بهار احمدینژاد زودتر از آنچه تصور میشد به خزان تبدیل شد؛ ماجرا از این قرار بود که پس از پایان دولت دهم و حضور حسن روحانی بر کرسی ریاستجمهوری، احمدینژاد تا مدتی سکوت را بر هر گزینهای ترجیح داد و باز هم ترجیح او بر نبودن مشایی در کنارش بود که این نشانه پایان نیافتن فعالیتهای او بود، حتی اگر سکوت کرده باشد.
پس از مدتی او برای آغاز فعالیتهای علنی خود از کلید واژه «بهار» در سخنرانیها و نوشتارهایش استفاده کرد؛ بارها از بهار سخن گفت؛ مثلا در تبریک نوروزی خود اینچنین گفت که «به نام امید، به نام عشق، به نام عدالت، آزادی و به نام بهار». قبل آن هم در اسفندماه ۸۴ بود که گفته بود: «در پس این زمستان طولانی، بهاری زیبا و دلانگیز در راه است». منظور او از بهاری که در هر سخنرانی به آن اشاره میکرد تنها اشاره به برنامه سیاسی خودش بود.
پایان بهار
البته اهداف سیاسی پشت واژه بهار از همان ابتدا مشخص بود و پس از چند بار که او از بهار در سخنرانیهایش استفاده کرد، منظور از این واژه مشخص شد و زمانی که شرایط به سمت مشخصشدن اهداف سیاسی در پشت پرده کلمه بهار رفت، احمدینژاد به سمت توجیه این واژه رفت و گفت: «وقتی میگوییم بهار بعضی آن را به بحثهای سطح پایین سیاسی میآورند. منظور اینها که نیست. چند هزار سال ما در زمستان زندگی کردیم. هنوز بهار انسانی نیامده است.
در بهار چطور همهچیز شاد است، همه عالم شاد است، همهچیز زیباست، همهچیز رو به جلوست، همهچیز امید است، همهچیز رو به شکفتن است. بهار جامعه بشری هنوز اتفاق نیفتاده است، ما در زمستان یخ زده هستیم. در زمستان غم هستیم. در زمستان غربت هستیم. باید بهار بیاید.»
این همان مسیری بود که در نهایت اهداف سیاسی پشت آن مشخص شد و این برنامه بهاری دیگر قابلیت اجرا نیافت و به عبارتی به برنامهای تبدیل شد که به بایگانی سپرده شد. اما با توجه به اینکه چندی قبل یک سایت حامی احمدینژاد و مشایی در واکنش به این گفته حسن روحانی که دولت یازدهم در حال برداشتن آوارهای هشت سال گذشته دولتهای نهم و دهم احمدینژاد است، با انتقاد از اظهارات حسن روحانی و هاشمیرفسنجانی درباره عملکرد دولتهای نهم و دهم، «احمدینژاد را «آتشفشان خفتهای» دانسته که اگر شروع به فعالیت کند «گدازههایش» مخالفان را دفن خواهد کرد!» پس سادهاندیشی است پایان استفاده از واژه بهار را پایان فعالیتهای احمدینژاد و تیمش ارزیابی کنیم.
دولت مستضعفین؟
خزان شدن بهار به معنای پایان فعالیتهای سیاسی تیم احمدینژاد نبود و آنها از کلید واژه «مستضعفین» برای پیشبرد امور خود استفاده میکنند. اگر در سخنرانیهای اخیر احمدینژاد دقت شود، او بیش از همیشه بر این واژه تاکید کرده است، مثلا در همین سخنرانی که در زنجان داشت، گفت: «هر ملتی که بخواهد عزیز زندگی کند، مورد بغض مستکبرین و شیطانهاست. حتی اگر یک فرد بخواهد عزتمند زندگی کند، مورد کینه شیطان و هدف تهاجم اوست. امروز وجود میلیاردها انسان مستضعف و فقیر و درمانده و محروم محصول حاکمیت مستکبران است.»
