طلاق و جدایی عاطفی زوجهای جوان چندی است ذهن کارشناسان را به خود مشغول کرده به گونهای که آمارهای متنوعی از میزان طلاق شمال و جنوب شهریها میدهند.
طلاق و جدایی عاطفی زوجهای جوان چندی است ذهن کارشناسان را به خود مشغول کرده به گونهای که آمارهای متنوعی از میزان طلاق شمال و جنوب شهریها میدهند.
در گذشته وقتی اسم طلاق و جدایی یک زوج به میان می آمد همگان با تعجب به ماجرا و خانواده ها نگاه می کردند که چه اتفاق خاصی مسبب شده است و بزرگان فامیل و دوستان و آشنایان از هیچ کاری برای آشتی دادن زن و شوهر دریغ نمی کردند اما امروزه پدیده طلاق به یک امر بدیهی و گویی کاملا مرسوم تبدیل شده تا جایی که نه تنها دیگر خبری از آن پادرمیانی ها نیست بلکه جوانان هنوز از مدتی از ازدواجشان نگذشته تصمیم به جدایی می گیرند.
جدایی هایی که خواسته یا ناخواسته عواطف و نگاههای دختر یا پسر را نسبت به دیگران تحت الشعاع قرار می دهد و آنها را با فصل جدیدی از زندگی روبهرو میکند.
حال و روز طلاق در شمال شهر تهران/ آیا پول معیاری تعیین کننده برای ازدواج شماست؟
اما موضوعی که جدیدا مطرح شده و نگاههای همگان را برخود متمرکز ساخته، آمار طلاق در بین قشرهای مختلف جامعه است به عنوان مثال گفته می شود دختران و پسران بالاشهری بیشتر از پایین شهری ها طلاق می گیرند و زندگی سست تری دارند. لذا، اینکه سطح فرهنگی و مالی افراد چقدر در ازدواج و دوام زندگی موثر است موضوع مورد بحث ما با برخی از روانشناسان شد.
وقتی پول خواستهها را تغییر میدهد
مژگان نیکنام دکترای روانشناسی در این زمینه بیان کرد: تفاوت بارزی بین ازدواج و جدایی زوجهایی که در شمال و جنوب شهر زندگی می کنند، وجود دارد که دلایلی علاوه بر سبک زندگی و تنوع سلیقه ای را میتوان برای آن متصور شد. یکی از این دلایل مهم و عمده وضعیت اقتصادی و مالی ساکنان هر منطقه است که خواسته ها، توقعات و نیازهایشان را تحت الشعاع قرار می دهد.
وی ادامه داد: در واقع وضعیت مناسب اقتصادی و معیشتی افراد ساکن در شمال شهر نسبت به جنوب شهری ها نیز باعث تغییر ارتباطات و نحوه زندگی زناشوییشان می شود.
اندر حکایت ازدواجها پولکی
این دکترای روانشناسی با اشاره به معیارهای ازدواج جوانان اظهار داشت: هر چه دختران یا پسران در محیط غنی و مادی تری رشد کنند طبیعتا معیارهای ازدواجشان را در بار مالی طرف مقابل می بینند و مهمترین خواستههایشان از زندگی مشترک رفع نیازهای مادی خواهد بود. در حقیقت این مسئله در جوانان بالای شهر بیشتر به چشم می خورد و آنها معمولا با معیارهای مادی تری ازدواج می کنند.
وی ادامه داد: برای داشتن ازدواجی مناسب و ایده آل باید یکسری معیارها در نظر گرفته شود که اولویتبندی آنها از هر فرد به فرد دیگر متفاوت است و در حقیقت هر فردی نسبت به ویژگی ها و شناختی که از خود دارد باید آنها را اولویت بندی کند. متاسفانه بزرگترین مشکل موجود در جامعه امروز عدم داشتن معیار برای گزینش همسر مناسب است.
به گفته وی، هرچند که مادیات و ظواهر از معیارهای ازدواج است اما معیار اولیه و اساسی حساب نمی شود و دختر یا پسر نباید بر اساس ویژگی های ظاهری و مادیات دست به انتخاب همسر بزنند.
تفاوت دیدگاهها در شهر یا روستا
نیکنام اظهار داشت: تجربه ثابت کرده وقتی جوانان مادیات را معیار اصلی قرار می دهند و بر اساس آن وارد زندگی مشترک می شوند با معیارهای بسیار مهم و اساسی تر از پول و دارایی فرد روبهرو می شوند. لذا این مسئله نشان می دهد ازدواجی که بر پایه پول و مادیات شکل گیرد آخر و عاقبت چندان خوشی را در پی نخواهد داشت و معمولا به طلاق و جدایی منجر می شود.
