سرانجام شوم عشق یک طرفه پسر مکانیک به یک دختر
ایران نوشت:در این جنایت که سحرگاه بیست و هفتم مهر سال ۹۴ در باغ آذری تهران رخ داد پسر جوانی به نام «سعید» – ۲۸ ساله – با ضربات چاقو به قتل رسید و کارآگاهان در جریان تحقیقات دریافتند ضارب، پسر ۲۸ سالهای به نام «مهرداد» بوده است که بلافاصله وی دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد.متهم صبح دیروز از زندان به شعبه پنجم دادگاه کیفری انتقال یافت تا محاکمه شود.در این جلسه دادگاه که به ریاست قاضی «بابایی» و با حضور قاضی «تولیت» – مستشار دادگاه – برگزار شد، نماینده دادستان متن کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس اولیای دم (مادر و برادر مقتول) خواستار قصاص برای عامل جنایت شدند. آنگاه «مهرداد» در برابر قضات ایستاد تا به سؤالات پاسخ دهد.
سابقه کیفری داری؟نه، هرگز.
شغلت چه بود؟مکانیک یکی از نمایندگیهای شرکتهای خودروساز در تهران بودم.
چه اتفاقی افتاد که دست به چاقو شدی؟برای دفاع از جانم از چاقویی که دست مقتول بود استفاده کردم.اما باورکنید به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم. اگر از خودم دفاع نمیکردم مقتول و دوستانش مرا میکشتند.
علت نزاع و درگیری چه بود؟من در محل کارم با دختر جوانی به نام «فرشته» که منشی دفتر بود آشنا شدم و به نظرم دختر خوبی میآمد چند باری او را با موتورسیکلت به منزلش رساندم و بعد تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.مدتی گذشت تا اینکه یک روز متوجه شدم فرشته سر کار نیامده و نگرانش شدم. او به من گفته بود که پسران محل مزاحمش میشوند…. با تلفن همراهش تماس گرفتم اما او پاسخی نداد. من هم در محلهشان جلوی در خانه آنها رفتم اما هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد.ولی پس از چند دقیقه پسران محله را دیدم که با قمه و چاقو به من حمله کردند… خودم هم شوکه شده بودم و نمیدانستم چرا آنها به من حمله کردهاند.
آیا فرشته هم تو را دوست داشت؟نمیدانم . بعد از این ماجرا بود که فهمیدم فرشته اصلاً علاقهای به من نداشته و قرار بوده با پسری که من او را کشتم ازدواج کند. گویا خود فرشته از آن جوان خواسته بود که همراه با دوستانش با من درگیر شوند.و…
چاقو را از کجا آورده بودی؟آن چاقو مال من نبود هنگام درگیری چاقو را از دست مقتول گرفتم. حتی کف دستم هم به خاطر همین موضوع بشدت زخمی شد.
چرا به آن محله رفتی؟چون فرشته جواب مرا نمیداد نگرانش بودم، من هم برای دیدنش به محله آنها رفتم.
رابطه تو با فرشته در چه حد بود. آیا با هم رابطه پنهانی هم داشتید؟هرگز، حتی میخواستم با او ازدواج کنم. پس دلیلی نداشت رابطه پنهانی داشته باشیم. من او را قلباً دوست داشتم.
چند نفر در درگیری شرکت داشتند؟۴ یا ۵ نفر بودند.
بعد از اینکه چاقو را به سینه مقتول زدی کجا رفتی؟آنقدر ترسیده بودم که پا به فرار گذاشتم اما چند روز بعد دستگیر شدم.پس از اظهارات متهم وپایان جلسه محاکمه، قضات وارد شور شدند تا دراین باره تصمیم بگیرند.