این اظهارات به معنی آن است که پروژه جدید احمدینژادیها در ساخت دوقطبی «مستکبرین ـ مستضعفین» است و به عبارتی «دولت مستضعفین» جایگزین «دولت بهار خواهد شد» و احمدینژاد متبحرانه و با بیان جملاتی که احساسات مردم کم درآمد و ضعیف جامعه را تحریک میکند درصدد جا انداختن دو واژه «دولت مستضعفین» است. مثلا وی در زنجان گفته است: «خداوند فقر و نداری و حسرت و گرسنگی و بدهکاری را نپسندیده است چرا که همه اینها، عزت انسانی را مخدوش میکند. خداوند نخواسته است که یک خانواده همه عمر خود را در محرومیت و فشار زندگی کند تا بتواند یک آپارتمان ۶۰ یا ۷۰ متری داشته باشد. خداوند نخواسته است که انسانها در حسرت آرزوی استفاده از حداقلها بسوزند و بسازند. متاسفانه به واسطه حاکمیت مستکبران و رواج ظلم و بیعدالتی؛ از یک سو قلههای ثروت برافراشته شده و از سوی دیگر، میلیاردها انسان در فقر و در حسرت تحقق کوچکترین آرزوها عمر خود را سپری میکنند.» این جملات جز تحریک طبقات محروم جامعه به عنوان مستضعفین در برابر قشر مرفه جامعه نیست که همان دوقطبی «مستکبرین ـ مستضعفین» است.
چرا تغییر گفتمان از بهار به مستضعفین؟
اما با آن همه تبلیغی که برای دولت بهار شد چه اتفاقی رخ داد که تبدیل به «دولت مستضعفین» شد؟ یکی از نزدیکان احمدینژاد روز گذشته به «آرمان» گفت که «حدود ۱۰۰ گروه تلگرامی حامیان مستضعفین در کل کشور راهاندازی شده که تقریبا ۲۰ هزار عضو دارند.» دولت بهار برای جذب طبقه متوسط به بالای جامعه بود و در آن از تغییر و بهبود شرایط خبر داده میشد به عبارتی به طبقات محروم و مستمند جامعه توجه لازم نشده بود و به نوعی بذر بیتفاوتی در شعار بهار نسبت به آنها وجود داشت که همین امر منجر به شکست شعار دولت بهار شد. طبقه محروم جامعه انتظار نداشت که بار دیگر برای تحقق رفاه و بهبود وضعیت معیشتی خود به شعارها دل بسپارد؛ آن هم شعارهایی که آنها در آن دیده نشده بودند اما اکنون با مطرح شدن «دولت مستضعفین» ۳ دهک بالای جامعه هستند که میتوانند چنین گلایههایی از دیده نشدن داشته باشند هر چند برای آنها هم موضوع معیشتی و آنچه احمدینژادیها میگویند آنچنان اهمیت ندارد بنابراین اکنون ۶ دهک پایین جامعه به عنوان نقاط تمرکز احمدینژادیها مد نظر است.
حاشیه یار جدا نشدنی احمدینژادیها
نشست دیگر احمدینژادیها روز پنجشنبه ۶خردادماه با حضور جمعی از فرهنگیان، نخبگان و دانشگاهیان برگزار میشود. تغییر شعار هم تاثیری در میزان حواشی پدید آمده از سوی یاران دولت قبل ندارد، مثلا زمانی که خواستند مراسمی را در استان زنجان برگزار کنند، استاندار آن استان گفت «هیچ نهاد رسمی تاکنون مسئولیت این سفر را برعهده نگرفته است، هر گروهی که از احمدینژاد برای سفر به استان دعوت کردند باید مسئولیت این سفر را قبول کند.»
انصاری افزود: « اگر در این سفر هرگونه حادثهای پیش آید مسئولیت بر عهده برگزارکنندگان این مراسم است و باید عواقب آن را بر عهده بگیرند.» اما علیاکبر جوانفکر مشاور احمدینژاد در واکنش به اظهارات جمشید انصاری اظهار داشت: « اما سئوال این است که آیا دست اندرکاران برگزاری هزاران مراسم جشن میلاد امام زمان (ع) در سراسر کشور باید از استانداران مجوز بگیرند؟ یا اینکه در این زمینه تبعیض وجود دارد؟» یا اینکه سعی کردند تعداد حاضران در مراسم را بسیار بالا نشان دهند. بنابراین تصاویری از نمای نزدیک منتشر کردند اما وقتی تصاویر دیگر از سوی سایتهای دیگر منتشر شد که در میانه حیاط خالی است باز هم تردید در صحت حضار بیشمار در اذهان پدیدار گشت. در نهایت احمدینژاد چه بخواهد خودش درانتخابات سال ۹۶ کاندید شود یا فرد دیگری را معرفی کند، با برگزاری چنین برنامههایی نمیتواند انتخابات ۸۴ و ۸۸ را تکرار کند.