تیما پوررحمانی که با سریال «آسمان همیشه ابری نیست» محصول سال ۸۹ شناخته میشود، این شبها سریال «پرگار» ساخته شهرام شاهحسینی و به تهیهکنندگی پدرش امیر پوررحمانی را از شبکه یک روی آنتن دارد و با کاراکتر «فرزانه» در این مجموعه دیده میشود. او در رشته سینما و ادبیات نمایشی تحصیل کرده است و علاوه بر بازی در تئاتر، در زمینه گویندگی هم فعالیت میکند. با این بازیگر درباره تجربه بازی در سریال «پرگار» و تجربه همکاری با پدرش در مقام تهیهکننده، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
اولین تجربه شما در بازیگری سریال «آسمان همیشه ابری نیست» بود؟
اولین تجربهام سریال «خاله سارا» بود که حدود پنج یا شش سالم بود که در آن بازی کردم، در واقع آخرین کار تصویری که از من پخش شد سریال «آسمان همیشه ابری نیست» بود. چون بیشتر در زمینه تئاتر فعالیت میکنم، زیاد فیلم یا سریال بازی نمیکنم.
پس در طول این سالها، خودتان خواستید که در سینما و تلویزیون، حضور کمرنگی داشته باشید؟
بله، انتخاب خودم بوده که کمکار باشم، خیلی نمیتوانم با مدیوم تصویر ارتباط برقرار کنم، تئاتر همیشه حال بهتری به من میدهد. حدود ۱۵ سال است که در تئاتر فعالیت میکنم.
پس شما به وجود مافیا در سینما اعتقادی ندارید؟
سالیان سال، ظلمی که به من شده این بوده که چون پدرم در این حرفه هستند، همیشه فکر میکردند که من به خاطر پدرم است که کار میکنم، به همین دلیل تئاتر را انتخاب کردم تا کاملا از این فضا دور شوم. مافیا تا حدی، نمیگویم کامل و مطلق، وجود دارد اما به تازگی کارگردانهایی پیدا شدهاند که از استعدادهای جدید استفاده میکنند، سمت بازیگران تئاتری رفتهاند و از هنر آنها استفاده میکنند. واقعا مطلق نمیتوانم بگویم مثل خیلی سال قبل فقط مافیا وجود دارد، اوضاع خیلی بهتر شده است.
ممکن است این تصور در ذهن علاقهمندان به بازیگری به وجود بیاید که بازیگرانی مانند شما مسیر هموارتری برای ورود به عرصه بازیگری دارند و بهتر میتوانند تواناییشان را نشان بدهند.
میتوانیم بگوییم این تصور هم درست است و هم غلط. بسیاری از افراد چنین نظری دارند اما وقتی وارد میدان میشوند، کاملا خالی و تهی هستند و این بیانصافی است. چون همه ما خیلی راحت قضاوت میکنیم اما وقتی در جایگاه قرار میگیریم، همه چیز عوض میشود. من نمیگویم که بازیگر خوبی هستم، اما حداقل میتوانم بگویم تا حدی تواناییاش را دارم و وقتی روی صحنه تئاتر هستم، میتوانم آن قدر خودم را به چالش بکشم که با مخاطب ارتباط برقرار کنم. استعداد و هنر باید در وجود بازیگر باشد، نمیتوانیم بگوییم همهاش مافیا و پارتی است.
پدر شما به عنوان تهیهکننده سریال «پرگار» چقدر در حضور شما در این مجموعه نقش داشت؟
همان طور که در سریال «آسمان همیشه ابری نیست» نقش کمی داشتند، در این سریال هم نقش بسیار کمی داشتند. من در مجموعه «آسمان همیشه…» دستیار کارگردان بودم، میگفتم نمیخواهید بازیگر نقش «مهتاب» را انتخاب کنید و کارگردان سریال آقای عالمزاده میگفتند اجازه بده خودم معرفیاش میکنم. دو روز مانده بود به آغاز تصویربرداری سریال که گفتند میخواهم این نقش را تو بازی کنی. درباره سریال «پرگار» هم آقای شاهحسینی من را در تئاتر دیده بودند، از قبل میشناختند، بنابراین جزو گزینههایشان بودم و من را انتخاب کردند. پدرم گفت من کارهای نیستم، همان طور که وقتی در طول کار یک سری اتفاقات افتاد، من با ایشان کمترین صحبتی درباره کار نمیکردم، انگار نه انگار که ایشان تهیهکننده و من بازیگر سریال هستم.
