مجله انلاین دوستان : خانواده اش مخالفت کردند و بیشتر از همه خودش؛ می گفت: «مهریه را باید پرداخت کرد و اگر در حد توان من نباشد، اساسا این ازدواج درست نیست.»
خانواده اش مخالفت کردند و بیشتر از همه خودش؛ می گفت: «مهریه را باید پرداخت کرد و اگر در حد توان من نباشد، اساسا این ازدواج درست نیست.»
بالاخره پدرم رضایت داد که یک جلد کلام الله مجید، یک شاخه نبات و صد هزار تومان پول مهریه ام باشد.
شب ازداواجمان، آقا محمود مصمم بود مهریه را همانجا بپردازد.
من هم که بنایم نبود اول زندگی ایشان را به سختی بیاندازم، گفتم: «مهریه من یک جلد کلام الله مجید و یک شاخه نبات است؛ بقیه اش را می بخشم.»
شهید محمود نوریان