جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۵۰ بعد از ظهر به وقت تهران

دختری ۱۲ ساله ام و می خواهم ازدواج کنم؟

دختری ۱۲ ساله هستم. من چند خواستگار داشتم. به یکی از خواستگارانم علاقه دارم. ۱۲سال از من بزرگ تر است. خیلی خانواده خوبی دارد و آدم فهمیده ای است. لطفا مرا راهنمایی کنید.

ازدواج در سن کم برای فرار از مشکلات خانوادگی

سوال کاربر :

دختری ۱۲ ساله هستم. پدرم بیکار و معتاد است. تمام کار های خانه به دوش مادرم است که شاغل است. همیشه با مادرم دعوا می کند، من چند خواستگار داشتم. به یکی از خواستگارانم علاقه دارم.۱۲سال از من بزرگ تر است. خیلی خانواده خوبی دارد و آدم فهمیده ای است. لطفا مرا راهنمایی کنید. خواهش می کنم. به نظرتان درست است ازدواج کنم؟

 

پاسخ کارشناس :

گفته  اید دوازده سال دارید بنابراین به تازگی وارد مرحله جدیدی از زندگی به نام دوره نوجوانی شده اید که بحران  های مخصوص به خود را دارد. شاید با توجه به شرایط فعلی زندگی شما به نظر برسد که ازدواج بهترین راه حل برای پایان دادن به سختی هاست؛ اما لازم است بدانید که این طور نیست. مخاطب عزیز! نکاتی که در ادامه می آید را پیش روی خود قرار دهید و حتما در ادامه با یک مشاور متخصص که می تواند مشاور مدرسه شما باشد نیز رایزنی کنید.

 

تا به درک کافی نرسیدید ازدواج نکنید

شما هیچ ذهنیتی از ازدواج ندارید و البته لازم است بگویم قرار هم نیست که دختری دوازده ساله ذهنیت مشخصی از ازدواج و مسائل مربوط به آن داشته باشد. باید متناسب با سن خود پیش بروید؛ به عبارتی توصیه اول من به شما این است که حتی با وجود خانواده ای که آسیب  های خاص خود را دارد (پدری معتاد و مادری شاغل که به دلیل تأمین مخارج زندگی شاید به قدر کافی نمی تواند در کنار فرزندان خود باشد) در کنار آن  ها بمانید تا وقتی که درک شفاف و کافی از زندگی مشترک به دست آورید. دوست داشتن تنها برای ازدواج کافی نیست، بلکه لازم است خود را پیش از هرچیز به درستی بشناسید و ظرفیت  های لازم را به دست آورید. لذا تا زمانی که جان و سلامت شما در آن خانه و خانواده می تواند در امان باشد توصیه می کنم در کنار والدین خود بمانید.

 

از شرایط نامناسب تان درس بگیرید

«ادب از که آموختی، از بی ادبان». معنای این جمله این است که اگر چه گاهی محیط برای رشد توانمندی  های ما نامناسب است؛ اما باز هم می توان به شکلی دیگر در آن محیط ناسالم و نامناسب به قدر کافی و به گونه ای صحیح رشد کرد؛ لذا توصیه می کنم به جای فکر کردن درباره ازدواج، از هر فرصتی برای رشد استعداد ها و توانمندی  هایی که می تواند به حفظ سلامت جسم و روان شما منجر شود، بهره ببرید.

 

از چاله به چاه نیفتید

در نهایت به یاد داشته باشید که شما نه مسئول وقایعی هستید که در زندگی تان اتفاق افتاده است و نه ناجی اعضای خانواده، بلکه شما تنها عضوی از خانواده هستید که مثل هرکودک یا نوجوان دیگری توان دیدن سختی کشیدن والدین خود را ندارید؛ اما آنچه توصیه نهایی من به شماست این است که تمام تلاش خود را به خرج دهید تا سالم زندگی کنید. اکنون ازدواج نه تنها راه چاره نیست بلکه از چاله به چاه افتادن است. متأسفانه بسیاری از افراد بدترین تصمیمات زندگی خود را دقیقا زمانی گرفته اند که تحت فشار بوده اند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *