شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۶ قبل از ظهر به وقت تهران

دلنوشته های دختر شهید در سالروز تولد پدرش

باباجون، من ناراحت نیستم که رفتی, تو رفتی برای دفاع از حرم عمه‌جانمان زینب(س)، ولی باباجان، به گنجشک‌های خانه هم سر بزن, دلمان برات تنگ شده است.

دلنوشته دختر شهید مدافع حرم در سالروز تولد پدر
دختر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی در دل‌نوشته خود به‌مناسبت سالروز ولادت پدرش می‌گوید: باباجون، من ناراحت نیستم که رفتی, تو رفتی برای دفاع از حرم عمه‌جانمان زینب(س)، ولی باباجان، به گنجشک‌های خانه هم سر بزن, دلمان برات تنگ شده است.
به گزارش تسنیم، در آستانه سالروز ولادت شهید جاویدالاثر مدافع حرم شهید «مرتضی کریمی» محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به‌همراه جمعی از پرسنل این سازمان به دیدار خانواده این شهید مدافع حرم رفتند.
در این دیدار همسر شهید کریمی به بیان ویژگی‌های همسر شهیدش پرداخت و گفت: من ۱۵ساله و آقا مرتضی ۲۲ساله بود که با هم ازدواج کردیم. آقا مرتضی با فرزندان رابطه خوبی داشت و خیلی خوش‌برخورد بود و بسیاری از همسایه او را می‌شناختند. زمانی که با مرتضی ازداوج کردم مدت ۱ سال و نیم در معاونت فرهنگی شهرداری کار می‌کرد اما بعداً وارد سپاه شد و در تیپ حضرت زهرا(س) مشغول به‌کار شد و اکثر اوقات دیر به خانه می‌آمد و تمام وقت خود را وقف بسیج کرده بود. مرتضی علاقه خاصی به شهدا و امام خامنه‌ای (مد ظله) داشت و به فرمایشات آقا اهمیت می‌داد و به این راه اعتقاد داشت و با آگاهی به سوریه رفت.
وی در خصوص انگیزه همسرش برای رفتن به سوریه گفت: دو سال قبل از شهادت تصمیم گرفته بود به سوریه برود. وقتی که فهمیده بود دوستانش به سوریه رفته و مجروح شده‌اند از این موضوع بسیار ناراحت شده بود. مرتضی برای رفتن به سوریه سختی‌های زیادی را کشیده بود چون من و خانواده‌اش راضی به رفتن او نبودیم. ۱۰ دی ماه سال گذشته بود که او کارش برای رفتن به سوریه درست شد و وقتی آمد تا از ما خداحافظی کند من به او گفتم که “با وجود دو بچه راضی نیستم بروی”، اما مرتضی گفت: «اشکالی نداره، اما آن دنیا جواب حضرت زینب(س) را چه می‌دهی؟»، و من دیگر نتوانستم جوابی به او بدهم و مرتضی را راهی کردم. بعد از ۱۱ روز بود که خبر شهادت مرتضی را دادند که او در خان‌طومان به شهادت رسیده است.
خوابی که دختر شهید کریمی روز قبل از شهادت پدرش دید
در ادامه ملیکا کریمی فرزند شش‌ساله شهید مرتضی کریمی خوابی را که شب قبل از شهادت پدر خود دیده بود تعریف کرد و گفت: شب قبل از شهادت بابا خواب دیدم که بابا با هواپیما دور خورشید می‌چرخد و ما از پایین برای او دست تکان می‌دهیم.
سپس حنانه دختر بزرگتر شهید کریمی دل‌نوشته‌ای برای پدر خود خواند. فرزند ۱۰ساله شهید کریمی در این دل‌نوشته می‌گوید: «هرکه مرد است قوی می‌میرد, شیعه زاده علوی می‌میرد, اثر نامگذاری این است, مرتضی مرتضوی می‌میرد. باباجون، بابا مرتضی، رفتی خدا پشت و پناهت. ما را تنها گذاشتی عیبی نداره, من و و ملیکا راه تو را ادامه می‌دهیم همان جور که دوست داری. مامان ما را فاطمی بزرگ می‌کنه. باباجون، من ناراحت نیستم که رفتی, تو رفتی تو برای دفاع از حرم عمه‌جانمون زینب(س) دفاع کردی و پرپر شدی. تو دل آقا رسول الله(ص), دل آقا امیرالمؤمنین(ع) و دل خانم فاطمه زهرا(س) را شاد کردی، خدا رو شکر، ولی بابا جون، به گنجشک‌های خانه هم سر بزن، آخه دلمان برات تنگ شده است.
شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی» متولد بیست و پنجم دی ماه سال ۶۰ و جانشین فرمانده گردان امام حسن مجتبی(ع) بود که بیست و یکم دی ماه سال گذشته در عملیاتی مستشاری و داوطلبانه در منطقه خان‌طومان سوریه به‌دست نیروهای تکفیری به شهادت رسید. پیکر شهید کریمی مفقود بوده و به میهن اسلامی بازنگشته است. از این شهید والامقام ۲ فرزند دختر به‌نام‌های حنانه و ملیکا به یادگار مانده است.
امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *