پنجشنبه , ۶ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۶ قبل از ظهر به وقت تهران

تصویر تلخ از زنان در جشنواره فیلم فجر

در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، تصویر تلخی از زنانی به نمایش گذاشته شده است، زنانی که زندگی انان توسط مردان به تباهی کشیده شده است.

%postname%

جشنواره فیلم فجر، امسال تصویر تلخی از زنانی به نمایش گذاشته که مردان بی‌اخلاق آنها را به تباهی کشانده‌اند. همه این فیلم‌ها را مردان کارگردانی کرده‌اند و نمی‌توان به این فیلم‌ها برچسب‌هایی مانند افراطی‌گری کارگردانان زن یا نگاه فمینیستی چسباند. کارگردانان مرد، بی‌رودربایستی درباره همجنسان خود، فیلم ساخته‌ و نشان داده‌اند که چقدر نسبت به زنان بی‌انصاف‌اند.

تغییر رگ خواب

حمید نعمت‌الله، اوایل دهه ۸۰ فیلم بوتیک را کارگردانی کرد و با همین فیلم، تحسین همگان را برانگیخت و خود را به عنوان کارگردانی کاربلد با دغدغه‌های اجتماعی تثبیت کرد. بوتیک داستان دختری جوان به نام اتی بود که در اوج بی‌پناهی به مردان پناه برد، خیانت دید و نابود شد. حالا در نیمه دهه ۹۰، بار دیگر نعمت‌الله سراغ اتی رفته و در فیلم رگ خواب، زندگی او را ادامه می‌دهد.

 

در رگ خواب، اتی به مینا تغییر نام داده و زنی مطلقه و بی‌شیله و پیله است که دنبال کار می‌گردد و در این مسیر، گیر مرد در ظاهر بامرامی به نام کامران می‌افتد. مینا که بشدت تنهاست و دنبال نوازشی، عشقی و تکیه‌گاهی است به مرور رام کامران می‌شود و زندگی خود را به او می‌سپارد، اما کامران یکی از همان مردانی است که از تنهایی، بی‌کسی و نیازمندی زنان سوءاستفاده و بی‌محابا آنها را نابود می‌کند.

 

لیلا حاتمی، نقش مینا را عالی درآورده است. خیلی‌ها بر این باورند که او برنده سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره خواهد بود. فیلمنامه رگ خواب را معصومه بیات، همسر نعمت‌الله نوشته، اما بخوبی می‌توان ردپا و امضای نعمت‌الله در فیلم و زاویه روایت او را در دفاع از معصومیت زنان دید. نعمت‌الله، نام هوشمندانه‌ای برای فیلم خود انتخاب کرده است؛ رگ خواب! زنان نقطه ضعفی دارند به نام دوست داشته شدن و عشق و مردان چقدر خوب این رگ خواب را پیدا می‌کنند و هر بلایی می‌‌خواهند، بر سر زنان می‌آورند.

 

فیلم با همه خوبی‌هایش؛ شعاری تمام می‌شود. مینا بعد از این که مصیبت‌ها و بلاهای زیادی را به واسطه کامران از سر می‌‌گذراند، در مونولوگ پایانی فیلم به خودش قول می‌دهد که قوی باشد و روی پای خود بایستد. واقعیت این است که زنان باید رگ خواب خود را تغییر دهند و اگر می‌خواهند سالم و قوی زندگی کنند، به جای زودباوری و مدام دنبال مردی به عنوان تکیه‌گاه گشتن، بهتر است خود را توانمند کنند، خود را دوست بدارند و باور کنند بیرون خبری نیست و کسی بجز خودشان نمی‌تواند به آنها کمکی بکند.

 

زن ساده نیازمندیم

یکشنبه شب علاوه بر فیلم رگ خواب، فیلم دیگری هم در سالن برج میلاد روی پرده رفت که فارغ از همه ضعف‌هایی که داشت، باز هم از زاویه نگاه یک مرد، بی‌پناهی زنان را به تصویر کشیده بود؛ فیلم کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی منوچهر هادی.

 

%postname%

فیلم داستان مردی کاملا خلافکار؛ نزول‌خوار و زن‌باره به نام جهان است که یکی از خلاف‌های پنهانش فریب دادن زنان نیازمند است. او با زنی جوان زندگی می‌کند و در سکانس‌های پایانی فیلم متوجه می‌شویم، اسم واقعی‌اش نورسته است و برای داشتن زندگی بهتر از شهرستان به تهران آمده و در تور جهان افتاده و صیغه او شده و حالا بعد از یک سال، جهان دبه کرده و تصمیم دارد او را رها کند. همین جهان، چشمش دنبال دختر کم‌سن و سال رحمت است که خودش او را کشته و بعد از مرگ او به بهانه حمایت از زن و بچه‌ رحمت به خانه آنها رفت و آمد می‌کند و آخر هم حرف دلش را می‌گوید. او دختر رحمت را می‌خواهد، دختری که هنوز دوره دبیرستان را تمام نکرده و جهان، جای پدر اوست.

 

سوژه‌ای قدیمی؛ وقتی زن، مرد و تکیه‌گاهش را از دست می‌دهد، کفتار صفت‌های زیادی دور و بر او می‌پلکند. این زن اگر بی‌کس باشد و نیاز مالی داشته باشد که وامصیبتا است و گرفتار بلاهایی می‌شود که زندگی‌اش را تباه می‌کند. زن هر چقدر هم متین باشد، اما زمانی که بی‌پولی به دامش می‌اندازد، مقاومتش کم می‌شود و دیر یا زود خواهد شکست.

 

در فیلم انزوا هم داستان زن جوانی روایت می‌شود که شوهرش در زندان است و او تنها و بی‌کس، سرپرستی دو فرزند خود را به عهده گرفته است. زن جوان در سکانس‌های اولیه فیلم می‌میرد، اما کل داستان درباره او و تهمت‌هایی است که دیگران به او زده‌اند و می‌زنند.

زن زندگی سالمی دارد، اما حرف و حدیث‌های زیادی پشت سرش است. یک زن تنها بسختی می‌تواند از حریم خود دفاع و در سایه امنیت زندگی کند. اگر او به مردان و طمع‌های آنها جواب منفی بدهد راهی که باز است؛ اتهام‌زدن به زن‌هاست؛ اتهاماتی که گاهی از مرگ تلخ‌تر است.

 

در بخشی از فیلم پشت دیوار سکوت، مسعود جعفری جوزانی از زنانی می‌گوید که به واسطه مردان، مبتلا به ایدز شده‌اند؛ بیماری کشنده‌ای که زنان را مطرود کرده و همه آنها را به چشم موجوداتی خطرناک نگاه می‌کنند. در پشت دیوار سکوت، زندگی شعله از همه دردآورتر است؛ شعله و دوقلوهایش مبتلا به ویروس اچ‌آی‌وی هستند، شوهر شعله مُرده، اما برادرشوهرهایش از شعله بیگاری می‌کشند و ابایی ندارند که او را به عنوان زنی ویژه برای پول درآوردن به خیابان‌ها بفرستند.

 

جشنواره فیلم فجر امسال نگاهی دگرگونه به زنان دارد؛ نگاهی که به واقعیت بسیار نزدیک است؛ واقعیتی که اگر به آن توجه نشود، به بحران و در ادامه به فاجعه تبدیل خواهد شد. اکنون وقت آن رسیده که زنان برای توانمندی و خودباوری بیشتر تلاش کنند و مردان هم به جایگاه قبلی خود برگردند؛ همان جایگاهی که تکیه‌گاه و پناه زنان بودند، نه تباه‌کننده زندگی و شرف آنها.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *