مجله انلاین دوستان : «مهین» ۲۹ سال دارد و به خاطر وحشت از مزاحمتها و تهدید اسیدپاشی شوهرش به طرح شکایت دست زده است.
مهین به افسر تحقیق گفت: ۶ سال پیش همراه خانوادهام به یکی از کشورهای خارجی سفر کردم. در این مسافرت با خانوادهای ایرانی آشنا شدیم که مقیم آن کشور بودند. وقتی به ایران برگشتیم، پسر جوان آن خانواده اصرار کرد همسر ایرانی میخواهد و با ابراز عشق و علاقهاش مرا خام خود کرد.
ما از طریق اینترنت و تلفن با هم در ارتباط بودیم. «ساسان» خودش را دانشجوی یکی از دانشگاههای معتبر معرفی میکرد. من هم که علاقه داشتم در خارج زندگی کنم، برای ازدواج با او ثانیهشماری میکردم. وی افزود: روزی که به خواستگاریام آمدند از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. ما با عجله جواب بله را دادیم و قرار شد بعداً تحقیقات را انجام دهیم.
متأسفانه همین اشتباه بزرگ کار دستم داد. پس از جاری شدن صیغه، در تحقیقاتی که داشتیم متوجه شدیم ساسان به مواد مخدر اعتیاد دارد و دانشجوی اخراجی است. او وقتی دید دستش رو شده ادعا کرد شب امتحان و به باوری غلط برای تقویت حافظه مواد مخدر مصرف کرده که دانشگاه متوجه موضوع شده و اخراجش کرده است.
با این حرفها خام شدم و پذیرفتم همسرش باقی بمانم. متأسفانه در این کش و قوسها باردار شدم و او به ایران آمد تا پس از زایمان برای زندگی مشترکمان به خارج از کشور برویم. میگفت اعتیاد را ترک کرده است. اما هر روز که میگذشت حالش بدتر و بدتر میشد.
مهین آهی کشید و گفت: فکر میکردم با تولد بچهام، ساسان تغییر کند، ولی نشد. او روز به روز بیشتر معتاد میشد. هر روز مجبورم میکرد از خانوادهام پول بگیرم و مصرف شیشه دیوانهاش کرده بود. پدر بیچارهام آنقدر حرص خورد که دق کرد. بعد از مرگ او تنها حامیام را هم از دست دادم. حالا ساسان هر روز مرا تهدید به اسیدپاشی میکند و با رفتارش آزارم میدهد. تقاضای طلاق دادهام چون این زندگی آخر و عاقبتی ندارد.