جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۴۲ بعد از ظهر به وقت تهران

دوست شوهرم در مدت ۳ ماهی که تنها بودم مرا برده خود کرده بود!

حسین ۳ ماه کمپ بود و من خرجی نداشتم رضا از وضع آشفته من سوء استفاده کرد….

دوست شوهرم در مدت 3 ماهی که تنها بودم مرا برده خود کرده بود!

خانمی ۲۷ساله به مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان مراجعه و درخواست کمک کرد.

فاطمه هستم و ۲۷ سالمه، تحصیلاتم دیپلم و فرزند اول خانواده بودم اکثر مواقع در خانواده ام از طرف والدینم مشاجره داشتیم تا اینکه در سن ۱۸ سالگی برایم خواستگار پیدا شد. خانواده ام مخالف این وصلت شدند می گفتند این آقا قبلاً معتاد بوده ولی من فقط به فکر خلاص شدن از این اوضاع بودم هر جوری با هر نیرنگی خانواده ام را راضی کردم چشم که روی هم گذاشتم عروس خانواده حسین شدم.
زندگی با حسین اوایل خوب بود تلاش زیادی می کرد تا بهمون خوش بگذره بعد از یکسال زندگی با هم به مسافرت رفتیم وهنگام برگشت با یک تویوتاکمری تصادف کردیم چون که ماشین بیمه نبود مجبور شدیم خسارت را خودمون پرداخت کنیم.
از آن به بعد درگیری لفظی بین من و حسین ایجاد شد وتخم کینه تودلمون کاشته شد.

حسین سخت کار می کرد تا پولهایی را که قرض گرفته بود پرداخت کند ولی خیلی بی انگیزه شده بود شبها دیر به خانه برمی گشت وهمش با دوستانش بود بعد از چند وقت رفتارش با من فرق کرد و دایم فحاشی می کرد تا اینکه فهمیدم معتاد شده ….

از یکی از دوستاش به اسم رضا برای ترک دادن حسین کمک خواستم تقریباً اکثر مواقع با حسین در مورد مضرات مواد مخدر صحبت می کرد ولی گوش حسین به این حرف ها بدهکار نبود تا اینکه به زور بردیمش کمپ…

حسین سه ماه کمپ بود ومن خرجی نداشتم رضا از وضع آشفته من سوء استفاده کرد وتقاضای رابطه پنهانی داد وگفت من تورا از همه نظر تامین می کنم به شرط اینکه با هم رابطه داشته باشیم…
به دلیل اینکه غریب بودم ودلم به هیچ چیز خوش نبود قبول کردم و رابطه شوم شکل گرفت…

من به رضا دلبسته شدم و حسین مراحل ترک را به خوبی به پایان رسانده و الان مشتاق زندگی با من است و مشکل اصلی اینه که رضا گفته اگه ترک رابطه کنم همه چیز را به شوهرم می گوید….

نظریه کارشناسی:

زمانی که زندگی خانوادگی والدین درمحیطی پرتشنج و اضطراب باشد فرزندان به دنبال راه فراری از این محیط می گردند چه با روی آوردن به دوستان ناباب ، چه ازدواج های عجولانه و… لذا در مورد کیس مربوطه فرد برای فرار از خانواده به ازدواج بدون تعقل تن داده و درنتیجه بدون تفکر ورسیدن به بلوغ فکری برای ازدواج درگیر یک زندگی احساسی شده و به دیگران اعتماد کرده ودرنتیجه متأسفانه منجر به فرو پاشی ارکان خانواده شده است.
لذا توصیه می شود والدین از درگیری بایکدیگر پرهیز کرده واز همان ابتدای کودکی قوه تجزیه وتحلیل را در فرزندان ایجاد کنند تا با کمترین بحران به هرکسی اعتماد نکنند وبه کارشناس مربوطه مراجعه کنند ./رکنا

۲.۷/۵ - (۳ امتیاز)

یک دیدگاه

  1. چقدر وحشتناک. کمک خدایا. منو به خودم وا مگذار… واقعا احتیاج دارم بهت ای خدا….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *