پنجم آبان سال ۸۸ مرد جوانی به کلانتری مراجعه کرد و مدعی شد که خودرویش را از مقابل در خانهشان به سرقت بردهاند، اما پلیس در پی ادعای این مرد به خود او ظنین شد و به بازجویی از وی پرداخت.
این مرد که ابراهیم نام دارد نتوانست در برابر بازجوییهای فنی پلیس راز خود را پنهان نگه دارد و بالاخره راز جنایتش را برملا کرد.
او به کارآگاهان گفت: چند روز قبل روحالله صاحب این خودرو را به منزل خودم در سه راه آذری کشاندم و به قصد خرید خودرویش به نقطه خلوتی رفتیم تا اینکه به قصد تصاحب اتومبیلش او را با یک بند خفه کردم و جسدش را در یک ساک مشکی انداختم و با یک خودروی دربست خودم را به ترمینال غرب رساندم. در آنجا سوار یک خودروی پیکان شدم و ساک را در بیابانی در حاشیه قزوین به بیرون انداختم و وقتی به خانهمان برگشتم متوجه شدم خودروی متعلق به مقتول که مقابل در پارک کرده بودم، نیست بعد به پلیس گزارش کردم که اتومبیلم را دزدیدهاند تا اینکه مأموران به خود من ظنین شدند و به این ترتیب راز جنایت فاش شد.
این مرد قاتل بیست و پنجم دی ماه به جنایت خود اقرار کرد و پس از چند مرحله رسیدگی به پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری با رأی قضات به قصاص محکوم شد. با تأیید رأی اعدام از سوی دیوانعالی کشور قرار بود صبح روز هجدهم مرداد امسال این قاتل از چوبه دار آویخته شود اما با مرگ وی در روز هفدهم مرداد یعنی یک روز قبل از اجرای حکم سرنوشت وی طور دیگری رقم خورد. همچنین اولیای دم نیز که قبلاً تقاضای قصاص این مرد را داشتند به دلیل مرگ او قبل از اجرای حکم و هدر رفتن خونبهای مقتول تقاضای پرداخت دیه از صندوق بیتالمال کردند.
قضات شعبه دهم به ریاست قاضی قربانزاده برای صدور رأی درباره پرداخت دیه از صندوق بیتالمال وارد شور شدند که بزودی رأی خود را صادر خواهند کرد.