وی با اشاره به تفاوت معیار و تشکیل زندگی در شهر و روستا نیز اعلام کرد: در هنگام مقایسه برای سبک زندگی و ازدواج بین شهر و روستا این مسئله کمی روشن است که شهرنشین ها معیارهایی به نسبت سطحی تر و مادی تری را به نسبت روستانشینان در نظر می گیرند و بر اساس همین تفاوت به وضوح می توان ثمره و نوع ازدواج ها را تشخیص داد.
آیا پول خوشبختی میآورد؟
این دکترای روانشناسی با اشاره به اینکه پول خوشبختی نمی آورد، اظهار داشت: بر همگان به خوبی آشکار است، ازدواجی که بر اساس معیارهای مادی شکل گیرد مسلما با مشکلات متنوع روبهرو می شود بنابراین باید به جوانانمان، صرف نظر از محل زندگیشان در هر نقطهای از شهر یا روستا، آموزش داد و الگو و معیارهایی را برایشان تببین کرد که بتوانند این معیارها را به ترتیب اولویتهای خود و به طور کاملا درست دستهبندی کنند.
وی با بیان اینکه ازدواج جوانان معمولا در بازه زمانی ۲۰ تا ۳۰ سالگی است، افزود: از این رو معیارهای مطرح برای تشکیل یک زندگی آنقدر باید اصولی و منطقی باشد که بتواند دوام زندگی مشترک ۵۰ یا ۶۰ ساله را تضمین کند.
طلاق؛ انتخاب اول یا آخر؟
نیکنام بیان کرد: هر چند که در بیان دلایل طلاق به خصوص آمار آن در شمال یا جنوب شهر باید عوامل مختلفی مورد کنکاش قرار گیرد اما مواردی از قبیل رعایت آداب و رسوم سنتی و تاکید بر تداوم زندگی در خانوادههای جنوب شهری باعث میشود که طلاق را به عنوان آخرین راهحل انتخاب کنند.
وی ادامه داد: در حالی که برخی کسانی که خود را به لحاظ فرهنگی برتر از دیگران می پندارند با عدم حمایت از الگوهای کانون خانواده، اولین انتخابشان طلاق است.
این دکترای روانشناسی با بیان اینکه متاسفانه الگوهای سبک زندگی و فرهنگ از حالت ساده زیستی تغییر کرده، عنوان کرد: این فرهنگ به سمت سخت تر شدن زندگی مشترک در حال حرکت است و فرد باید امکانات زیادی را برای داشتن زندگی خوب با همسر و فرزندانش فراهم کند چرا که به تبع تغییر این فرهنگ انتظارات و توقعات هم بالاتر رفته است.
وی افزود: این موارد در حالی است که جوانان نسلهای قدیم برای تشکیل یک زندگی انتظارات پایین تر داشته و قانعتر بودند تا حدی که برای شروع زندگی به یک اتاق در خانه رضایت می دادند و زندگی را راحت می گرفتند.
ظهور فرهنگ سنتی – مدرن گریبانگیر جامعه شده است
این دکترای روانشناسی با اشاره به فرهنگ سنتی مدرن امروز عنوان کرد: پیش از این برای طلاق مراحل و شرایط مختلفی مطرح می شد تا فرد با گذر زمان بتواند تصمیم منطقی و کاملتری را برای ادامه زندگی بگیرد و در صورت ضرورت طلاق را انتخاب کند اما امروزه دو نفری که با یکدیگر به مشکل می خورند خواستار طلاق سریع هستند و به خود سختی فکر، مشورت و تصمیم گیری را نمی دهند. در برخی زندگی های امروز جای خالی واژه های صبر، بردباری، ساده زیستی، ایثار و مقاومت احساس می شود و این امر دلیلی است برای تصمیم سریع به ترک زندگی مشترک و موقعیت فرد در یک خانواده.
نیکنام با اشاره به اینکه باید ریشه های اصلی طلاق را یافت و هر کدام را در جای خود بررسی کرد، یادآور شد: این عوامل که ریشه در درون جوانان و حتی تربیت خانوادگی و کودکی آنها دارد، پارهای از دلایل طلاق را روشن میکند. اگر به موضوع طلاق به صورت ریشه ای نگاه شود آن وقت دیگر لازم نیست که موضوع جدایی زوج های بالاشهری یا پایین شهری را تک تک بررسی کنیم و معضل ما اصل طلاق می شود نه سبک و محل زندگی افراد.