جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۲۹ بعد از ظهر به وقت تهران

سرگذشت زنی در پاتوق خلافکاران!

روزی که در یک مهمانی مختلط و برای اولین بار لب به مشروبات الکلی زدم هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی به یک زن دایم الخمر تبدیل شوم و جوانی ام را به نابودی بکشانم در حالی که …

سرگذشت زنی در پاتوق خلافکاران!

زن ۲۴ ساله ای که در یکی از پاتوق های خلافکاران و در عملیات نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده است با بیان این که اشتباه در تصمیم گیری های مهم زندگی مرا به روز سیاه نشاند درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: وقتی به ۱۷ سالگی رسیدم خواستگاران زیادی داشتم پدرم نیز در یکی از بیمارستان های مشهد کار می کرد به همین دلیل همواره مورد توجه بستگانم قرار می گرفتم در همین روزها پسر یکی از آشنایان پدرم از من خواستگاری کرد. سکوت من در برابر این خواستگاری نشانه رضایت تلقی شد و بدین ترتیب من و «جعفر» پای سفره عقد نشستیم چرا که پدر و مادرم فکر می کردند من به ازدواج با او تمایل دارم ولی هنوز یک سال بیشتر از ازدواجمان نمی گذشت که از او طلاق گرفتم. من و جعفر هیچ تناسب اخلاقی و رفتاری نداشتیم و همواره روزگارمان در مشاجره و جنگ و جدل می گذشت. خلاصه در حالی که از این ماجرا سرخورده شده بودم معاشرتم را با برخی از دوستانم بیشتر کردم و به رفت و آمد با آن ها ادامه دادم. در میان دوستانم که بیشتر آن ها نیز مطلقه بودند با «نسیم» ارتباط صمیمانه تری داشتم و به همراه او در پارتی ها و مهمانی های مختلط شرکت می کردم. اگرچه با پسران و مردان دیگری نیز در این گونه پارتی ها آشنا شده بودم اما هیچ گاه به ازدواج نمی اندیشیدم و نمی توانستم به مردان اعتماد کنم چرا که همه آن ها به قصد سوء استفاده و هوسرانی سعی داشتند با من و دوستانم ارتباط برقرار کنند. خلاصه در یکی از همین مهمانی ها بود که برای اولین بار و به پیشنهاد نسیم مشروبات الکلی مصرف کردم تا به قول او به آرامش روحی برسم ولی از آن روز به بعد خودم به نوشیدن مشروبات الکلی ادامه دادم در حالی که ۱۸ سال بیشتر نداشتم خودم را توجیه می کردم که استفاده از مشروبات الکلی به اعصابم آرامش می دهد طولی نکشید که به یک معتاد دایم الخمر تبدیل شدم. طوری که دیگر از عهده خرید مشروبات معروف به عرق سگی برنمی آمدم و آن را مانند آب مصرف می کردم پدرم تلاش کرد مرا از این کار باز دارد ولی فایده ای نداشت برای تامین هزینه های خلافکاری هایم در یک آرایشگاه مشغول به کار شدم ولی مدتی بعد دیگر توان کار هم نداشتم چرا که با ندانم کاری هایم اعتیاد به شراب زندگی ام را به نابودی کشانده بود آرام آرام وارد پاتوق های خلافکاران شدم و خانواده ام نیز مرا طرد کردند. از سوی دیگر «نسیم» که مرا به مصرف مشروبات الکلی ترغیب کرده بود خودش فقط در مهمانی ها مشروب می نوشید و دیگران را به این کار تشویق می کرد. خلاصه کارم به جایی رسید که مجبور بودم برای رفتن به پاتوق های خلافکاران با برخی از معتادان به مواد مخدر ارتباط برقرار کنم تا بتوانم به این مکان ها برای مصرف مشروبات الکلی رفت و آمد کنم. امروز هم به پاتوق پیرزنی در منطقه اطراف بولوار توس رفته بودم که به همراه چند معتاد مواد مخدر دستگیر شدم و باقی مانده مشروبات الکلی ام نیز توسط پلیس کشف شد و …
شایان ذکر است به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) تلاش مددکاران اجتماعی برای نجات زن جوان از این مرداب هولناک آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

۲.۶/۵ - (۸ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *