سه شنبه , ۴ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۴:۵۵ قبل از ظهر به وقت تهران

در این ۴ مورد مردان نسبت به همسرشان باید برتری داشته باشند!

در زندگی زناشویی باید زن و مرد در نودونه درصد موارد با یکدیگر همخوانی داشته باشند

http://www.soorban.com/images/stories/news/men2-1.jpg

در زندگی زناشویی باید زن و مرد در ۹۹ درصد موارد با یکدیگر همخوانی داشته باشند ولی مواردی هستند که باید مرد از همسرش برتری داشته باشد. این موارد عبارتند از :

رعایت در چهار نکته این سخن پیامبر است که فرمود : بهتر آن است زن از مرد در چهار چیز پایین تر باشد :

اول : از نظر سن

مردها باید سن شان از زنان بیشتر باشد . چرا ؟ چه مزیت هایی دارد ؟ و چقدر باید تفاوت سنی باشد ؟

تفاوت سن مرد با زن

کارشناسان فیزیولوژیک معتقدند که رشد دختران بیشتر از رشد پسران است لذا یک دختر ۱۴ ساله خیلی از مسائل را درک می کند و خیلی از واژه های اخلاقی ، اجتماعی و انسانی را می فهمد . در مقابل یک پسر ۱۴ ساله خیلی عقب تر است از نظر جسمی هم همینطور است . دخترها زود تر از پسرها رشد می کنند . بخاطر همین مطلب اسلام بلوغ تکلیفی را برای دختران ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال تمام ذکر کرده است . پس می توان نتیجه گرفت که دختران زود تر از پسران به بلوغ جسمی ، جنسی ، عقلی ، اجتماعی ، و تکلیفی می رسد .  در ازدواج هم بهتر است این موضوع رعایت شود .  حال سوالی که مطرح می شود این است که چقدر تفاوت سنی خوب است ؟

به نظر نویسنده برای تفاوت سنی هفت سال عالی است اگر بیشتر از این نباشد بهتر است . البته تفاوت ۱۰ سال یکسری حسن ها دارد و یک سری قول ها که بحث آن در آینجا نیست . البته واضح است که اگر تفاوت سنی کمتر از ۱۰ سال باشد بهتر است . حداکثر و حداقل سنی که به نظر می رسد مناسب باشد ۴ سال و ۷ سال است .

زمانی مشکل بین همسران ایجاد می شود که تفاوت سنی آنان ۱۰ سال به بالا باشد یا اینکه سن دختر بیشتر از سن پسر باشد . این موارد احتمال یکسری اشکالات را در بر خواهد داشت که به چند علت آن اشاره می کنیم :

_ زنان چون از بدنی نازک تر و نرم تر برخوردار هستند ، به مجرد آنکه فرزندی را به دنیا می آورند ، در وجود جسمانی و زیبایی آنان ۵۰ در صد ، شکست ایجاد می شود . البته در همه زنان اینطوری نیست . ولی در زنانی که سن زیادتری دارند چون جوان تر نیستند شکست آنها بیشتر نمایان می باشد .

_ بروز اختلافات یکی دیگر از این مشکلات است : چون زن بیشتر در جامعه بوده لذا بیشتر با مسائل آشناست از آن طرف هم مرد سرپرستی خانواده را به عهده دارد و تجربه او از همسرش کمتر است لذا یکسری بگومگو ها و اختلافات بروز می کند . اینجاست که زن نمی تواند هدفش را به مرد بفهماند و مردم هم هرچه می گوید به حساب خودش زن درک نمی کند و منظور مرد را نمی فهمد .

_ سطح توقعات مرد جوانتر بالا است :توقع هایش جوانانه و گاهی اوقات بچه گانه است . اما همسرش یک زن و یک مادر مجرب است  و هماهنگی این دو سخت می شود و اگر مرد آشنا به مسائل آیین همسرداری نباشد اختلاف ایجاد می شود . ولی اگر عقل میان این مرد و زن حاکم شد در زندگی مشکلی پیش نمی آید حتی اگر اختلاف این چنینی هم داشته باشد .

_ پاسخ به نیازها : اگر تفاوت سن زن با مرد از ده سال زیادتر باشد مرد زودتر پا به پیری و زمان رکود جنسی می گذارند ولی زن که از نظر شهوت بالا تر از مرد است، در نتیجه از همسرش توقع ارضای جنسی دارد و مرد توان پاسخگویی ندارد لذا احتمال گرایش به انحطاط جنسی و مسائل حرام پیش می آید و اگر هم این نشود ، زن خودش را در زندگی شکست خورده و ناکام می داند و همیشه غصه می خورد که چرا تن به این ازدواج و زندگی داده است .

 

زندگی زناشویی بهتر

دوم : از نظر شخصیت خانوادگی

مرد باید از خانواده ای باشد که در اجتماع از خانواده همسر خود یک درجه بالاتر باشد . مثلاً اگر جامعه را به ۵ دسته تقسیم کنیم :

دسته اول ، رجال : امرا ، وزراء ، نمایندگان ، مهندسین ، دکترها ، روسا، …

دسته دوم ، سر شناسها : فلان حاج آقا ، فلان رئیس اداره شهرستان ، یا رئیس فلان کارخانه ، …

دسته سوم : متوسطین : فلان دبیر ، فلان استاد دانشگاه ، فلان حاج آقا کاسب ، …

دسته چهارم : متوسطین و ضعیف تر : مغازه دار ، کاسب معمولی ، کارمند ، معلم دبستان و …

دسته پنجم : مستضعفین : که اکثراً کارگر ، خدمتکار ، روز مزد ، کلفت ، رخشوی ، نمکی و… می باشند .

اگر جامعه را از نظر شخصیت اجتماعی به این پنچ سطح تقسیم کنیم . من از خانواده پنجم باشم و دختر از خانواده اول، بسیار اشتباه است .  مرد یک خدمتکار قراردادی اداره شهرداری و مثلاً دختر از خانواده وزیر و امیر و…  عقلاٌ این دو با هم هماهنگ نمی شود . خیلی بعید می رسد که بتوانند با هم زندگی خوشبختی داشته باشند . اگر هم نمونه ای باشد بسیار نادر است و برعکسش به وفور پیدا می شود .

فاصله طبقاتی یک درجه خوب است که مرد بالا تر از همسراش باشد . این موارد اثرات خوبی را برای تحکیم زندگی ایجاد می کند و زن همیشه به وجود مردش افتخار می کند که از خانواده بالاتری هستند و در میان اقوامش همیشه سر بلند است . اما اگر زن بالاتر بود ، احساس سرشکستگی می کند . مخصوصاً اگر از دو درجه بالاتر باشد و چون مرد ، رئیس خانواده است لذا دچار اختلاف زدگی می گردد .

 

سوم از نظر اقتصادی

بهتر است مرد و خانواده اش یک درجه از خانواده زن بالاتر باشد تا همسرش از نظر مادی و خرج در زندگی احساس راحتی کند و به خودش بیشتر دلگرم شود. مثلا: زن تا دیروز در خانه ی پدرش پرتقال و سیب می خورده حالا که ازدواج کرده گاهی موز، کیوی و آناناس هم بخورد.یا از نظر پوشاک، کفش و… هم باید همینطور باشد. این مایه دلگرمی و شادابی زن می شود و علتش هم همان فاصله اقتصادی خانواده ی مرد با زن است. اما اگر بر عکس شود چقدر خطرناک می شود. مثلا تا دیروز دختر در خانه پدرش کباب،موز، نوشابه ی خارجی می خورده حالا در خانه همسرش ، خیلی رفاه داشته باشند یک دوغ ترش است. تا دیروز کفش چرمی و خارجی آنچنانی می پوشیده حالا باید کفش پلاستیکی بپوشد. یواش یواش اختلافها، سردی ها، عدم دلبستگی بین زن و شوهر، بروز می کند. پس مرد باید یک درجه از نظر اقتصادی از همسرش بالاتر باشد نه کمتر و نه بیشتر. فاصله یک درجه خوب بنظر می رسد.

 

چهارم از نظر قد

پیامبر (ص) فرمودند: “بهتر است مرد مقداری از نظر قد و قامتش از همسرش بالاتر باشد.” این مطلب از نظر روانی و تحکیم روابط زندگی برای زن و مرد اثرات خوبی دارد. با ذکر مثالی مطلب را بیان می کنیم: مثلا کسی که می خواهد با بچه کوچکی صحبت کند و بازی کند باید قامتش را خم کند و با بچه ها بگو مگو کند و بخندد و مثل آنها بازی کند تا بین بچه و تو ارتباط محبت آمیز برقرار شود. با قامت ایستاده نمی شود با بچه رابطه برقرار کرد.  بنظر می رسد در زندگی زناشویی نیز این قضیه حاکم است. از آنجائیکه مردها دارای غرور مردانه هستند و این غرور مزاحم مسیر عاطفه و عشق زندگی است و از طرفی زندگی بین زن و شوهر باید از محبت و عطوفت برخوردار باشد لذا این غرور کاذب مردها مزاحم ایجاد محبت و عطوفت میان زن و شوهر می شود. و وقتی قد کمی کوتاه تر باشد، مرد مجبور است بخاطر اینکه حرف را بشنود یا دقیقاًبا او گرم بگیرد، خود را بشکند تا با او هم اندازه شود و این در سلامت روابط زن و شوهر مؤثر است. برای مرد هم خوب است؛ چون مرد رئیس خانواده است، اِشرافیت بیشتری بر کوچکترها دارد و کوچکها هم اطاعت بیشتری از بزرگترها دارند. این از نظر روانی مؤثر تر است و همسرش را بیشتر اطاعت می کند.

 

منبع: سیمرغ

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *