جوان ۲۳ ساله ای که حدود ۱۵ ماه قبل، همسر صیغه ای اش را به قتل رسانده بود در حالی گره کور این پرونده جنایی را گشود که مدعی است زندگی مشترک آن ها که با متلک گویی آغاز شد تنها چند ماه طول کشید.
پیگیری این پرونده از بیست و ششم بهمن سال ۱۳۹۳ هنگامی در دستور کار پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت که یکی از بستگان نزدیک زن ۲۲ ساله ای با مراجعه به اداره فقدانی های پلیس آگاهی عنوان کرد: این زن جوان از هفدهم بهمن گم شده است و دیگر اطلاعی از او نداریم.
بنا بر این گزارش، بررسی های کارآگاهان بیانگر آن بود که زن جوان پس از متارکه با همسر خود به عقد موقت جوانی درآمده است که یک سال از او کوچکتر بود اما همسر فعلی آن زن نیز مدعی بود که او نیز از همسرش اطلاعی ندارد!
اگرچه از آن روز به بعد تحقیقات کارآگاهان برای یافتن سرنخی از زن گمشده آغاز شد اما هیچ یک از خانواده این زن، پرونده را به طور جدی دنبال نمی کردند. از سوی دیگر نیز پیامک هایی از سوی همسر دوم زن جوان به شماره وی ارسال می شد که از او می خواست به زندگی خود بازگردد. با پیچیده تر شدن ماجرای گم شدن این زن و به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروه مشترکی از کارآگاهان دایره فقدانی و دایره قتل با نظارت و فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) تحقیقات تخصصی خود را در این باره ادامه دادند تا این که کارآگاهان با استفاده از شگردهای پلیسی به سرنخ هایی رسیدند که احتمال وقوع جنایت را قوت می بخشید.
بنابراین کارآگاهان با کسب دستوری از قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد) عملیات اطلاعاتی خود را با زیرنظر گرفتن همسر دوم زن گمشده ادامه دادند و پس از به دست آمدن سرنخ های انکارناپذیر، وی را به اداره جنایی پلیس آگاهی احضار کردند. امیر جوانی که اکنون ۲۳ سال دارد در بازجویی ها ابتدا سخنان قبلی خود را تکرار کرد اما لرزش دستان او از چشمان تیزبین کارآگاهان دور نماند. این موضوع از ماجرای پنهانی خبر می داد که در سینه امیر نهفته بود.
سرهنگ رزمخواه که سابقه سال ها فعالیت های تخصصی در پلیس آگاهی را دارد، از کارآگاهان خواست برای افشای ماجرای این پرونده از شگردهای تخصصی استفاده کنند بنابراین کارآگاهان در یک بازجویی چند ساعته، متهم را وادار به تناقض گویی کردند و بدین ترتیب راز این پرونده جنایی فاش شد. امیر که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نمی دید لب به اعتراف گشود و گفت: چند ماه قبل وقتی آن زن از همسرش طلاق گرفته بود روزی هنگام عبور از داخل کوچه متلکی به او گفتم که همین موضوع به آشنایی و رابطه بین ما انجامید. مدتی بعد در حالی که عازم خدمت سربازی شده بودم او به ملاقاتم می آمد به همین دلیل نیز از خدمت فرار کردم و آن زن را به عقد موقت خودم درآوردم اما نمی دانستم که هنگام ثبت ازدواج و با ترفند آن زن صیغه دایم ثبت شده است. هنوز مدت کوتاهی از ازدواجمان نگذشته بود که نسبت به او سوء ظن پیدا کردم و همین عامل موجب درگیری و اختلافات خانوادگی شد. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: چند ماه به این ترتیب سپری شد تا این که هفدهم بهمن سال ۹۳ با او درگیر شدم و او را خفه کردم آن روز خیلی ترسیده بودم که با برادرانم تماس گرفتم و جسد او را با خودرو آردی یکی از برادرانم به باغی در منطقه بینالود بردیم و دفن کردیم اما حدود یک هفته قبل وقتی فهمیدم که پلیس به سرنخ هایی از جنایت رسیده است دوباره به باغ رفتیم و جسد را از زیر خاک ها بیرون کشیدیم و آن را آتش زدیم سپس خاکسترهای جسد سوخته را کنار جاده مشهد، نیشابور رها کردیم. این گزارش حاکی است: با اعترافات امیر دیگر عوامل مرتبط در این پرونده نیز با صدور دستوری از سوی قاضی علی اکبر احمدی نژاد دستگیر شدند و روز گذشته در حضور مقام قضایی محل دفن و سوزاندن جسد را نشان دادند. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
سیدخلیل سجادپور