مردم آمریکا امروز برای تعیین جانشین باراک اوباما پای صندوقهای رای میروند.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا پس از حدود ۱۸ ماه رقابت نفسگیر درون حزبی و برونحزبی ساعاتی دیگر به ایستگاه پایانی خود میرسد تا از بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ – نامزدهای انتخاباتی حزب دموکرات و جمهوریخواه – یک نفر نام خود را به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا در تاریخ انتخابات این کشور ثبت کند. اکثر قریب به اتفاق نظرسنجیهایی که تا امروز انجام شده، حاکی از پیروزی نامزد دموکراتها در این انتخابات است و بر اساس پیشبینی آنها، کلینتون حتی در صورت شکست در دو ایالت سرنوشتساز اوهایو و فلوریدا که در طول دهههای اخیر پیروزی هر نامزد در آنها ضامن پیروزی نهایی او در انتخابات بوده است نیز همچنان از بخت بالایی برای کسب ۲۷۰ رای الکترال لازم برای پیروزی در انتخابات برخوردار است.
اما در حالیکه نتیجه تمام نظرسنجیها به نفع بانوی اول اسبق آمریکاست، در سَمت دیگر این معادله انتخاباتی فردی قرار دارد که با وجود افشاگریهای متعدد درباره فساد اخلاقی او، هجمه همهجانبه رسانهها، اعلام برائت جمهوریخواهان از او و رفتارهایی که خود او در طول رقابتهای انتخاباتی برای اثبات ناشایستگیاش به نمایش گذاشت، همچنان به استناد نتایج همین نظرسنجیها تقریباً نیمی از مردم آمریکا مایلند او را به ریاست جمهوری خود انتخاب کنند. اما چرا ترامپ بر خلاف تمام پیشبینیها میتواند به پیروزی خود در انتخابات امیدوار باشد؟
۱- احتمال افزایش مشارکت مردان در انتخابات
در دورههای اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نرخ مشارکت مردان همواره کمتر از زنان بوده و زنان نیز در چهار دهه اخیر بیشتر به نامزدهای حزب دموکرات رای دادهاند. به نوشته وبسایت رادیوی ملی آمریکا (انپیآر)، در انتخابات امسال، هیلاری کلینتون به دلیل جنسیت خود میتواند از پایگاه اجتماعی ضعیف ترامپ در میان رأیدهندگان زن و همچنین از شکاف جنسیتی موجود در جامعه آمریکا به نفع خود استفاده کند؛ اما تقابل دو نامزد زن و مرد در انتخابات امسال ممکن است بر خلاف دورههای گذشته مردان بیشتری را به پای صندوقهای رای بکشاند. البته چنین فرضی درمورد زنان نیز صادق است؛ اما در دورههای اخیر این مردان بودهاند که مشارکت کمتری در انتخابات داشتهاند.
۲- افزایش تمایلات نژادپرستانه در جهان
طبق گزارش نهادهای بینالمللی، تقاضا برای اتخاذ سیاستهای ضدمهاجرتی طی یک دهه گذشته به دلیل رکود اقتصادی کشورها و شدت گرفتن موج تروریسم در جهان از افزایش محسوسی در اروپا و آمریکا برخوردار شده است که نمود آن را میتوان در افزایش محبوبیت راستگراها و احزاب ملیگرا در کشورهایی چون آلمان، فرانسه و هلند مشاهده کرد. حتی به گفته کارشناسان، یکی از عوامل اصلی رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا در همهپرسی سوم تیر ۹۵ نیز مقابله با سیل مهاجرت به این کشور بود.
در آمریکا نیز مسئله کنترل مهاجرت برای جمعیت بومی یکی از مطالباتی است که به نوشته واشینگتن پست، منافع حزبی و انتخاباتی نامزدها تاکنون مانع از رسیدگی به آن شده است. اما ترامپ در این دوره از انتخابات با شعار مقابله با مهاجرت غیرقانونی و دیوارکشی در مرز مکزیک پا به رقابتهای انتخاباتی گذاشت و هرچند به نوشته ایندیپندنت، آرای سرگردان مهاجران را به سمت کلینتون هدایت کرد، اظهارات نژادپرستانه او علیه سیاهپوستان، لاتینتبارها و مسلمانان، آرای سفیدپوستانی که به دنبال موقعیتهای شغلی از دست رفته خود هستند را در سبد انتخاباتی او ریخت.
