دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۷:۱۰ بعد از ظهر به وقت تهران

زورگیری های ۴ مرد خشن از زنان و مردان در بیابان های تهران

سرکرده باند زورگیران که با داستانسرایی سعی داشت خود را بی‌گناه نشان دهد، نمی‌دانست در مواجهه حضوری با مالباخته‌ها دستش رو خواهد شد.

۲زورگیری از لاغر‌ها زیر پل‌های متروکه! شاکی وقتی سرکرده باند را در میان چند متهم شناسایی کردند، از شدت ترس و وحشت به گریه افتادند. چند روز قبل مردی به اداره پلیس پایتخت رفت و عنوان کرد که سرنشینان خودرویی او را ربوده و اموالش را سرقت کرده‌اند. وی در توضیح ماجرا گفت: ساکن کرج هستم و برای انجام کار اداری به تهران آمده بودم. غروب وقتی کارم تمام شد به میدان آزادی رفتم و در آنجا سوار خودروی پژویی شدم تا به خانه بروم. به جز راننده، ۳جوان دیگر سوار ماشین بودند که من گمان کردم همه آنها مسافر هستند.

یعنی طوری نقش بازی کردند که انگار منتظر مسافر آخر بودند تا راننده به سمت کرج حرکت کند. برای همین هیچ شکی نکردم و با خیال راحت سوار ماشین شدم و در صندلی عقب نشستم. وی ادامه داد: وقتی خودرو وارد آزادراه تهران – کرج شد ناگهان یکی از سرنشینانی که در صندلی عقب نشسته بود، چاقویی از زیر لباسش بیرون آورد و روی پهلویم گذاشت. آنها مرا تهدید به قتل کردند و خواستند تا هرچه پول دارم در اختیارشان قرار دهم.

از شدت ترس می‌لرزیدم و همان موقع کیف‌دستی‌ام را که داخلش یک میلیون و ۵۰۰هزارتومان پول بود تحویل دزدان مسلح دادم. آنها به‌جز پول، ساعت مچی، انگشتر و گردنبندطلایم را هم سرقت کردند. اما انگار تهدیدهایشان تمامی نداشت و به این سرقت راضی نشدند. دزدان در مرحله بعد مقابل یک دستگاه خودپرداز توقف کردند و بار دیگر با تهدید کارت عابربانکم به همراه رمزش را گرفتند و مبلغ ۳میلیون تومان از حسابم برداشت کردند. پس از سرقت در حوالی کرج مرا از خودرو به بیرون پرتاب کردند.

یک سرنخ
با ثبت این شکایت، گروهی از مأموران با دستور قاضی آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران تحقیقات خود را در این خصوص شروع کردند. به گفته شاکی، زورگیران در بین راه بنزین ماشین‌شان تمام شد و به پمپ بنزین رفتند. همین سرنخ کافی بود تا مأموران سراغ جایگاه پمپ بنزین بروند و در بررسی تصاویر دوربین مداربسته شماره پلاک خودروی متهمان را به‌دست آورند. در چنین شرایطی مأموران به استعلام شماره پلاک خودرو پرداختند و صاحب آن را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند.

داستانسرایی
مالک خودرو جوانی ۳۰ساله به‌نام مجید بود که پس از دستگیری اصرار بر بی‌گناهی داشت. او در تحقیقات اولیه گفت: چند روز پیش دوستانم که سابقه شرارت دارند با من تماس گرفتند و به بهانه قمار مرا به خانه‌ای کشاندند. وقتی به آنجا رفتم با تهدید چاقو ماشینم را گرفتند و گفتند اگر شکایت کنم مرا به قتل می‌رسانند. من اطلاعی از زورگیری ندارم.

درحالی‌که متهم چنین ادعایی را مطرح کرد، شکایت تازه‌ای از باند زورگیران در اختیار تیم پلیس قرار گرفت. این بار شاکی زنی جوان بود که وقتی به اداره آگاهی تهران رفت در توضیح ماجرا چنین گفت: در غرب تهران سوار خودروی پژویی که تصور می‌کردم مسافرکش است، شدم. در بین راه افرادی که نقش مسافر را بازی می‌کردند با تهدید چاقو اموالم را به سرقت بردند.

با این شکایت تازه، ‌مجید صاحب خودرو که ادعای بی‌گناهی داشت در میان چند متهم قرار گرفت. ۲شاکی پرونده وقتی در اداره آگاهی حاضر شدند، مجید را به‌عنوان راننده و یکی از زورگیران شناسایی کردند. آنها به محض دیدن متهم دست و پایشان شروع به لرزیدن کرد و وحشت‌زده با گریه عنوان کردند که پس از سرقت مدام کابوس می‌بینند.

مجید که در بن‌بست گرفتار شده بود چاره‌ای جز اقرار به سرقت ندید اما درخصوص شاکی دوم ادعای عجیبی مطرح کرد. وی گفت: با همدستی ۳نفر از دوستانم از مرد میانسال سرقت کردیم اما ادعای زن جوان دروغ است. او زن مورد علاقه من بود و قصد ازدواج با هم را داشتیم اما چند روز پیش از دستگیرشدنم به او گفتم که از ازدواج با او منصرف شده‌ام.

او هم وقتی متوجه بازداشتم شد، برای انتقامجویی این شکایت را مطرح کرده است. با راهنمایی وی ۳متهم دیگر پرونده دستگیر شده‌اند و هر ۴زورگیر برای انجام تحقیقات تکمیلی و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *