جمعه , ۲۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۲ بعد از ظهر به وقت تهران

زنم آنقدر بدحجابی کرد تا جایی که شرور محل دست از سرش بر نمی دارد!

رکنا نوشت: زن همسایه آدم درستی نبود. چند‌بار به همسرم تذکر دادم که با او رفت‌و‌آمد نکند، اما فایده‌ای نداشت. این رفاقت بی‌جا شرم و حیا را در شریک زندگی‌ام از بین برد. او از نظر نوع پوشش و حجابش به کلی عوض شد.

ما سر این مسئله اختلاف جدی پیدا کردیم. اما به خاطر بچه‌ام و از طرفی چون خودم او را انتخاب کرده بودم، خون‌دل می‌خوردم و چیزی نمی‌گفتم. در مدت کوتاهی صدای پدر و مادرم و همچنین خانواده خودش در‌آمد.

آن‌ها هم از نوع آرایش و بدپوششی او ناراحت بودند. اما همسرم به‌حرف هیچ‌کس گوش‌نمی‌داد و راه خودش را می‌رفت.

یک روز هم آمد و گفت در یک مغازه مشغول کار شده است. هر‌کاری کردم بتوانم به او بفهمانم که ما زن و شوهر هستیم و در‌قبال همدیگر تعهد و مسئولیت‌هایی داریم، فایده‌ای نداشت که نداشت.

دعوای مفصلی کردیم. شناسنامه‌اش را برداشت و به خانه پدرش رفت. اما خانواده او هم که دل خوشی از رفتارو کردارش نداشتند بیرونش کردند و به خانه برگشت.

در این چند روز به مشاوره رفته بودم و سعی می‌کردم خیلی منطقی برخورد کنم. باز هم نتیجه‌ای نگرفتم. تا این که رفتار همسرم از یک هفته قبل تغییر کرد. از خانه بیرون نمی‌رفت و تلفن همراهش را هم خاموش کرده بود.

فکر می‌کردم معتاد Addicted شده است اما حالا فهمیده‌ام یک فرد شرور که از اراذل و اوباش است مزاحمش شده و امانش را بریده است.

با این فرد مزاحم جلوی خانه‌مان روبه‌رو شدم او مرا هم تهدید می‌کند و با بی‌شرمی و وقاحت می‌گوید بهتر است خودت را قاطی ماجرا نکنی. به کلانتری آمده‌ام تا از پلیس Police کمک بگیرم.

همسرم خیلی ترسیده است و می‌گوید مزاحم خیابانی او را تهدید‌های وحشتناکی کرده است.

این مسئله اگر چه اعصاب ما را به‌هم ریخته است اما برای همسرم تجربه خوبی بود تا معنی حجاب و حیا را بهتر درک کند.

امتیاز دهید!

۲ دیدگاه‌ها

  1. اگر مردا و جامعه شعور داشتن از گل نازک تر به خانم ها نمی گفتن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *