مرد ۵۶ ساله ای که به جرم گدایی و ایجاد مزاحمت توسط پلیس بازداشت شده است، از درامد بالای خود سخن گفته است. این که در عرض مدت کوتاهی توانسته در یکی از بهترین مناطق مشهد برای خود خانه ای خریده و …
به گزارش روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات مرد ۵۶ سالهای است که به اتهام تکدیگری و ایجاد مزاحمت برای عابران توسط ماموران کلانتری شیرازی مشهد دستگیر شده بود.
او که لباسهای کهنه و فرسوده به تن داشت و تلاش میکرد خود را فردی بیمار و مفلوک جلوه دهد، با شرح سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شیرازی مشهد گفت: سالهای جوانیام را در یکی از شهرهای استان خراسان رضوی گذراندم. پدرم به من و برادرم نصیحت میکرد که هیچگاه از یکدیگر جدا نشویم و از هم حمایت کنیم. این بود که پس از ازدواج کنار برادرم ماندم. آن روزها با پس اندازهایمان و ارثی که از پدرم رسیده بود یک شرکت خصوصی تاسیس کردیم و مشغول کار شدیم. اگرچه درآمد شرکت کفاف مخارج زندگیمان را میداد اما من آرام آرام به سوی مصرف موادمخدر کشیده شدم و دیگر کمتر در شرکت حاضر میشدم. برادرم ابتدا سعی میکرد رفتارهای مرا تحمل کند اما من به پول بیشتری نیاز داشتم و او از دادن این پولها به من خودداری میکرد.
او ادامه داد: همین موضوع موجب یکسری مشاجرات و اختلافات خانوادگی بین ما شد. وقتی دیدم با این شرایط نمیتوانم زندگی کنم دست همسر و فرزندانم را گرفتم و از ۱۰ سال قبل به مشهد آمدم. این در حالی بود که به بیماری قلبی نیز مبتلا بودم و چون کاری در مشهد پیدا نکردم همه سرمایه و پساندازم را خرج کردم. اجارهنشینی و مخارج زیاد زندگی خیلی به من فشار آورده بود، برای همین تصمیم گرفتم از کمکهای مردمی استفاده کنم. این بود که لباسهایم را عوض کردم و به مرکز شهر آمدم. مردم هم که وضعیت آشفته و بیماری مرا میدیدند مبالغی را به من کمک میکردند.
این مرد افزود: روزگارم بد نبود و با همین کمکها خیلی زود خانهای در اطراف گنبد سبز خریدم. البته در فصل تابستان که مسافران زیادی به مشهد میآمدند سعی میکردم از افراد خارجی دلار بگیرم. اگرچه امسال نسبت به سالهای گذشته اینگونه کمکها کمتر شده است ولی باز هم شبی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان کاسبی میکردم. امشب هم به طور اتفاقی ۷۵۰ هزار تومان گیرم آمده بود که توسط ماموران دستگیر شدم. من به خاطر بیماری که دارم نمیتوانم بیشتر کار کنم و مجبورم از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۹ شب در خیابانها و مراکز تجاری پرسه بزنم. پس از آن هم به صرافی میروم و پولهای خارجی را به ریال تبدیل میکنم. اگرچه کار سختی است اما دیگر به این کار عادت کردهام!