ترامپ به نحوی رفتار می کند که گویا نویسنده یک داستان هیجانی و ترسناک است که قصد ندارد با مخاطبان صریح باشد. مشاوران امنیتی اش او را تایید می کنند: برخی خروج از برجام را قطعی می دانند و عده ای دیگر می گویند هنوز تصمیم قاطعی گرفته نشده است.
القدس العربی چاپ لندن در مطلبی به قلم د. عصام نعمان نوشت: دو سوال مهم است که این روزها در تمام جهان مطرح بوده و موجب نگرانی شده است:
آیا ترامپ از توافق خارج می شود؟
در این صورت عکس العمل ایران چه خواهد بود؟
به گزارش انتخاب ، این روزنامه عرب زبان ادامه داد: ترامپ به نحوی رفتار می کند که گویا نویسنده یک داستان هیجانی و ترسناک است که قصد ندارد با مخاطبان صریح باشد. مشاوران امنیتی اش او را تایید می کنند: برخی خروج از برجام را قطعی می دانند و عده ای دیگر می گویند هنوز تصمیم قاطعی گرفته نشده است.
مسئولان ایران نیز در پاسخ می گویند در صورت نقض برجام، به سرعت از آن خارج می شوند و در این میان، ظریف از دیگران صریح تر سخن می گوید: «ما هرگز در مورد توافقی که اجرا کرده ایم مذاکره نمی کنیم».
در این جا بر آنیم تا برخی مواضع احتمالی که ممکن است توسط ترامپ و همتایان ایرانی اش اتحاذ شوند را مطرح می کنیم:
رئیس جمهور آمریکا ممکن است یکی از این سه موضع را انتخاب کند:
– از خروج از توافق چشم پوشی کند تا رضایت هم پیمانان اروپایی اش را به دست آورد، بویژه فرانسه، انگلیس و آلمان.
- بی آنکه خروج از توافق را اعلام کند، با تعلیق تحریمهای ایران مخالفت نماید و در ادامه در مورد تعدیل در برخی احکام توافق هسته ای صحبت کند.
- ترامپ می تواند همزمان با خروج از برجام، تحریمهای جدیدی را نیز اعلام کند.
در برابر این احتمالات، ممکن است ایران به این نحو پاسخ آمریکا را بدهد:
- ممکن است از تهدید ترامپ در مورد کناره گیری از توافق هسته ای استقبال کند، که البته این احتمال بسیار بعید است.
- تصمیم ترامپ در مورد مخالفت با تعلیق تحریمها را محکوم کند و تحریمهای تازه را تقبیح نماید.
- تصمیم ترامپ در مورد خروج از برجام را محکوم کرده و به یک استراتژی کامل برای مقابله با نقشه آمریکا در مورد آتش افروزی علیه تهران در سوریه اشاره کند.
در این میان، نتانیاهو طبیعتا خروج ترامپ از برجام به همراه تکیه بر افزایش تحریمها علیه ایران را خواستار است تا در ادامه جنگ نرمی ضد ایران شکل بگیرد. نخست وزیر اسرائیل در پی آن است که استراتژی جدید ترامپ در بردارنده این سه امور باشد:
اول: دادن توانایی به اسرائیل در جهت ممانعت از نفوذ بیشتر ایران در سوریه و جلب حمایت آمریکا برای به حاشیه بردن روسیه.
دوم: حمایت آمریکا و اروپا از اسرائیل در دو بعد سیاسی و نظامی با هدف مقابله با حزب الله در داخل لبنان و جلوگیری از دخالت آن در سوریه.
سوم: ورود جدی به نقشه استراتژیکی که هدف آن تقسیم سوریه به قبایل و طایفه ها باشد و در ادامه، بر هم زدن وحدت اراضی این کشور عربی.
در مورد ایران چطور؟
صحبتهای منسوب به مسئولان سیاسی و نظامی ایران نشان می دهد تهران مصمم است در سه زمینه سستی نکند:
– ضرورت حمایت قدرتمند و پیوسته از حزب الله و نیروهای مقاومت فلسطین در مقابله با اسرائیل.
– ضرورت حفظ نفوذ ایرانی در سوریه، برای حمایت از مقابله تروریسم.
– ضرورت عدم مذاکره دوباره در مورد توافق هسته ای، و اصرار بر بازگشت به غنی سازی صد در صدی اورانیوم در صورت از بین رفتن برجام.
به عقیده من، حاکمان ایرانی تنها بر این موارد تکیه نمی کنند و در اندیشه سه نقشه استراتژیک دیگر نیز هستند:
اول: استفاده از گزینه غنی سازی اورانیوم بعنوان یک عامل بازدارنده و حرکت تاکتیکی برای تامین میزان قوایی در برابر اسرائیل و هم پیمانانش.
دوم: ایجاد یه جبهه بازدارنده استراتژیک در منطقه، متشکل از ایران، عراق، سوریه، و نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین و اعلام اینکه هر گونه تجاوزی به هر یک از این کشورها به منزله تجاوز به همه آنهاست و اسرائیل دشمن مرکزی این دولتها محسوب می شود.
سوم: برنامه ریزی برای به راه انداختن جنگی نرم علیه دولتها و سازمانهایی که اسرائیل و آمریکا از آنها بعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
همه آنچه گذشت باید در چارچوب مبدأ انسانی، قانونی و بین المللی «دفاع مشروع از خود» باشد.
آیا می توان گزینه دیگری متصور بود؟