۳- سنت چرخش قدرت میان احزاب
مرور تاریخچه انتخابات در آمریکا نشان میدهد مردم این کشور معمولاً بیش از ۲ دوره متوالی به نامزد انتخاباتی یک حزب رای نمیدهند؛ به طوریکه چرخش قدرت میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه اکنون به یک “قانون نانوشته” تبدیل شده است. البته در تاریخ انتخابات آمریکا رؤسای جمهوری مانند «جیمی کارتر» (دموکرات / ۱۹۸۱- ۱۹۷۷) و جرج بوش پدر (جمهوریخواه / ۱۹۹۳- ۱۹۸۹) نیز بودهاند که تنها برای یک دوره ۴ ساله در قدرت حضور داشتهاند؛ اما از زمان ریاست جمهوری هری ترومن (۱۹۵۳- ۱۹۴۵)، تنها جمهوریخواهان توانستهاند یکبار برای سه دوره متوالی (دو دوره رونالد ریگان و یک دوره جرج بوش پدر) کلید کاخ سفید را در دست داشته باشند. با این حال، شاید این بار نوبت دموکراتها باشد که برای سومین دوره متوالی وارد اتاق بیضیشکل کاخ سفید شوند.
۴- غیرقابل پیشبینی بودن ایالتهای بنفش
مردم آمریکا در تمامی ۵۰ ایالت این کشور در انتخابات شرکت میکنند؛ اما نتیجه انتخابات ریاست جمهوری عملاً با آرای ۱۱ ایالت این کشور مشخص میشود که در نقشه انتخاباتی آمریکا، ایالتهای «بنفش» نامیده میشوند. این ۱۱ ایالت شامل کلرادو، فلوریدا، آیووا، میشیگان، نوادا، نیوهمپشایر، کارولینای شمالی، اوهایو، پنسیلوانیا، ویرجینیا و ویسکانسین هستند و بر خلاف ایالتهای آبی که حامی دموکراتها هستند و ایالتهای قرمز که معمولاً رای آنها به نفع جمهوریخواهان به صندوق ریخته میشود، هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آن بخت پیروز شدن دارند. در حالیکه طبق قانون هر نامزد برای پیروزی نهایی در انتخابات ریاست جمهوری، به دستکم ۲۷۰ رای الکترال از مجموع ۵۳۸ رای کالج انتخاباتی آمریکا نیاز دارد، این ۱۱ ایالتِ تعیینکننده در مجموع ۱۴۶رای الکترال را به خود اختصاص دادهاند.
با این حال، در شرایطی که پیروزی در این ایالتها میتواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد؛ کلینتون با وجود فاصله ۲ تا ۶ درصدی در نظرسنجیهای ملی، در هیچ یک از این ایالتها از حاشیه اطمینان خوبی نسبت به ترامپ برخوردار نیست. در حال حاضر، تحلیلگران میگویند با وجود آنکه رقابت نامزدهای انتخاباتی طی چند هفته اخیر به شدت فشرده شده است، پیروزی کلینتون در ایالتهایی مانند کالیفرنیا با ۵۵ رای الکترال که جزو ایالتهای آبی (طرفدار دموکراتها) به شمار میرود و سایر ایالتهایی که کلینتون همواره در نظرسنجیهای یک سال گذشته با حاشیه امنیت خوبی در آنها جلوتر از ترامپ بوده است، کسب دستکم ۲۷۰ رای الکترال برای پیروزی نهایی او در انتخابات را حتی با آرای مردمی نزدیک به ترامپ تضمین میکند. اما ترامپ نیز با وجود دشوار بودن مسیر خود برای رسیدن به کاخ سفید، با پیروزی در ایالتهای قرمز (حامی جمهوریخواهان) و در چند ایالت بنفش که جهتگیری آرای آنها در هر دوره از انتخابات به نفع یکی از دو حزب تغییر میکند، میتواند برخلاف نتایج نظرسنجیها در انتخابات پیروز شود؛ بویژه آنکه در ایالت مهمی مانند ویسکانسین از سال ۱۹۸۸ هیچ نامزد دموکراتی موفق به پیروزی نشده است.
۵- اعتبار نظرسنجیهای انتخاباتی
نظرسنجیهای انتخاباتی آمریکا عمدتاً با مشارکت هواداران دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و با جامعه آماری محدود برگزار میشوند و به همین دلیل، نتایج آنها بیانگر آرای رایدهندگان مستقلی که گرایشی به هیچ یک از دو حزب ندارند، نیست. هرچند نتایج انتخابات دورههای اخیر به طور کلی از نتایج نظرسنجیها پیروی کرده است، افزایش آرای خاکستری در انتخابات امسال میتواند بر قابلیت اطمینان این نظرسنجیها و ضریب خطای آنها تاثیرگذار باشد. خود ترامپ نیز مدعی است نتیجه انتخابات امسال مانند نتیجه همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، تمامی نظرسنجیهای انتخاباتی را “بیاعتبار” خواهد کرد.
علاوه بر این، ترامپ با پیروزی در ایالتهای تعیینکننده که دارای رای الکترال بیشتری هستند، با آرای مردمی کمتر نیز میتواند در انتخابات پیروز شود؛ همانطور که جرج بوشِ پسر در انتخابات جنجالی ۲۰۰۰ با آرای مردمی کمتر اما آرای الکترال بیشتر، «ال گور» رقیب دموکرات خود را شکست داد.
۶- افزایش فاصله طبقاتی در آمریکا
شاید اگر کلینتون در یک دوره زمانی دیگر یا در برابر یک رقیب جمهوریخواه دیگر قرار میگرفت، سوابق و تجربیات سیاسی او میتوانست یک امتیاز بزرگ برای او محسوب شود؛ اما در دورهای که به نوشته هافینگتن پست، توده مردم آمریکا آینده اقتصادی روشنی را برای خود متصور نیستند، وجود رقیبی مانند ترامپ که شعار انتخاباتی خود را “قدرتمند کردن دوباره آمریکا” قرار داده است، نمیتواند رقیب آسانی برای او باشد.
در دهههای اخیر، افزایش ناامنی اقتصادی از یک سو و کاهش سطح دستمزدها از سوی دیگر، فشار زیادی به طبقه متوسط سفیدپوست و کارگر آمریکا وارد کرده است و در شرایطی که هیلاری کلینتون کل جامعه آمریکا از سیاهپوست و همجنسگرا گرفته تا زنان و مهاجران را زیر چتر حمایتی خود قرار داده، ترامپ تنها نامزدی است که تمام توجه خود را به این طبقه از جامعه معطوف کرده است.
درست است که ترامپ با ثروت رویایی خود جزو طبقه مرفه آمریکا به شمار میرود؛ اما از زمانیکه خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کرد، به خوبی توانسته است صدای بخشی از جامعه باشد که در دورههای اخیر از سوی هیچکس شنیده نشده است. البته هیلاری کلینتون نیز در بیشتر مسائل اجتماعی مواضعی لیبرال دارد؛ اما به خوبی ترامپ نتوانسته است خود را به عنوان “نماد تغییر” در جامعه آمریکا معرفی کند.
۷- نامحبوبیت کلینتون در جامعه آمریکا
یک عامل کمککننده دیگر، نامحبوب بودن کلینتون در میان رایدهندگان آمریکایی است. در واقع، ترامپ از محبوبیت چندانی در بین رأیدهندگان برخوردار نیست؛ اما رقیب دموکرات او نیز یکی از منفورترین نامزدهای انتخاباتی در تاریخ آمریکاست.
