می گوید: قرار بود دو سه روز دیگر به کره برسد و حدود سه هفته بعد در خارگ باشد، آخرین تماسش یک ساعت قبل از حادثه بوده گفته بود خسته ام، لحظه شماری میکنم که برگردم.
گفته بود اگر برگردد قرار است اتفاقات خوبی بیفتد، همان اتفاقاتی که آرزوهای کوچکش بود.
باور نمی کند که چنین اتفاقی افتاده است مطمئن است که هست و جایی در نفتکش سانچی نفس میکشد.
می گوید به وضوح این صحنه را می بینم که همگی ۳۱ نفر بر می گردند…..
می گوید: فقط یک ایرانی دلش برای ایرانی می سوزد و حالا امیدش فقط خداست.
می گوید: زبده و خونسرد است و در بدترین شرایط بهترین تصمیم را می گیرد.
همسرش افسر دوم نفتکش سانچی است.
درد دل سوزناک خانواده های دریانوردان نفتکش ایرانی
شکوفه عبدالله زاده همسر احسان ابولی قاسم آبادی می گوید: ممکن است دود وارد محیط ایزوله ای شود که احتمالا دریانوردان در آنجا حضور دارند، پرسیده ایم چرا نجاتشان تا این حد طولانی شده است؟ گفته می شود چینی ها کم کاری می کنند ناراحتم از اینکه وقتی کشتی چینی تصادف کرد همه سرنشینان آن سالم هستند اما کسی به ایرانی ها اهمیتی نمی دهد.
می گوید: امیدوارم که این اتفاق هیچوقت در هیچ جای دنیا برای کسی نیفتد.
از خاطراتش می گوید و می گوید: احسان همیشه به من می گفت که من روی بمب ساعتی هستم و من همیشه به او خندیده ام، مگر می شود برای یک کشتی با این عظمت اتفاقی بیفتد؟ باورم نمی شود که اتفاقی که می گفت به این زودی افتاده باشد.
مطمئنم زنده است، خواهش می کنم هر چه زودتر کاری کنند، هر چه زودتر احسان برگردد.
همسر این دریانورد می گوید: در ماموریت هایش روز و شب را فراموش می کرد، وقتی که دریا بود روزهایش را در تقویم ثبت میکرد تا زمان از دستش نرود.
می گوید: احسان به عنوان افسر دوم حدود ۳۳ماه سی تایم داشت، او یک نابغه بود، جزو استعدادهای درخشان بوده و در دبیرستان تیزهوشان تحصیل کرده است، به زبان روسی و انگلیسی مسلط بود، او یک نخبه بود حیف است با دنیایی از آروزهای کوچک، حبس شود.
ما به سختی زندگی مان را شروع کرده بودیم از هیچی زندگی مان را ساختیم الان که باید نتیجه می گرفتیم حالا او ناپدید شده با همه آرزوهایش، و من نمیتوانم کاری کنم، اگر او نباشد چه کسی پشتیبان من است؟ من چه کاری می توانم انجام دهم؟
او حالا خیلی خسته است، خستگی را در عکسی که برایم فرستاده می بینم.
میگوید : زمانی که من با او در کشتی بودم به چشم خود میدیم که چقدر منضبط و به فکر کارش است، نسبت به کارش غیرت و وجدان دارد می گفت وقتی همه خوابند من باید مراقب کشتی باشم، حالا مراقبش باشید. کشتی او مقصر نبود کشتی چینی با آنها تصادف کرد.
از لحظه ای که خبر آتش سوزی کشتی را به او دادند، می گوید اینکه دیر به او خبر داده اند دل چرکین است و از صدا و سیما گله مند است، می گوید: همکار همسرم ساعت ۱۰ صبح با من تماس گرفت و گفت احسان کجاست؟ گفتم چرا به من زنگ زده ای؟ گفت: می خواستم حالش را بپرسم، تعجب کردم، برادر همسرم با من تماس گرفت گفت که از یک شبکه خارجی شنیدم که کشتی احسان تصادف کرده، خودم را به شرکت ملی نفتکش رساندم، شرکت ملی نفتکش با ما همکاری و همدردی میکند ولی مسئولین باید زودتر به دادشان می رسیدند اگر آنها در موتورخانه خفه شوند فقط مسئولین کشور باید پاسخگو باشند.
درد دل سوزناک خانواده های دریانوردان نفتکش ایرانی
به ما گفتند کشور چین همکاری نمیکند گفتم: چه باید کرد؟ می گویند باید دعا کنیم، گفتم من دیگر نمی توانم دعا کنم مرا به آنجا ببرید خودم همسرم را نجات می دهم.
