مجله اینترنتی دوستان مجله خبری و سبک زندگی
ایسنا: آیسن که به همراه پدر، عمو و البته مربی نام آشنای وزنه‌برداری عزیز علی حسینی (پدر سعید علی حسینی) به اهواز سفر کرده بود، در نهایت به خواسته‌اش رسید و او اولین دختری شد که توانست در مقابل مردان و زنان زیادی روی تخته مسابقه برود و وزنه بزند. حتی این اتفاق باعث شد پاپاندرئا از آمریکا به تمجید او بپردازد.
دختربچه اردبیلی که با اشک هایش خبرساز شد!
با آیسن که حالا بعد از وزنه‌زدن روحیه بهتری دارد صحبت کردیم که در ادامه گفت و گو کوتاه با او را می‌خوانید:
– این همه رشته ورزشی، چرا وزنه بردار شدی؟
از وزنه‌برداری خوشم می‌آید. ورزش‌های دیگر را همه دختر‌ها می‌توانند انجام بدهند، اما وزنه‌برداری را نه.
– فکر می‌کنی خیلی زور داری؟
بله. خیلی زور دارم و تمرین‌ها برایم سخت نیست.
– پدر یا برادر وزنه بردار داری؟
اصلا خواهر و برادر ندارم. عمویم من را به وزنه‌برداری برد.
– وزنه‌برداری را بیشتر دوست داری یا درس خواندن را؟
هر دو را دوست دارم.
– تمرین وزنه‌برداری باعث نمی‌شود از درس عقب بیافتی؟
یک کم عقب می‌مانم، اما معلمم گفته اشکالی ندارد و خودش به من یاد می‌دهد.
– در آینده می‌خواهی چه کاره شوی؟
من فقط می‌خواهم وزنه‌بردار شوم. می‌خواهم قهرمان باشم.
– وقتی وزنه می‌زنی دوستانت به تو چه می‌گویند؟
به من می‌گویند آفرین.
– کدام وزنه‌بردار را دوست داری؟
آقای سعید علی حسینی
– زمانی که اجازه ندادن در جام فجر وزنه بزنی، خیلی ناراحت شدی؟
بله. گریه کردم. دوست داشتم جلوی مسئول فدراسیون جهانی وزنه بزنم.
عزیز علی حسینی نیز در مورد استعداد آیسن ادیب گفت: بچه هشت ساله خودش را نشان داده که چقدر استعداد دارد. اما ما تا سن بلوغ می‌توانیم از لحاظ فنی با او کار کنیم و پس از آن باید خانواده او را بیشتر حمایت کند و اینکه آینده خوبی داشته باشد بستگی به خانوده‌اش دارد که او را حمایت کنند.
او ادامه داد: آیسن به وزنه برداری علاقه دارد و در هفته شش جلسه تمرین دارد. ما هنوز تکنیک‌ها را به او آموزش می‌دهیم و هنوز وزنه نمی‌زند. انءشالله این تکنیک‌ها در آینده به دردش بخورد.
علی حسینی در پاسخ به این پرسش که حمایت خانواده آیسن از اوچطور است، تاکید کرد: خوب است. من با پدر و عمویش به اهواز آمدم و آن‌ها او را از اردبیل به اهواز آوردند. این یعنی که به کار او علاقه دارند و انشاءلله نتیجه خوبی هم بگیرد.
مربی آیسن در مورد اینکه وقتی به آیسن اجازه وزنه زدن داده نشد، خیلی گریه کرد یا نه، گفت: ابتدا گریه کرد، اما بعد از آن دیگر زیاد گریه نکرد. الان هم روحیه اش خوب است. از این به بعد هم باید برای او برنامه ریزی کنم تا نتیجه کار را ببینیم.