مرد میانسال که پس از قتل زن مورد علاقهاش، جسد او را تکه تکه کرده بود، در جلسه دادگاه منکر جنایت شد.
عصر هجدهم اردیبهشت سال ۹۳ همزمان با تماس مدیر ساختمانی در مورد قتل زنی در آنجا، ماموران پلیس شهرری به خانه مورد نظر اعزام و با جسد تکهتکه شده زنی روبهرو شدند. پس از دستگیری متهم به نام شایان در محل جنایت، تیم جنایی روی فرش و دیوار خانه او متوجه لکههای خون شدند.
در ادامه جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم برای کشف راز قتل در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. شایان که هیچ راهی برای کتمان حقیقت نداشت در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من با خودروی پرایدم مسافرکشی میکنم. چندی قبل مقتول را بهعنوان مسافر سوار کردم که در طول مسیر از مشکلاتش در زندگی گفت و من هم دلم به حالش سوخت و خانهای در خیابان فداییاناسلام برایش اجاره کردم.
روز جنایت او با من تماس گرفت و ادعا کرد برای کار مهمی باید با من صحبت کند. من هم از او خواستم به خانهام بیاید. حوالی عصر، سحر همراه پسر جوانی به اینجا آمد. پسر جوان با تهدید چاقو از من خواست همراه آنها به بنگاه بروم و اجاره خانه را به نام سحر منتقل کنم. مقاومت کردم و با هم درگیر شدیم. چاقویی از آشپزخانه برداشته و ضربهای به سحر زدم که باعث مرگش شد. پسر جوان هم فرار کرد. بعد از قتل، جسد را تکه تکه کردم تا بتوانم از ساختمان خارج کنم، اما رد خون و شک مدیر ساختمان راز قتل را فاش کرد.
پس از اعتراف به این جنایت و بازسازی صحنه قتل، برای شایان به اتهام قتل عمدی و جنایت بر میت کیفرخواست صادر شد و پرونده برای محاکمه در اختیار قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. قضات دادگاه کیفری استان تهران با بررسی پرونده با توجه به اینکه سرنوشت پسری که در صحنه قتل حضور داشت مشخص نشده بود، پرونده را برای رفع نقص به دادسرا بازگرداندند.
متهم به قتل در این مرحله به بازپرس پرونده گفت، میخواهد واقعیت ماجرا را بیان کند و اظهار کرد: سحر همیشه همراه خود چاقو داشت و آن روز به خاطر اینکه میخواستم خانه را پس بدهم به طرفم حمله کرد. او با چاقو مرا مجروح کرد و من هم در دفاع از خود زن جوان را کشتم.
با رفع نقص پرونده، شایان دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. در این جلسه مادر مقتول برای قاتل دخترش درخواست قصاص کرد و گفت: من وقتی متوجه ارتباط سحر با شایان شدم، با دخترم صحبت کرده و از او خواستم به ارتباطش پایان دهد. روز حادثه هم برای برداشتن وسیلهای به آن خانه رفته بود که کشته شد.
وکیل اولیایدم هم ادامه داد: متهم چند سال قبل نیز همسر دائم خود را به قتل رسانده بود. با توجه به محتویات پرونده، برای او درخواست مجازات قانونی دارم.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام قتل عمدی و جنایت بر میت به شایان، از او خواست از خود دفاع کند که مرد میانسال گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم، اما قبول دارم که جسد را تکه تکه کردم. روز حادثه او به خانه آمد و خواست که اجارهنامه خانه را به نام او کنم که سر این موضوع درگیر شدیم. او مرا هل داد که روی زمین افتادم. دستم را به لبه اُپن آشپزخانه گرفتم تا بلند شوم که وسیلهای داخل دستم آمد. فکر کردم تلفن همراه است. برداشتم تا با مادر سحر تماس بگیرم، اما به جای تلفن همراه چاقو دستم آمد. سحر با دیدن چاقو عصبانی شد و گفت، برای من چاقوکشی میکنی؟ بعد به طرفم حمله کرد که تیغه چاقو به گلویش اصابت کرد و مرگ او را رقم زد.
رئیس دادگاه: پیش از این چند بار به قتل اعتراف کردی. آنها را قبول نداری؟
متهم به قتل: نه. هیچ کدام را قبول ندارم.
چطور جسد را مثله کردی؟
جسد را به آشپزخانه برده و با چاقو و قندشکن تکه تکه کردم. بعد از خانه خارج شده و سه کیسه پلاستیکی گرفتم و در حال انتقال تکههای بدن به بیرون خانه بودم که همسایهها شک کردند و دستگیر شدم.
در پایان وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: همانطور که متهم گفته و پسرش هم تائید کرده است، او دارای بیماری روحی بود.
با آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.