هفته گذشته نظرسنجی مشترک روزنامه واشینگتن پست و شبکه خبری ایبیسی نیوز نشان داد ۶۰ درصد رایدهندگان آمریکایی نظر مساعدی درباره کلینتون ندارند که این میزان نامحبوبیت برای وی یک رکورد محسوب میشود. در این نظرسنجی، میزان تنفر از ترامپ، ۵۸ درصد برآورد شد. همچنین در این نظرسنجی که در فاصله تنها یک هفته مانده به انتخابات برگزار شد، ترامپ در معیار “صداقت” نیز توانست با اختلاف ۴ درصد آرا (۴۴ به ۴۰)، نامزد دموکراتها را شکست دهد.
افزون بر این، کلینتون از دید مردم آمریکا فردی است که از بطن حاکمیت وارد کارزار انتخاباتی آمریکا شده و از این رو، بر خلاف ترامپ نتوانسته است در بین رایدهندگانی که از روی سوابق نامزدها درباره صلاحیتشان قضاوت میکنند و همچنین در میان افرادی که شیفته تغییر هستند، اعتماد و هیجان لازم را ایجاد کند. نظرسنجیها نشان میدهند وی حتی در جلب حمایت زنان (با وجود زن بودن)، سیاهپوستان (با وجود درخواست اوباما) و طرفداران برنی سندرز رقیب دموکرات سابق خود (با وجود اعلام حمایت رسمی سندرز از نامزدی او در انتخابات) نیز چندان موفق نبوده است.
۸ – شخصیت و شخصیتسازی ترامپ از خود
و اما آخرین عامل به شخصیت خود ترامپ باز میگردد. جمهوریخواهان از ابتدا باور داشتند ترامپ نماینده واقعی ارزشها و اصول اولیه حاکم بر این حزب نیست و به همین دلیل، حضور او در انتخابات، منجر به شکاف بزرگی در داخل حزب جمهوریخواه شد. اما او یکی از ستارههای سابق تلویزیون است که به نوشته ایندیپندنت، به خوبی میداند با چه زبانی صحبت کند که برای عموم مردم آمریکا قابل فهم باشد.
علاوه بر این، او نخستین نامزدی است که سابقهای در سیاست ندارد و این ویژگی برای قشر سیاستزده آمریکا یک امتیاز محسوب میشود. به نوشته سیانبیسی، ترامپ با اتکا به همین ویژگی توانسته است خود را به عنوان یک نامزد “ضد طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا” مطرح کرده و تمام سیاستهای واشینگتن از توافقات تجاری با دیگر کشورها گرفته تا حضور نظامی در آسیا و حمایت بیقید و شرط از عربستان را به چالش بکشد؛ تا جاییکه مایکل مور – مستندساز معروف آمریکایی – هفته گذشته در یک مصاحبه تلویزیونی اذعان کرد آمریکاییهایی که از وضع موجود در کشور راضی نیستند قصد دارند ترامپ را مانند یک “کوکتل مولوتف” به سمت نظام فعلی پرتاب کنند.
میلیاردر آمریکایی همچنین بارها گفته است اولویت اول او پس از پیروزی در انتخابات مبارزه با فساد دولتی و به تعبیر خود او “کشیدن سیفون فساد در واشینگتن” است که این مسئله نیز نوعاً میتواند بخشی از جامعه را به حمایت از او ترغیب کند. ترامپ روز گذشته نیز در آخرین روز باقیمانده تا انتخابات در سخنرانی خود در ایالت آیووا با بیان اینکه دیگر نامزدی مانند او پا به عرصه رقابتها نخواهد گذاشت، خطاب به مردم این ایالت گفت این آخرین فرصتی است که مردم آمریکا با رای دادن به یک نامزد انتخاباتی میتوانند وضع کشور را سامان دهند.
و در آخر اینکه ترامپ با عملکرد غافلگیرکننده خود در رقابتهای مقدماتی حزب جمهوریخواه به خوبی ثابت کرده است که با اتکا به شخصیت خود میتواند برای تحلیلگران انتخاباتی آمریکا همچنان یک نامزد غیرقابل پیشبینی باشد.
نویسنده: مهدی حاجتپور