به گزارش جامجم، ۱۹ دی سال گذشته مردی با پلیس تماس گرفت و از قتل همسر جوانش در خانهشان در محله مسعودیه خبر داد. ماموران با حضور در طبقه چهارم ساختمان، مشاهده کردند وسایل خانه به هم ریخته و زن افغان بر اثر ضربهای به سرش فوت کرده است.
بررسیهای اولیه نشان میداد چند ساعت از مرگ او میگذرد. با کشف جسد زن جوان، موضوع به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد. با هماهنگی قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، شوهر وی به عنوان تنها مظنون برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد.
مرد افغان به افسر تحقیق گفت: من و همسرم در این خانه زندگی میکردیم. شب گذشته مجبور شدم در محل کارم بمانم. امروز که بازگشتم، متوجه شدم خانه به هم ریخته و جسد غرق در خون همسرم در اتاق افتاده است. من با همسرم اختلافی نداشتم و نمی دانم چرا به قتل رسیده است.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیسی برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری و رازگشایی از این جنایت آغاز شد تا این که ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران در تحقیقات محلی به سرنخهایی دست یافتندکه نشان میداد مقتول با مردی غریبه آشنا بوده و این مرد در نبود شوهر وی به خانهاش در رفت و آمد بوده است. همین سرنخ کافی بود تا ماموران را به یک قدمی قاتل برساند. مرد غریبه به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و شوهر مقتول آزاد شد.
جستوجوها ادامه داشت تا این که با گذشت سه هفته از وقوع این جنایت، متهم به قتل که مردی ۳۰ ساله بود شناسایی و بازداشت بود.
این مرد با انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بازجویی و اظهاراتی ضد و نقیض مطرح کرد و همچنان مدعی بود مقتول را نمیشناسد.
وحید به افسر تحقیق گفت: من در یک رستوران در شهرری به عنوان کبابزن کار میکنم و از قتل این زن افغان خبر ندارم. او را تاکنون ندیدهام و در مرگ او نقشی ندارم.
در حالی که تحقیقات از این مرد ادامه داشت، ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد همسایهها این مرد را حوالی خانه مقتول بارها دیدهاند.
تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت ادامه داشت تا این که پس از دو ماه، دیروز متهم ۳۰ ساله به قتل زن افغان اعتراف کرد و در جریان تحقیقات گفت: من و خانوادهام در شهرستان زندگی میکردیم. برای یافتن کار مناسب با این که دیپلم گرفته بودم، کشاورزی را در شهرمان رها کرده و به تهران آمدم. از شش سال پیش کارگری را شروع کردم. بعد از مدتی هم به عنوان کبابزن مشغول کار در رستوران شدم. دو سال پیش با زن افغان که همراه دوستش به عنوان مشتری به محل کارم آمدند، آشنا شدم .
وی ادامه داد: بعد از آن ارتباطمان شکل گرفت و هفتهای دو بار به خانهاش میرفتم و هزینه زندگی او را تامین میکردم. او به من گفته بود از شوهرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکند، غافل از این که او شوهر داشت. گاهی تلفن همراهش زنگ میخورد و او با مردی حرف میزد. زمانی که به او اعتراض میکردم تماسگیرنده چه کسی است، مدعی میشد داییاش هست. این اواخر به تماسهایش مشکوک شده بودم. متهم به قتل افزود: شب جنایت دیرتر به خانهاش رسیدم که سر همین دیر آمدن با هم دعوایمان شد. عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و سرش خون آمد و کف اتاق افتاد. خیلی ترسیده بودم. فرار کردم. چند روز بعد متوجه مرگ او شدم. دچار عذابوجدان شدم و خواستم خود را به پلیس تسلیم کنم اما ترسیدم. به محل کارم در رستوران بازگشتم و ماجرا را برای کسی تعریف نکردم تا این که بازداشت شدم.
متهم جوان به اتهام مباشرت در قتل عمد زن جوان روانه زندان شد.