کارلوس کی روش برای گذشتن از نام ۵ بازیکن مورد علاقه اش ، شبی تلخ را سپری کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ تصویر تکیه داده کیروش به تابلوهای تبلیغاتی دور زمین ورزشگاه آزادی را شاید از دیشب تا حالا ، هر کدام مان بارها و بارها دیدیم. تصویری پر از تشویش ، استرس و گاه حس درماندگی. او نشسته و به نقطه ای که احتمالا فقط خودش می داند تکیه داده. شاید باز یکی از شب های سخت زندگی اش را تجربه کرده است.
لحطه قلم قرمز در دست گرفتن و درست انتخاب کردن ، یکی از سخت ترین لحظات زندگی است. ۴ سال قبل کسی او را در این حال زار ندید چون شاید تصمیم گیری برایش این قدر سخت نبود. با گروه خود ساخته اش ، این همه سال کار نکرده بود ، این حس دلبستگی امروز را به تیم جوانش نداشت. آن موقع گروهی ستاره سن بالا داشت که هر کدام بارها ملی بازی کرده بودند و از مسیری با کی روش همراه شدند.
آنجا برای ۲۳ نفر نهایی فقط یک نقطه تردید داشت. جایی که باید از میان سردار آزمون و احمد آل نعمه یکی را انتخاب می کرد. انتخابش آل نعمه شد اما شاید همیشه در دلش بگوید کاش سردار را برداشته بود. کاش کمی شجاعانه تر انتخاب می کرد ، ولی سیاست سرمربی این بود:دفاعت که خوب باشد ، حتما یک شانس گل زدن پیدا می کنی. اتفاقی که افتاد اما ما در آن بازی ها گلزن نشدیم!
خوب بودیم ولی گل کم نخوردیم.
این بار ولی تردیدهای سرمربی خیلی بیشتر از آن روزهاست. این بار باید از بین کاوه رضایی ، گوچی و سایر مهاجمان ، یکی را اقلا خط بزند.
باید در خط دفاع قلم قرمز دستش باشد. در لیستی که پژمان منتظری ، سید جلال ، مجید حسینی ، روزبه چشمی و پورعلی گنجی حساسترین انتخاب را داشته باشد.
در دروازه شاید سخت ترین انتخابش را باید از میان حسینی ، امیررضا و رشید مظاهری انجام دهد. انتخابی از بین شایسته ها . در هافبک هم که کلا پیچیدگی ها چند برابر است. با این شرایط گذشتن از میان ۵ اسم ، واقعا برایش دشوار بوده است.
او باید تصمیم کبری می گرفت و در این سن و سال ، در شرایطی که روزهایی طولانی تیمش تکمیل نبوده ، در شرایطی که خودش مدام می گوید دیر شده و حالا دیگر خیلی دشوار است ، این چنین با ژستی درمانده به افق خیره شده . چه باید بکند؟ فقط این ها معادلاتی در ذهن خودش است.
ولی سابقه نشان داده در این لحظات بحرانی تصمیم های درستش کم نبوده اند. چه تقدیر جالبی است که اتفاقا مهمترین تشویش زندگی اش در ایران را ۵ سال قبل هم مقابل همین ازبک ها تجربه کرد. جایی که بعد از باخت یک بر صفر در تهران برابر ازبکستان باید تصمیم کبری می گرفت.
بعد از بازی در تونل آزادی رژه می رفت. با خشم. منصوریان آرام آرام کنارش هم قدم می شد اما جرات جیک زدن نداشت. مدام می رفت و بر می گشت با خشم مشتی به تانکر آبی که جلویش بود می کوبید و صدای وحشتناک ، کل تونل را پر می کرد.
تصمیم کبری آن شب او شد تغییرات ساختاری در دروازه تیم ملی ، مهدی رحمتی پرونده اش برای بازی های ملی از همان جا پیچیده شد و حالا کی روش دوباره در همان شرایط قرار گرفته است. باید دید این بار چه نسخه ای می پیچد. تصمیمی به مراتب بزرگتر و سخت تر. در تشویشی به مراتب بیشتر و استرسی چندین برابری که بی شک برای سلامتی اش در این شرایط جسمی اصلا خوب نخواهد بود.