سیدعبدالجواد موسوی در یادداشتی در اعتماد نوشت: خدارا شکر تعدادی از خانمها در ورزشگاه آزادی حضور پیدا کردند بیآنکه خدشهای به ارکان نظام و انقلاب و اسلام وارد آید.
الحمدلله جز معدودی از غیورمردان کمتر کسی معترض این حضور شد. نه راهپیماییای به راه افتاد و نه تحصنی صورت گرفت. علتش را نمیدانم. بعید میدانم آنهایی که وظیفه خود میدانند در چنین مواقعی کف بر لب آورند و حارسان صورتهای ظاهری اخلاق باشند اهل تامل و تفکر باشند و با فکر کردن به این نتیجه رسیده باشند که اعتراض به حضور خانمها در ورزشگاه کاری است عبث.
اما امیدوارم که آمران این بندگان خدا اندکی در کار و بار خود درنگ بیشتری کرده باشند که اگر چنین باشد بر این مژده جان فشاندن رواست. بالاخره پس از سالها اگر بتوانیم از نزاع بر سر نکو گرفتن صورت و غافل شدن از معنی به العدلاساسالاحکام برسیم و دریابیم که بسیاری از گریباندریدنها حقیقتا هیاهو بر سر هیچ است بازهم جای شکرش باقی است.
شاید تا چندی پیش میشد در سایه غفلت بعضیها برای این شعارها مشتری پیدا کرد ولی حالا که در سایه بیتدبیری و غفلت از عقلانیت بحران محیط زیست آشکارا حیات میلیونها نفر را تهدید میکند و بزهکاریهای اجتماعی را با چشم غیر مسلح هم میتوان دید و حتی معلمان اخلاق از بیاخلاقی لجامگسیخته سخن میگویند دیگر حنای این شعارها رنگی ندارد.
حالا قشریترین آدمها هم فهمیدهاند که حتی اگر بخواهند منکرات را الاهم و فیالاهم کنند آنچه مورد اعتراض و ناراحتی ایشان است در صف آخر قرار خواهد گرفت. حتی آنها هم فهمیدهاند آنچه ریشه اعتقادات مردم را خواهد سوزاند نفاق و دروغ و استفاده ابزاری از مفاهیم دینی برای پیشبرد مقاصد دنیوی است و نه حضور چند خانم در ورزشگاه.
امیدوارم تصورات من صرفا خواب و خیال نباشد و فردا صبح که از خواب پا میشوم نشنوم جماعتی در اعتراض به حضور خانمها در استادیوم آزادی کفن پوشیدهاند و…