چهارشنبه , ۵ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۲۵ قبل از ظهر به وقت تهران

قتل به خاطر علاقه به زن متاهل!

مردی به دلیل علاقه به دخترخاله‌اش، شوهر او را کشت تا بتواند با این زن ازدواج کند. به گزارش خبرنگار ما حریق یک خودرو سمند در جاده ورامین ساعت سه بامداد روز ١۶ تیر به مرکز امدادی ١٢۵ اعلام شد.

با حضور مأموران آتش‌نشانی در محل اعلام‌شده در کمربندی دوم تهران (جاده ورامین – پل فیروزآباد) و انجام عملیات اطفای حریق، آنها جسد فردی را روی صندلی شاگرد راننده مشاهده و بلافاصله موضوع را از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ١١٠ به کلانتری ٢١١ قلعه‌نو اعلام کردند. سپس کارآگاهان بررسی صحنه جرم اداره دهم پلیس آگاهی تهران و عوامل تشخیص هویت، از موضوع مطلع و در محل حاضر شدند.

در همان بررسی‌های اولیه روی جسد آثار اصابت ضربات جسم تیز شبیه به چاقو بر بدن متوفی مشاهده شد. کارآگاهان با آغاز تحقیقات، از طریق ارکان هویتی خودرو سمند، مالک آن به نام «پژمان. م» (۴٨ساله) را شناسایی کردند و در تماس با خانواده پژمان و حضور برادر وی در اداره دهم پلیس آگاهی، موفق به شناسایی هویت متوفی شدند.

برادر پژمان که از طریق گردنبند فلزی روی گردن مقتول موفق به شناسایی جسد برادرش شده بود، در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت برادرش در منطقه فلکه سوم تهرانپارس زندگی می‌کرد و دارای همسر و دو دختر ١٠ و ١٢ساله است.

همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: «روز ١۵ تیر همراه همسر و بچه‌ها برای صرف شام به منزل پدرم رفته بودیم و پس از صرف شام، پژمان از خانه خارج شد. ساعت ٢٢:٣٠ با من تماس گرفت. از او خواستم دنبال من و بچه‌ها بیاید تا به خانه بازگردیم، اما او به بهانه خستگی پیشنهاد داد من و بچه‌ها، شب را منزل پدرم بمانم و من نیز به‌ناچار قبول کردم. پس از آن نیز دیگر اطلاعی از پژمان نداشتم تا اینکه پلیس با من تماس گرفت».

کارآگاهان با حضور در محل سکونت مقتول در یک ساختمان دو طبقه، در پارکینگ ساختمان با یک خودرو پژو ٢٠٧ روبه‌رو شدند. ابتدا تصور بر آن بود خودرو متعلق به همسایه طبقه اول است، اما درادامه مشخص شد ساعت ٢٣ روز ١۵ تیر جوانی حدودا ٣٠ساله با یک دستگاه خودرو پژو ٢٠٧ به منزل مقتول مراجعه کرده و پس از گذاشتن پژو در پارکینگ متعلق به مقتول، با خودرو سمند سفیدرنگ پژمان و همراه وی از ساختمان خارج شده است.

با توجه به اطلاعات به دست‌آمده، کارآگاهان در تحقیق از اعضای خانواده مقتول اطلاع پیدا کردند این مرد همراه پسرخاله همسرش به نام «ناصر. ب» (٢۴ساله) به صورت مشارکتی در زمینه خریدوفروش خودرو فعالیت داشتند و پژو ٢٠٧ را به‌تازگی خریده بودند. کارآگاهان به تحقیق از «ناصر» پرداختند. او در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «به دلیل نداشتن پارکینگ، پژو ٢٠٧ تازه خریداری‌شده را به پارکینگ خانه پژمان بردم تا پس از پایان تعطیلات آخر هفته، اقدام به فروش آن کنیم.

پس از گذاشتن ماشین در پارکینگ، پژمان اصرار کرد مرا تا منزل برساند و زمانی‌که من اصرار او را برای این کار دیدم، قبول کردم مرا به سه‌راه تهرانپارس برساند تا از آنجا خودم به خانه بروم و پس از آن دیگر اطلاعی از وی نداشتم تا اینکه در تماس با همسر مقتول متوجه موضوع شدم». در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند مقتول و همسرش به نام «الهام» (٣۴ساله) چند سال بود که با یکدیگر اختلاف داشتند و این اختلاف به‌تازگی شدت پیدا کرده بود.

همچنین در بررسی اظهارات همسر مقتول مبنی بر حضور در خانه پدرش، کارآگاهان در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند پدرومادر الهام آن روز خارج از تهران بوده‌اند. مأموران در ادامه تحقیقات با بررسی اظهارات «ناصر» متوجه شدند پس از خارج‌شدن مقتول همراه ناصر از پارکینگ خانه مقتول، برخلاف ادعای ناصر که گفته بود مقتول وی را به سه راه تهرانپارس رسانده است، آنها به سمت منطقه حکیمیه رفته بودند.

با توجه به اطلاعات جدید به دست‌آمده و محرزشدن کذب‌بودن اظهارات الهام و ناصر درباره شب جنایت، هر دو نفر آنها ضمن هماهنگی با مقام قضائی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند. الهام در تحقیقات پلیسی، به داشتن رابطه عاطفی با پسرخاله‌اش اعتراف کرد اما منکر هرگونه مشارکت یا دخالت در جنایت و مرگ پژمان شد. او به کارآگاهان گفت: «چندین بار ناصر از من درخواست ازدواج کرده بود، اما من هر بار به او می‌گفتم همسر و دو فرزند دارم و این کار عملا امکان‌پذیر نیست.

ناصر چندین بار بیان کرده بود باید مانع ازدواجمان را از میان بردارد و حتی یک‌بار نیز پیشنهاد داد پژمان را با سم به قتل برسانیم که با او مخالفت کردم و به هیچ عنوان اطلاع ندارم آیا او همسرم را کشته است یا نه؟». با توجه به اعتراف الهام به داشتن رابطه عاطفی با ناصر، این مرد نیز به داشتن رابطه اعتراف کرد اما در ادامه تحقیقات با تکرار صحبت‌های اولش مدعی شد هیچ ارتباطی با مرگ پژمان ندارد.

سرانجام ناصر که همه دلایل و مدارک علمی و پلیسی به دست‌آمده در طول رسیدگی به پرونده مرگ پژمان نشان از مشارکت مستقیم در ارتکاب جنایت داشت، لب به اعتراف گشود و گفت پژمان از سوی وی به قتل رسیده است و الهام هیچ‌گونه ارتباطی به این ماجرا ندارد.

ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «یک روز قبل از جنایت در تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید الهام و همسرش شدم. بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم به هر شکل ممکن تصمیم گذشته خودم برای کشتن پژمان را، حتی به‌تنهایی هم که شده انجام دهم. ساعت ٢٣ روز حادثه با اطلاع از این موضوع که الهام خانه‌اش را ترک کرده و به منزل پدرش رفته، به بهانه تحویل‌دادن پژو ٢٠٧ به خانه مقتول رفتم.

مقتول قصد داشت مرا به خانه‌مان برساند، اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در شهرک حکیمیه قرار ملاقات دارم، از وی خواستم تا مرا به حکیمیه برساند. زمانی‌که به بهانه پیاده‌شدن از پژمان خواستم ماشین را نگه دارد، به محض توقف با چاقو به وی حمله‌ور شدم و چندین ضربه زدم و او را به قتل رساندم. جسد مقتول را به صندلی شاگرد راننده منتقل کردم و بی‌هدف به راه افتادم؛ مسیر اتوبان امام‌علی [شمال به جنوب ] را ادامه دادم تا اینکه ناگهان خودم را ابتدای جاده ورامین دیدم.

ابتدا قصد آتش‌زدن ماشین را نداشتم اما پس از چندمتری که از ماشین دور شدم، تصمیم به آتش‌زدن آن گرفتم. با بنزین داخل صندوق‌عقب، صندلی راننده و شاگرد راننده را به آتش کشیدم و به‌سرعت از محل دور شدم». سرهنگ کارآگاه حمیـد مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: «با وجود اعتراف اولیه متهم اصلی پرونده به ارتکاب جنایت و طرح ادعای او مبنی بر دخالت‌نداشتن همسر متوفی در مرگ همسرش، اما به‌واسطه محرزشدن کذب‌بودن اظهارات اولیه هر دو متهم و برای تکمیل تحقیقات پرونده، متهم اصلی پرونده با قرار بازداشت موقت و همسر متوفی با قرار قانونی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده گرفتند».

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *