دشمنان شادی زوج ها را بشناسید!

هیچ رابطه‌ای کامل نیست. خیلی از افراد نمی‌توانند تلاش لازم را برای اصلاح یک اشتباه یا تغییر و تقویت رابطه خود انجام دهند چون با مشاهده‌ اولین نشانه مشکل و اختلاف در اولین روزهای زندگی مشترک، جا خالی می‌کنند و ناامید می‌شوند. این طرز فکر مانع رابطه‌ای عمیق و معنادار می‌شود. در ضمن به تصویری که از زندگی دیگران می‌بینید یا تصوری که دیگران از زندگی و رابطه شما دارند، اهمیت ندهید. همیشه چالش‌هایی وجود دارند که با آن‌ها روبه رو می‌شوید. چیزی که پیوند شما و همسرتان را قوی‌تر  و ارتباط تان را صمیمی‌تر می‌کند و به شما قدرت می‌دهد موانع را با کمک هم بردارید، تعهد و عشقی است که به هم دارید.

فقط این مهم نیست که فرد مناسب خود را پیدا کنید بلکه اول باید آدم مناسبی برای خودتان باشید. برای خیلی از ما، ارزش قائل شدن برای خود چیزی نیست که یک شبه به آن برسیم بلکه باید آن را تمرین کنیم. باید برای پرورش روح و ارزش‌های خودتان وقت بگذارید. اگر طرف مقابل‌تان قادر نیست ارزش‌های شما را ببیند چیزی از ارزش شما کم نمی‌شود، به همین دلیل آن را «خودباوری» می نامند. این انتخاب خود شماست که قدر خودتان را بدانید، نه دیگران. اگر احساس نکنید که واقعا لایق شاد بودن هستید، همیشه خود را در موقعیت‌هایی پیدا خواهید کرد که به خودتان آسیب می‌زنید.

روان شناس‌ها با مفهوم «ترس از موفقیت» آشنا هستند چون افرادی هستند که به آن‌ها مراجعه می‌کنند و می‌گویند از موفقیت می‌ترسند. ترس از موفقیت چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ ترس از شادی چطور؟ چطور می‌توانید از شادی بترسید؟ هم موفقیت و هم شادی نیاز به خطر کردن دارند، خیلی بیشتر از آن چه فکرش را بکنید. فکر این که عاشق کسی بشوید که به اندازه‌ شما عاشق نباشد ترسناک است. تصور این که برای کسی فداکاری کنید و او در مقابل شما چنین رفتاری نداشته باشد ترسناک است اما بدون خطر کردن، پاداشی در کار نخواهد بود.

زندگی گاهی واقعا پیچیده می‌شود، همه ما سرمان شلوغ است و حتی فکر این که برنامه‌های‌مان را جوری تغییر دهیم و تنظیم کنیم که بتوانیم با همسرمان بیشتر وقت بگذرانیم، بیشتر ارتباط برقرار کنیم و بیشتر او را بشناسیم، دشوار است. فرصت ندارید اما اگر کمی دقت کنید می‌توانید لا به لای برنامه‌های‌تان زمانی رابرای ارتباط عاطفی‌تان پیدا کنید. «فرصت مناسب» روزی نیست که در هفته مقرر شده باشد، هیچ لحظه‌ «کاملا» مناسبی وجود ندارد، اما شما این توانایی را دارید که این لحظه را بسازید و خلق کنید. وقتی آدم مناسب خودتان را پیدا می‌کنید، همان روز و همان لحظه، زمان درست است و فقط باید پذیرای این ارتباط باشید تا او را وارد زندگی خود کنید.

این شاید معمول‌ترین دلیلی باشد که آدم‌ها دیگر نمی‌خواهند زمان بیشتری را با همسرشان بگذرانند. آن‌ها در گذشته تجربیات بدی داشته‌اند و خسته و دلزده‌اند و احساس می‌کنند طرف مقابل، قدر آن‌ها را نمی‌داند. این طبیعی است که بعد از یک بار، دو بار، … و بیست بار ناامیدی، خسته و افسرده شوید اما زنده نگه داشتن امید، تنها تکه گمشده‌ پازل در لذت بردن از حضور در کنار فردی است که آدم ِ شماست. هر چند دل بستن و به دنبال شادی رفتن می‌تواند یک خطر باشد اما بهتر از این است که باقی زندگی‌تان را صرف رویاپردازی و آرزوکردن چیز‌هایی کنید که خیلی دوست داشتید برای‌تان روی می‌داد.