امیدوارم نیروی دریایی ارتش کاری کند… من نیروی دریایی ارتش را که دیدم امیدوار شدم میدانم ترسو نیستند هر خطری هم که باشد وارد کشتی می شوند و دریانوردانمان را نجات می دهند.
گفتهام اگر چینیها روی کشتی نمیروند من میروم، اگر احسان بیاید به او چه بگویم؟ بگویم فقط گریه کردم و کاری نکردم؟
خطاب به چینی ها می گوید: اگر کشتی چین در ایران بود آیا ما به دادتان نمی رسیدیم؟ شما هم به داد ما برسید، ایران کشتی چینی را از چنگ دزدان دریایی نجات داد، الان وقت این است که جبران کنید
می گوید: باید معجزه شود،همه اینها مظلومند، نباید در آتش بسوزند، باید نجات پیدا کنند.
می گوید: اگر او نباشد من هم نیستم.
خواهش می کنم از همه جا کمک بخواهید، بیاوردیش او حالا در موتورخانه کشتی نمیداند روز است یا شب، حتما ترسیده است.
منصوره یحیایی محمد کاوسی همسر افسر اول تدارکات کشتی سانچی هم از کارن پسرش میگوید که دوری پدر را دیگر تاب نمی آورد.
می گوید:کارن ۶ ساله نمی داند چه اتفاقی برای پدرش افتاده است، زمانی که پدرش در ماموریت است یک ماه زمان می برد نرمال شود تا یک ماه شب بیداری دارد، در خواب می ترسد، ماه دوم حالش خوب می شود از ماه سوم دوباره بهم می ریزد، اعتماد به نفسش را از دست می دهد، حساس می شود، آن زمان من می فهمم که محمد باید برگردد انگار نبضش در دریا می تپد.
او از بی مهری های برخی رسانه ها می گوید که روز اول با احساساتش بازی کردند، می گوید یکبار در رسانه ها و شبکه های مجازی گفتند پرسنل کشتی زنده اند و ما را امیدوار کردند اما خبرشان تکذیب شد.
از صدا و سیما انتقاد میکند، این فاجعه خیلی بدتر از پلاسکو است چرا این ها گفته نمی شود؟ صدا و سیما چکار میکند؟ چرا به زیرنویس اکتفا کرده؟سکوت شان چه معنایی دارد؟ مهمترین خبر این چند روز کشور کدام است؟ در صدا و سیما باید مرتب راجع به این موضوع صحبت شود تا توجه جهانی جلب شود.مگر نه این است که اگر نفت کشور توسط همین نفتکشها حمل نشود کشور درآمدی نخواهد داشت؟ اگر ابعاد رسانه ای گسترده باشد کشورهای دیگر هم کمک می کنند و دریانوردان را نجات میدهند.
نجات شان دهیم و از یک فاجعه دیگر جلوگیری کنیم
می گوید: مطمئنم زمان برای دریانوردان ما در کشتی سانچی به سختی میگذرد، ۵ روز است که کشتی میسوزد چرا کسی کمک نمیکند؟ چرا نیرو از دیگر کشورها نمی آید؟ روز اول طوفان و دود بود چینی ها همکاری نکردند روز دوم چرا کاری نکردند؟ چرا فشار بین المللی وارد نمی شود؟ کشورهای اطراف چرا وارد عمل نمی شوند؟
می گوید: این فاجعه خیلی گسترده است آیا فقط یک کشور میتواند آن را مدیریت کند و کار را انجام دهد ؟
میگوید: دریانوردی شغلی جهانی است، IMO مگر جهانی نیست؟ چرا تلاش نمیکنند؟ ما همه انسانیم، همه حق زندگی داریم باید کمک کنند. مگر زلزله اتفاق میافتد از صلیب سرخ نمی آیند ؟ ۳۱ نفر حبس شده اند، چرا کمک جهانی و بین المللی نمیرسد؟
از تمام دنیا خواهش می کنیم، کمک کنند اگر این اتفاق برای آنها می افتاد ما حتما کمک میکردیم دریانورد غیرت دارد، همانگونه که کشتی نفتکش ایرانی کنار سانچی ایستاده است و اعلام کرده اگر منفجر هم شود، می مانم.
اگر دنیا بخواهد می تواند دریانوردان ایرانی را نجات دهد تا محمد کنار من و کارن باشد.