مرد جوان که دوستش را قربانی جنایت عشقی کرده و انگیزه های مختلفی را برای این جنایت مطرح کرده بود پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص، دیه و شلاق محکوم شد.همسر قربانی نیز به جرم معاونت در قتل در برابر حکم ۱۵سال زندان و شلاق قرار گرفت.
بیست و دوم مرداد ۹۳ مردی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن پسر ۳۶ساله اش به نام حسن خبر داد. این مرد گفت: عروسم می گوید دیروز حسن به محل کارش رفته و دیگر باز نگشته است.
تلاش برای افشای راز ناپدید شدن حسن آغاز شده بود که پلیس به تحقیق از دوستان و آشنایان این مرد پرداخت. یکی از دوستان حسن به نام بهمن گفت: دوست مشترک من و حسن به نام اکبردیروز با من تماس گرفت و ادعا کرد حسن و دو مرد غریبه میهمان خانه او بودند. بهمن می گفت برای خرید وسایل صبحانه از خانه بیرون رفته و وقتی بازگشته است با جنازه حسن روبه رو شده و از ترس جنازه را به جاده ساوه منتقل کرده است.
به دنبال اظهارات این مرد جنازه سوخته حسن در جاده ساوه پیدا شدو پلیس اکبر را بازداشت کرد. این مرد که مدعی بود حسن از سوی دو مرد ناشناس کشته شده است در بخش دیگری از تحقیقات سناریوی جدیدی را مطرح کرد و گفت: از حسن پول طلب داشتم اما او پولم را نمی داد. به همین خاطر او را به خانه ام دعوت کردم و با هم درگیر شدیم. من او را هل دادم که سرش به در برخورد کرد. وقتی بی حال روی زمین افتاده بود او را با پیچیدن روسری دور گردنش خفه کردم.
در حالی که اکبر حرف های ضد و نقیضی را مطرح کرده بود تحقیق از همسرسابق اکبر مسیر تحقیق ها را وارد مرحله تازه ای کرد.
این زن جوان گفت: شوهر سابقم با همسر اکبر به نام اکرم در ارتباط بود. به همین خاطر هم من از شوهرم جدا شدم. گمان می کنم شوهر سابقم به خاطررابطه پنهانی با اکرم همسر او را کشته است. با افشای این ماجرا اکبر بار دیگر ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: چون حسن مدام همسرش را کتک می زد دلم برای ن جوان سوخت و شوهرش را کشتم. این مرد اما در تحقیقات بعدی پرده از رابطه پنهانی با همسر قربانی برداشت.
اکبر گفت: من وحسن دوست صمیمی بودیم و به خانه هم رفت و آمد داشتیم. من به اکرم علاقه مند شده بودم و بعد از جدایی همسرم او بعضی وقت ها به دیدنم می آمد. اما اکبر به این ماجرا پی برده بود.آخرین بار وقتی اکرم به خانه ام آمد حسن متوجه ماجرا شد. حسن هم به خانه ام آمد و دنبال اکرم گشت. وقتی اکبر همسرش را که درکمد لباس های یکی از اتاق ها پنهان شده بود پیدا کرد به شدت او را کتک زد. من هم به هواخواهی از اکرم وارد دعوا شدم و دستانم را دور گردن اکبر حلقه زدم تا او بی هوش شد.همان موقع او را با پیچیدن روسری دور گردنش خفه کردم. سپس با کمک اکرم جنازه را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و من به تنهایی او را در جاده ساوه به آتش کشیدم.
به دنبال اعتراف های این مرد اکرم نیز بازداشت شد و به رابطه پنهانی با اکبر اعتراف کرد. وی گفت: بعد از قتل شوهرم ترسیده بودم و می خواستم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم اما اکبر مرا تهدید به مرگ کرد. من در حمل جنازه به او کمک کردم و او خودش به تنهایی جسد را به آتش کشید.
این زن و مرد در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی وبا حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند. هیات قضایی اکبر را به قصاص، ۹۹ضربه شلاق و پرداخت دیه به جرم جنایت برمیت محکوم کرد. اکرم نیز به جرم معاونت در قتل به ۱۵سال زندان و ۹۹ضربه شلاق به جرم رابطه نامشروع محکوم شد.
عمو ماجرا رو قاطی کردی چی نوشتی؟ گاهی اسم قاتل رو حسن نوشتی گاهی اسم مقتول رو حسن نوشتی معلوم نیس چی نوشتی خودت دقیق بخون