با توجه به صحبتهایتان درباره دوری خودخواسته از سینما و تلویزیون، چه شد که تصمیم گرفتید در سریال «پرگار» بازی کنید؟
سریال فیلم نامه و پرداخت خوبی داشت و شخصیت «فرزانه» هم کاراکتر خوبی بود اما متاسفانه فیلم نامه تغییر کرده، بخش زیادی از کاراکتر حذف شده و خروجی سریال که الان میبینیم، آن چیزی نیست که من کار کردم. بنابراین خودم تا به حال دو یا سه قسمت از سریال را دیدهام و اصلا دلم نمیخواهد کار را ببینم.
تغییرات به دلیل ممیزی بود؟
نه خط قرمزی وجود نداشته، یک سری سلیقهها، ناگهان از جانب یک آدم یا تعدادی از افراد در کار اعمال میشود و شاید بعضی جاها برمیگردد به همان مافیایی که میفرمایید. اتفاقا این ظلمها در حق منی که افراد از بیرون نگاه میکنند و میگویند فلانی پدرش تهیهکننده است هم اتفاق میافتد. من هر روز که میرفتم سر فیلم برداری، ناگهان میدیدم فلان سکانسم حذف شده است!
چقدر کارگردان را در این اتفاق مقصر میدانید؟
۹۹.۵ درصد!
سعی نکردید از حضور پدرتان به عنوان تهیهکننده سریال برای جلوگیری از این اتفاقات استفاده کنید؟
همان طور که گفتم اصلا هیچ صحبتی نمیکردم، مخصوصا به خاطر این که آن نگاه از روی من برداشته شود ناچار بودم سکوت کنم، در صورتی که هرکس دیگری جای من بود میگفت حق طبیعی من است، هم پدرم است هم تهیهکننده، میتوانم حداقل از عوامل کار یا از نقشم که حذف شده شکایت کنم، اما من این کار را نکردم.
پس با این اوصاف از نتیجه نهایی بازی در سریال «پرگار» راضی نیستید؟
اصلا، تجربه بسیار بدی بود. هرچقدر از تجربه بازی در سریال «آسمان همیشه ابری نیست» راضی بودم و حال خوبی برای من داشت این کار نه. البته با عواملی مانند خانم گلچین، خانم کوثری و آقای بابک کریمی کار کردم که برایم لذتبخش و باعث افتخار بود. هرچقدر با این افراد کار کنی، بیشتر میتوانی رفتار حرفهای را یاد بگیری.
گفته میشد «پرگار» فصل دوم «آسمان همیشه ابری نیست» است، در صورتی که قصه و شخصیتها ارتباطی به آن سریال ندارند.
تقریبا میتوانیم بگوییم فصل دوم آن سریال بود اما تغییراتی در فیلم نامه اتفاق افتاد. تنها پل ارتباطی که میتوانیم بگوییم بین این دو سریال وجود دارد، مدرسه و خانواده است. قرار بود فصل دوم آن سریال باشد اما نشد.
وضعیت سریالسازی در تلویزیون را چطور میبینید، چرا سریالها مانند گذشته پرطرفدار نیستند؟
شاید انتخاب آدمهای اشتباه از ریشه، مانند نویسنده، کارگردان و تهیهکننده به سمت یک سریال اشتباه میرود.
منظورتان از آدمهای اشتباه، کارگردانهای تازهکار است؟
نه اتفاقا ارتباطی به کمسابقه بودن ندارد، کارگردانهایی داریم که شاید اولین یا دومین کارشان باشد اما آن قدر فوقالعاده کار میکنند که آدم لذت میبرد. آدمهای اشتباه افرادی هستند که تمام شدهاند، دیگر چیزی برای ارائه ندارند و برای مخاطب ارزش قائل نیستند.