دو مجرم سابقهدار که به داروخانهای دستبرد زده و معادل ۵۰۰ میلیون تومان ژل ضدعفونیکننده و داروهای گرانقیمت را سرقت کرده بودند، دستگیر شدند. اعضای دیگر این باند هنوز فراری هستند و تحقیقات برای بازداشت آنها ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار شرق، کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی ۱۸ فروردین از ماجرای دستبرد به داروخانهای در شمال تهران مطلع شدند و با حضور در محل، تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها فهمیدند چهار مرد نقابدار بعد از شکستن در داروخانه وارد آنجا شده و دست و پای نگهبان را بسته و سپس دست به سرقت زدهاند.
مدیر داروخانه توضیح داد تعداد زیادی ژلهای ضدعفونیکننده، داروهای گرانقیمت و تجهیزات پزشکی جمعا به ارزش ۵۰۰ میلیون تومان از انبار سرقت شده است.
درحالیکه ابتدا ردی از دزدان وجود نداشت، کارآگاهان یک سرنخ به دست آوردند و فهمیدند گوشی موبایل شریک مرد داروخانهدار ۱۰ روز قبل سرقت شده است. مأموران با این احتمال که دو دزدی به هم مربوط باشد، از مالباخته تحقیق کردند. او گفت: من اطلاعات کاری زیادی در گوشیام داشتم و دو موتورسوار ناشناس آن را از چنگم درآوردند. بعد از آن سرقت درحالیکه دنبال ردی از دزدان بودم تا بتوانم موبایلم را پس بگیرم، یکی از کارکنان داروخانه به نام حسام به من گفت اگر به او پول بدهم میتواند سارقان را شناسایی و گوشیام را پیدا کند و آن را به من پس بدهد. من آن زمان حرفش را جدی نگرفتم و تصور کردم بلوف میزند. بعد از آن هم ردی از سارقان موبایل پیدا نشد.
کارآگاهان در این مرحله به حسام ظنین شدند و به بازجویی از او پرداختند. این مرد جوان گفت در ماجرای موبایلقاپی و سرقت از داروخانه بیگناه است و نمیداند چه کسانی این دزدیها را انجام دادهاند.
مأموران از حرفهای حسام قانع نشدند و به تحقیق درباره او ادامه دادند. آنها پی بردند این جوان سابقه زندان دارد و قبلا چندین فقره زورگیری و اخاذی مرتکب شده بود. اینگونه بود که حسام به دستور بازپرس ایردموسی، بازپرس شعبه ۵ دادسرای ویژه سرقت تهران، بازداشت شد و تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت. او اینبار ماجرای هر دو دزدی را فاش کرد.
حسام گفت: من سال گذشته به امید یافتن کار از شهر خودمان به تهران آمدم و در اینجا بهعنوان نظافتچی مشغول شدم. یکبار که برای نظافت یک بنگاه معاملات املاک رفته بودم، با پسر صاحب مغازه به نام نیما دوست شدم. فهمیدم نیما در کار خلاف است. او هم این موضوع را تأیید کرد و به من پیشنهاد داد در سرقتها همراهیاش کنم. اول قبول نکردم، اما او مرا وسوسه کرد و گفت این دزدیها پول زیادی دارد. نیما گفت تا کی میخواهی با نظافت حقوق ناچیز بگیری، اگر همراه من بیایی، پولدار خواهی شد. متهم در ادامه اعترافاتش توضیح داد: در نهایت قبول کردم با نیما همکاری کنم. اینگونه بود که چندبار به جرم زورگیری دستگیر و روانه زندان شدم. آخرینبار که به زندان افتادم تصمیم گرفتم توبه کنم و دیگر به سراغ نیما نروم. بعد از آزادی در یک کلینیک دامپزشکی کار پیدا کردم، اما نیما مرا پیدا کرد و به سراغم آمد. او گفت باید دوباره همراهش به دزدی بروم. توضیح دادم من دیگر این کار را کنار گذاشتهام. او اینبار از در تهدید وارد شد و گفت خانوادهام را در شهرستان پیدا کرده و کسی را برای مراقبت از آنها گذاشته است و اگر من با او همکاری نکنم همه آنها را خواهد کشت. اینطور بود که ترسیدم و ناچار شدم دوباره با نیما همدستی کنم. ایندفعه به پیشنهاد او از کلینیک داروها و تجهیزات دامپزشکی را سرقت میکردم. این دزدیها را که درمجموع ۱۵۰ میلیون تومان ارزش داشت بهتدریج انجام دادم و هردفعه نیما اموال مسروقه را در بازار میفروخت و درصد کمی به من میداد. بعد از مدتی از ترس اینکه دستم رو شود با دامپزشکی تسویهحساب کردم و از آنجا بیرون آمدم.
حسام ادامه داد: اسفند سال گذشته در داروخانه مشغول به کار شدم و امیدوار بودم اینبار خبری از نیما نشود، اما او باز هم مرا پیدا کرد و ایندفعه سرقت از داروخانه را شروع کردم و ۹ دفعه مقداری دارو و تجهیزات دزدیدم. یک روز که با نیما صحبت میکردم به او گفتم شریک داروخانه یک گوشی گرانقیمت دارد که اطلاعات و عکسهای کاریاش را در آن ذخیره کرده است. نیما هم پیشنهاد داد گوشی را بدزدیم. هدف ما این بود که موبایل را بعد از سرقت در ازای مبلغ صد میلیون تومان به صاحبش پس بدهیم. ما فکر میکردیم چون اطلاعات ارزشمندی در گوشی است نقشهمان به خوبی پیش میرود. در نهایت من یک روز که فرصت مناسب بود مسیر حرکت شریک داروخانه را به نیما دادم و او همراه یک نفر دیگر آن را
سرقت کرد.
متهم حرفهایش را اینگونه ادامه داد: بعد از سرقت موبایل من وارد عمل شدم و سعی کردم مرحله دوم نقشه را اجرا کنم و از شریک مرد داروخانهدار پول بگیرم، اما قبل از اینکه موفق به این کار شوم، نیما پیشنهاد تازهای داد و گفت باید از داروخانه سرقت کنیم. او نقشهای کشید و روز حادثه من مشخصات داروخانه را دادم. نیما به همراه همدستان دیگرش این دزدی را انجام داد و قرار بود بعد از فروش اموال مسروقه پول آن را تقسیم کنیم.
مأموران بعد از شنیدن حرفهای حسام به تحقیق درباره نیما پرداختند و فهمیدند او نیز مجرمی سابقهدار است. بهاینترتیب نیما دستگیر شد و او هم وقتی فهمید حسام همهچیز را بازگو کرده است، جرمش را گردن گرفت.
بنا بر این گزارش، درحالحاضر تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سایر اعضای این باند ادامه دارد.