه سیاه، وارد ماجرا شود و به سارا کمک کند.
سارا به پیشنهاد شوهرخالهاش، تصمیم گرفت از طریق جعل سند، کارهای طلاق خود را سریعتر و راحتتر پیش ببرد. برای همین با یک جاعل آشنا شد و توانست در مدت کمی با جعل اسناد از شوهرش جدا شود. ولی این پایان ماجرا نبود. روزهای سیاه هنوز در راه بود و سارا نمیدانست که شوهرخالهاش چه سناریوهای سیاه و تلخی برایش طراحی کرده و قرار است سکانس به سکانس آن را اجرا کند.
وردهای سیاه
پس از انجام کارهای رسمی طلاق، سارا از شوهرش جدا شد و حالا در دام شوهرخاله خود گرفتار شده بود. سارا که پس از جدایی روحیه بدی داشت و دچار افسردگی شده بود، به دنبال راهی برای یافتن آرامش میگشت. برای همین شوهرخالهاش به او پیشنهادی مرموز داد.
این مرد به سارا گفت که میتواند از طریق جادو و خواندن ورد، مشکلات روحی او را حل کند و سارا را به آرامش برساند. دختر جوان هم قبول کرد و پای در خانه جادویی شوهرخالهاش گذاشت. حالا زمان اجرای نقشه بود. نقشهای تلخ که تا فریب عجیب سارا ادامه یافت.
شکایت در دادسرا
سارا که اصلا تصورش را نمیکرد در دام چه توطئه شومی گرفتار شده باشد، تن به خواستههای شوهرخالهاش داد. چند روزی گذشته بود و این دختر جوان بیآنکه بداند به چه سرنوشت شومی گرفتار شده است، به رمالیهای سیاه ادامه داد تا اینکه درنهایت راز این مرد فاش شد. آن هم پس از درددلهای ستاره، خواهر کوچکتر سارا؛ این دو خواهر خیلی زود پس از پی بردن به ماجرا و نقشه شوهرخالهشان راهی دادسرا شدند و شکایت خود را مطرح کردند.
سارا در شکایت خود به ماموران گفت: «زمانیکه تصمیم به جدایی از شوهرم گرفتم، دچار مشکلاتی شده بودم. برای همین موضوع را به خالهام گفتم و شوهرخالهام هم از این طریق در جریان ماجرا قرار گرفت. او گفت که به من در این رابطه کمک میکند.
کامبیز گفت که میتواند از طریق یک جاعل، سندهای مورد نیاز مرا برای طلاق جعل کند تا کارهایم را سریعتر انجام دهم. من هم قبول کردم و با جاعل آشنا شدم. شوهرخالهام ۵میلیون تومان از من پول گرفت تا به این جاعل بدهد و سندهایم را جعل کند. من پس از آشنایی با این جاعل و پرداخت پول، توانستم کارهای طلاقم را بهخوبی انجام دهم.
ولی کامبیز بعد از آن از من خواست به خانهشان بروم تا از طریق خواندن وردهای جادویی مشکلات روحی مرا حل کند. روزی که به خانه خالهام رفتم، شوهرخالهام به من گفت با او به اتاق بروم تا برایم ورد و جادو بخواند. من که به خاطر انجام کارهای طلاقم به او اعتماد کرده بودم، به اتاق رفتم و این مرد هم کلی وردهای جادویی خواند. نیمه بیهوش شده بودم که شوهرخالهام گفت این حالت هیپنوتیزم است. در آن میان متوجه آزار و اذیت شوهرخالهام میشدم. نمیتوانستم حرفی بزنم. تصور میکردم این هم جزیی از کار رمالی و جادوی او محسوب میشود.
حتی وقتی به او گفتم که تو را دیدم، میگفت یک جن بوده که مرا مورد آزار و اذیت قرار داده است. شوهرخالهام به همین بهانه ۴جلسه مرا به خانهشان کشاند و آزارم داد. در آن مدت هم بهخاطر عکسهایی که از من میگرفت، تهدیدم میکرد که موضوع را به هیچکس نگویم. ولی چند وقت بعد وقتی با خواهر ١۵سالهام صحبت میکردم، متوجه شدم که او از سوی همین شوهرخالهام ٢ بار مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. آنجا بود که پی به نیت شوم او بردیم و تصمیم به شکایت گرفتیم.»
در ادامه خواهر سارا نیز به ماموران گفت: «یک روز پیش از حادثه بهدلایل مشکلاتی که در خانواده داشتم، از خانه خودمان بیرون رفتم تا کمی از محیط خانواده دور باشم. اما شوهرخالهام مرا پیدا کرد و با خود به خانهشان برد. او گفت که اگر به خانه برگردم پدر و برادرم مرا میکشند. برای همین به بهانه خواندن ورد و جادو مرا به اتاق برد و آزارم داد. حتی صبح زود هم خالهام و پسرخاله چهارسالهام را به خانه مادربزرگم برد و وقتی برگشت برای بار دوم مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. برای همین من هم موضوع را به خواهرم گفتم.»
بازداشت و اعتراف به جنایت سیاه
با اعلام شکایت این دو خواهر بررسیها در اینباره آغاز شد. در ادامه مشخص شد که متهم به بهانه سرمایهگذاری در شرکت، ٢٣میلیون تومان پول از پدرزنش گرفته و دست به کلاهبرداری از او هم زده است. همچنین تحقیقات نشان میداد که مرد ٣٠ساله یک سابقه آدمربایی نیز در پرونده خود دارد. بنابراین متهم به جعل، کلاهبرداری و تجاوز، از سوی پلیس بازداشت شد.
این مرد در بازجوییهای نخست به جرمهای خود اعتراف کرد و گفت: «زمانیکه خواهرزادههای همسرم را به اتاق میبردم، به همسرم و پسر چهارسالهام ماده بیهوشی میدادم تا از خواب بیدار نشوند. با اینحال از همسرم میخواستم تحت هیچ شرایطی وارد اتاق نشوند، چراکه جن و ارواح ممکن است در جسم او بروند. همسرم هم میترسید و دخالتی نمیکرد.»
در ادامه جاعلی که در کارهای طلاق به متهم کمک کرده و دست به جعل سند زده بود نیز از سوی پلیس بازداشت شد و مشخص شد که او تنها ٢میلیون تومان دستمزد گرفته، درحالیکه متهم از خواهرزاده همسرش ۵میلیون تومان پول گرفته بود.
با این وجود مرد جوان در بازجوییهای بعدی اعترافات خود را پس گرفت و منکر تجاوز، رمالی و جعل سند شد. در ادامه پرونده این مرد برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز قاضی اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری به همراه مستشارش جلسه رسیدگی به این پرونده را پشت درهای بسته و بهصورت غیرعلنی برگزار کردند.
در این جلسه نیز متهم تمام اتهامات خود را انکار کرد، ولی ٢ خواهر همچنان شکایتهای قبلی خود را مطرح کردند. پدرزن متهم نیز در این دادگاه از دامادش بهخاطر کلاهبرداری شکایت کرد. در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شد تا حکم خود را در اینباره صادر کند.