دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱:۱۵ قبل از ظهر به وقت تهران

خاطرات کمال تبریزی از اشغال سفارت آمریکا

کمال تبریزی در کفت و گویی درباره جزییات حضورش در اشغال سفارت آمریکا گفت: در آن زمان من با یکسری از دوستان از جمله ایرج تقی پور، مجید مسچی و سعید حاج‌میری همگی در گروه هنری فیلم و عکس چند دانشگاه بودیم که وظیفه عکاسی و فیلمبرداری و برگزاری نمایشگاه عکس در دانشگاه ها را بر عهده داشتیم، خب در آن مقطع طبیعی بود که انجمن اسلامی به شخص دیگری برای فیلمبرداری و عکاسی از اتفاقات روز ۱۳ آبان اطمینان نکند بنابراین به ما مراجعه کردند تا بتوانیم وظیفه رسانه ای در ماجرای سفارت آمریکا را بر عهده بگیریم.

روزی آقای محمد هاشمی همسر خانم دکتر ابتکار که البته در آن زمان هنوز ازدواج نکرده بودند و در ماجرای سفارت با هم آشنا شدند و از بچه های شیمی پلی تکنیک بود و من هم آنجا مهندسی راه و ساختمان می خواندم به من گفت در روز ۱۳ آبان با دوربین عکاسی و فیلمبرداری در دانشگاه حاضر باش؛ تا روز ۱۳ آبان من از ماجرا هیچ اطلاعی نداشتم؛ بر اساس قرار قبلی من ساعت ۷ صبح روز ۱۳ آبان در دانشگاه پلی تکنیک حاضر شدم و با جمعیت زیادی از دانشجویان دختر و پسر روبرو شدم که در محوطه بالای سلف تجمع کرده بودند و فردی پای تخته نقشه سفارت را کشیده و جزئیاتی را درباره اشغال سفارت توضیح می داد، من آنجا تازه متوجه شدم که دانشجویان در جریان راه پیمایی ۱۳ آبان قصد ورود به سفارت آمریکا را دارند و وظیفه فیلم و عکس هم بر عهده ما است.

تنها دانشگاهی که همراهی نکرد دانشگاه علم و صنعت بود که آقای احمدی نژاد در انجمن اسلامی آن دانشگاه بود زیرا آنها بر این باور بودند که باید از سفارت شوروی شروع کنیم.البته آقای عزت‌الله ضرغامی هم با اینکه جزو بچه های پلی تکنیک بود مخالف این حرکت بود، می گفت این کار درست نیست و حاضر به شرکت در ماجرای اشغال سفارت نشد.

من اصلا سیاسی نبودم و دوست هم نداشتم، ما در گروه فیلم و عکس بودیم که اگر ما نبودیم امروز تقریبا هیچ سند و فیلم و عکسی از اشغال سفارت وجود نداشت. همه صحنه ها را فیلم و عکس گرفتیم اما اسناد آن در اختیار ما نیست و نمی دانم با آنها چه کردند. امروز تمام فیلم‌هایی که از اشغال سفارت آمریکا می‌بینید نتیجه کار من و آقای حاج میری است، تمام ظرفیت تصویری لحظه اشغال سفارت آمریکا همه در اختیار ما بود اما متاسفانه با یک اشتباه همه را در اختیار صدا و سیمای وقت قرار دادیم، فکر کنید که آن فیلم‌ها چقدر ارزشمند است اما ما آن زمان اصلا به این موضوع فکر نمی کردیم. تمام فیلم و عکس‌ها از لحظه ورود دانشجوها به سفارت در اختیار ما بود که اگر می‌خواستیم به هر شبکه‌ای بفروشیم با هر قیمتی از ما می‌خریدند چون منحصر به فرد بودند.

برای تهیه عکس و فیلم به همه جای سفارت سرک می کشیدیم.تعداد ما به عنوان عکاس و فیلمبردار محدود بود به همین دلیل دائما به همه جای سفارت سرک می‌کشیدیم تا از همه جا عکس و فیلم بگیریم البته در روزهای بعد با هماهنگی تلویزیون یکسری فیلمبردار وارد سفارت کردیم تا بتوانند از جاهای مختلف فیلم بگیرند.من برای گرفتن فیلم و عکس حدود یک ماه در سفارت مستقر شدم اما بعد از مدتی اعلام کردم که شرایط ادامه حضور را ندارم اما گفتم هر زمان که نیاز به فیلمبرداری داشتید به ما اعلام کنید. مثلا در کریسمس همان سال کشیش‌هایی به ایران آمدند که جشن عیدشان را کنار گروگان‌ها برگزار کردند که به ما گفتند برای فیلمبرداری و عکاسی بیایید، در ماجرای آزادسازی گروگان های زن و سیاه پوستان که در همان ماه اول گروگانگیری اتفاق افتاد نیز ما برای گرفتن فیلم و عکس در سفارت حاضر شدیم، هر فیلم و عکسی هم که می گرفتیم به دانشجویان تحویل می دادیم.

 

منبع : سینما دیلی

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *