افرادی چون رضا کیانیان و… در میان مردم که شناختهشده بودند با استقبال پسران و دخترانی مواجه میشدند که بهخاطر شرکت در پارتی یا جشن تولدهای مختلط سروکارشان به این دادگاه افتاده بود و با تعجب به هنرمندان و هنرمندان نیز با تعجب به این نوجوانان و جوانهایی با رده سنی ۱۷ تا ۲۲ سال مینگریستند!
اینجانب بهعنوان نماینده معاونت سینمایی وقت (زمان مسئولیت جناب حیدریان) در تمام ساعات حضور پلیس در خانه سینما برای ابلاغ حکم مقام قضائی تا نحوه بازجویی اعضای هیأتمدیره همراه ایشان بودم و فارغ از نحوه رفتار شاهد گوشهای از نحوه مدیریت مرتضوی بودم! بعد از بازجویی از ابوالحسن داوودی، ایشان من را به اتاق بازپرسی فراخواندند و گفتند برگه بازجویی را پر کن و خواستند اتفاقات جشن را که منجر شده است به یک مجلس لهو و لعب گزارش کنم که به ایشان عرض کردم گزارش رسیده به شما اشتباه بوده و در آن جشن از مفسدههای مورد اشاره خبری نبوده است! نوبت به بازجویی از رضا کیانیان، فرهاد توحیدی، حسین فرحبخش و بهرام دهقانی رسید و داوودی و اینجانب نیز به بازداشتگاه زیرزمین دادگاه ارشاد بخارست فرستاده شدیم. هر نیمساعتی که میگذشت، سایر اعضای هیأتمدیره به بازداشتگاه فرستاده میشدند؛
افرادی چون رضا کیانیان و… در میان مردم که شناختهشده بودند با استقبال پسران و دخترانی مواجه میشدند که بهخاطر شرکت در پارتی یا جشن تولدهای مختلط سروکارشان به این دادگاه افتاده بود و با تعجب به هنرمندان و هنرمندان نیز با تعجب به این نوجوانان و جوانهایی با رده سنی ۱۷ تا ۲۲ سال مینگریستند!
بگذریم که چه گذشت در آن ساعات و دلیل این نحوه رفتار با هنرمندان سینما در آن سال چه بوده است، اما رفتار زیرمجموعه دادستان وقت تهران با هنرمندان بهخاطر برگزاری یک جشن سینمایی باعث شد به لایههای پنهان شخصیتی پی ببریم که در آینده خود با انواع و اقسام اتهامات ریزودرشت مواجه شده است و نهایتا مجبور شد که بهخاطر جانباختن سه جوان در زمان تصدی مسئولیتش عذرخواهی کند و ایکاش ایشان حداقل بهخاطر ترور شخصیت و تحقیر سینماگران در سال ۸۳ و اتفاقات رقمزده برای صدها فعال مطبوعاتی در طول تصدی قضائی میپذیرفت عذرخواهی کند اگر در آن سالها رفتارهای تند ایشان کنترل میشد دیگر نیازی نبود شاهد جانباختن عزیزانی باشیم که بر اثر تندرویها و تکرویهای فردی که خود را بدون نظارت در جای «مصلحی» میدانست و بدون رعایت حقوق اولیه افراد جامعه براساس برداشتهای شخصی و تندرویهای سیاسی به جان و آبروی افراد شریف و در نهایت هم به خود و آبروی سیستم قضائی (که حافظ امنیت و جان و ناموس مردمان است) چوب حراج زد!
مرتضوی محصول سیستمی است که به اسم «تعهد» هرگونه نظارت و کنترل را نفی میکند و بررسی و واکاوی اوج تا فرود « مرتضوی» نشاندهنده این است که هر سیستمی بدون نظارت رو به فساد میرود.