مجله انلاین دوستان : هفته گذشته یک دانشآموز کلاس ششم ابتدایی که در یکی از مدارس اشنویه تحصیل میکرد، خود را حلقآویز کرد.
شوان، پسری ۱۰ ساله و محصل بود. پسری با ایدهها و آرزوهای کودکانه. آرزوهایش قطعا بزرگتر و بیشتر از دیگر همکلاسیهایش در شهرستان اشنویه نبود. اما شاید دور از دست بودن آرزوها و رؤیاها او را به اندازه یک انسان به آخر خط رسیده بزرگ میکند. شوان درست در همان لحظاتی که میتوانست خیره به تلویزیون خودش را جای شخصیت محبوب کارتونیاش تصور کند، طناب دار میبافت برای خودکشی و عاقبت خودش را حلقآویز کرد.
دلایل ضد و نقیضی برای این حادثه عنوان شده که برخی رسانهها طلبکردن کمکهای مردمی مدرسه را عامل آن اعلام کردهاند. در اینباره گفته شده مبلغی که خانواده از پرداخت آن عاجز بودهاند و کودک با تهدید خانواده به خودکشی در صورت عدم تأمین این هزینه به اتاقش پناه برده و در حال دستوپنجه نرمکردن با ترس حقارت و تمسخر شدن توسط همکلاسیهایش تصمیم میگیرد به زندگیاش خاتمه دهد.
اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، شاید شوان تمام این صحنه را برای ترساندن خانواده طراحی کرده بود؛ صحنهای که متأسفانه واقعیت تلخی را تا ابد در ذهن خانواده وی ثبت کرده است. هرچند مسئولان محل زندگی شوان این موضوع را در گفتوگو با «شرق» تکذیب میکنند.
در روزهای اخیر خبر وقوع دو خودکشی در بین کودکان باز هم اذهان عمومی را حساس کرده است. نخستین خبر، خبر خودکشی «شوان هاوری» کودک ۱۰ ساله اهل اشنویه (آذربایجان غربی) بود. پیکر بیجان این دانشآموز هنگامی توسط والدینش کشف شده که از کارگری در باغهای سیب حومه شهر به منزل بازگشته بودند؛ زمانی که برای نجات جان پسر حلقآویزشدهشان بسیار دیر بود و فرزند ارشدشان از این جهان رخت بربسته بود. اهالی محله تاجالدین که در دو ماه، شاهد دومین خودکشی کمسالان بودهاند، درباره علت خودکشی شوان میگویند که پدر او در مراسم تشییع فرزندش میگفته «صبح روز حادثه، به او و مادرش گفته بود که مدرسه برای خرید تجهیزات از همه دانشآموزان پول خواسته و اگر آنها این پول را ندهند، او خودش را خواهد کشت». تا این حدس و گمان به وجود آید که این درخواست برای پدر و مادر کارگر این دانشآموز سنگین بوده و در نتیجه آنچه نباید، روی داده است.
از رسانهای شدن این خبر ساعاتی نگذشته بود که خبر رسید اتفاقی مشابه در تهران روی داده و پسربچه دبستانی دیگری (که ۱۰ ساله و دانشآموز کلاس پنجم دبستان بوده) با حلقآویزکردن خود با روسری از میله بارفیکس، بدرود حیات گفته است؛ اتفاقی که در محله خلیجفارس رخ داده و علت وقوع آن توسط نیروی انتظامی در دست بررسی است.
آمارها نشان میدهد در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ هر روز بیش از ۱۱ نفر در کشور مرگ مشکوک به خودکشی داشتهاند. بر اساس آمار اعلامشده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال گذشته سه هزار و ۱۲۵ نفر خودکشی کردهاند. از میان این افراد، ۹۸۲ نفر زن و دو هزار و ۱۴۳ نفر مرد بودهاند. بر همین اساس در مدت مشابه سال ۹۱ نیز دو هزار و ۷۴۰ نفر به علت آنچه پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست دادهاند.
دلیل خودکشی شوان، مدرسه نبود
صحبتهای فرماندار، مدیرکل روابط عمومی آموزش و پرورش و نماینده مجلس استان آذربایجان غربی و اشنویه کاملا ماجرای خودکشی شوان به خاطر عدم تمکن مالی خانواده برای کمک به مدرسه را رد میکند.
اسعد خضری، فرماندار شهرستان اشنویه در گفتوگو با «شرق» با اظهار تأسف از این اتفاق میگوید: «واقعیت این است که اصلاً بحثی درخصوص کمک به مدرسه در سطح شهرستان اشنویه نبوده است. هر ساله این بحث وجود دارد و انجمن اولیا و مربیان تشکیل میشود، اگر در مدرسهای مشکلاتی نظیر خرابی رادیاتورها وجود دارد و مدرسه بهتنهایی توانایی تعمیر آنها را ندارد، از کسانی پول جمع میکنند که بنیه مالی دارند و اعلام آمادگی برای کمک به مدرسه میکنند. اما در شرایط فعلی حتی صحبت این مسأله هم نشده بود».
خضری در ادامه با شرح این اتفاق میافزاید: «این کودک دو روز قبل از واقعه فیلمی میبیند که صحنه اعدام داشته و در طول دو روز این طنابی که خودش را سرانجام با آن حلقآویز میکند در دستانش بوده و این حرف را مادرش تأیید میکند. شوان هر روز هزار تومان پول توجیبی از خانوادهاش برای رفتن به مدرسه میگرفته است و آن روز طلب دو هزار تومان میکند و خانواده هم این پول را در اختیارش قرار میدهند. مادرش پیش از رفتن به باغهای مردم برای سیبچینی از شوان میخواهد بعد از تعطیلی مدرسه سری هم به مادربزرگش بزند. یعنی همهچیز عادی اتفاق افتاده است. اما بعدازظهر که آنها به خانه میرسند، با دردناکترین تصویر عمرشان روبهرو میشوند».
فرماندار اشنویه با ابراز تأسف از شایعات پیشآمده میگوید: «خانواده داغدار شوان دلگیرند از شایعات مبنی بر عدم توانایی خانواده برای تأمین فرزندانشان. پدر او مردی جوان و فهمیده است و امروز به دفتر من آمده بود و میگفت درست است که کارگر است اما تمام نیازهای فرزندش را تأمین میکرده است».
وی در پایان نیز تصریح میکند: «مدرسهای که شوان در آن تحصیل میکرده است جزو مناطق محروم و حاشیهای شهر است و کلاً بحث کمک به مدرسه در آن منتفی است».
محمدپور مدیرکل روابط عمومی آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی نیز با تکذیب ادعای برخی رسانهها درباره دلیل خودکشی شوان به «شرق» میگوید: «این حادثه خارج از محدوده آموزش و پرورش و در خانه دانشآموز رخ داده است و هیچ ربطی به آموزش و پرورش ندارد. این کودک با دیدن یک فیلم دست به اقدامی هیجانیزده و ادعای برخی سایتها که میگویند مدرسه این کودک را تحت فشار قرار داده، کاملاً ساختگی است. این سایتها درباره طرح کرامت صحبت کردهاند و من باید بگویم شوان دانشآموز کلاس ششم ابتدایی بود و اصلاً مشمول این طرح نمیشد».
عبدالکریم حسینزاده، نماینده مردم نقده و اشنویه هم با تأیید سخنان مسئولان این شهرستان به «شرق» میگوید: «خانواده کارگرهای ایرانی حتی اگر پولی نداشته باشند آنقدر مناعت طبع دارند که کودکانشان را در شرایط روانی بد قرار ندهند. مدرسهای که این کودک در آن درس میخوانده و دانشآموزان آن، نیز گواه هستند که اصلاً بحث کمک به دبستان وجود نداشته است. مدیر این مدرسه ۱۵ سال است که مدیریت آن را برعهده دارد و این نکته را باید در نظر داشت که در تمام این سالها هرگز دانشآموزان خود را برای دریافت مبالغ مختلف تحت فشار قرار ندادهاند».
تحقیرشدگی عامل خودکشی کودکان است
محمدامین قانعیراد، جامعهشناس در گفتوگو با «شرق» در پاسخ به این سؤال که طی چه فرایندی یک کودک ۱۰ ساله به خودکشی فکر میکند، میگوید: «در صورتی که دلیل خودکشی این کودک عدم توانایی در پرداخت کمک به مدرسه باشد، مسأله تحقیرشدگی زیاد بوده است. کودکی که در بین همکلاسیهای خودش به طور مکرر تحقیر شده، چون توانایی مالی کمک به مدرسه را نداشته است، بهتدریج اعتمادبهنفس خود را از دست میدهد. انسانی که در بین دیگران منزلت اجتماعی نداشته باشد، به یک نوع مرگ اجتماعی دچار میشود. هرکسی یک منزلت اجتماعی دارد و همین احساس زندگی به آنها میدهد. یعنی نگاه دیگران روی افراد مهم است. موقعی که فرد احساس میکند نگاه به وی تحقیرآمیز است اقدام به خودکشی میکند».
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: «یأس و افسردگی و اضطراب و احساس عدم امنیت همراه حس تحقیر بر فرد مستولی میشود و چنین فردی با مرگ اجتماعی فاصله ندارد و خود را مجبور به حذف فیزیکی میکند».
وی در ادامه درباره دلیل میزان بیشتر خودکشی در شهرهای کوچک تصریح میکند: روی این افراد فشار اجتماعی بیشتری است. کنترل اجتماعی در شهرهای کوچک بیش از شهرهای بزرگ اتفاق میافتد. شما در شهر بزرگ همسایهات را نمیشناسی، حتی در محیط کارت ممکن است کسی را نشناسی. ولی در شهرهای کوچک افراد بیشتر شناخته میشوند و بیشتر زیر ذرهبین هستند و این باعث میشود که از یک طرف مردم خونگرمتری باشند و از طرف دیگر همین روابط گرم و صمیمانه ممکن است فشار عاطفی بیشتری را روی افراد بگذارد…
هرچند ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮرﻫﺎی دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از ارائهدهندﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ ۴۸ و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ ۵۸ را دارد، اﻣﺎ درعینحال نمیتوان از این آمار بالای خودکشی در کشور گذشت. البته این نکته را در ذکر این آمار باید در نظر گرفت که آمار درجشده جدا از تعداد افرادی است که روزانه پس از اقدام به خودکشی، به کمک پزشکان نجات پیدا میکنند.