مرد میانسال که نتوانسته بود شش میلیون تومان بدهی اجارهبهای زن صاحبخانه را بپردازد او را کشت و اطراف کارخانه متروکه در رودبارقصران در لواسانات رها کرد.
به گزارش خبرنگار جامجم، چندروزی بود که مدام به خانه و تلفن همراه خواهر۶۰ سالهاش که ساکن طبقه اول ساختمان سه طبقهای در محله نارمک تهران بود تماس میگرفت اما او پاسخ نمیداد، حتی مقابل خانهاش رفت و در را باز نکرد و همسایگانی که مستاجر ساختمان بودند خبری از او نداشتند. بعد از این غیبت مرموز، بیستم مرداد امسال به پلیس آگاهی تهران رفت، شکایت کرد و برای یافتن خواهرش کمک خواست، چون احتمال میرفت این زن در خانه دچار حادثه شده باشد. ماموران درخانه را باز کردند اما ردی از وی نبود. در ادامه به استعلام از طریق ماموران رودبارقصران لواسانات پرداختندکه معلوم شد آنها هیجدهم مرداد امسال جسد زن مجهول الهویهای را حوالی کارخانه متروکهای یافتهاند که شواهد نشان میداد وی به قتل رسیده است. بنابراین خانواده زن گمشده در پزشکی قانونی حاضر شده و با دیدن جسد مقتول هویت او را تائید کردند. در ادامه ماموران به محل رهاشدن جسد اعزام شده و دوربینهای اطراف آنجا را بازبینی کرده و توانستند تصویر مردی میانسال راپیدا کنندکه جسد را در میان چادر و پتو پیچیده و از صندوقعقب خودروی پیکی بیرون آورده و آنجا انداخته و فرارکرده است. ماموران هویت مالک خودرو را که تنها مظنون بود به دست آوردند و معلوم شد که او مستاجر مقتول بوده و او دو روز پیش در خانهاش که نارمک بود بازداشت و منکر قتل زن صاحبخانه شد اما دیروز در جریان تحقیقات نزد محمدجواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران به قتل اعتراف کرد و گفت: متاهلم،فرزندی ۱۰ ساله دارم و کارم پیک موتوری است. از هفت ماه پیش مستاجر مقتول در طبقه سوم ساختمان او شدم. ماهی دو میلیون تومان به عنوان کرایه میپرداختم اما به خاطر شیوع بیماری کرونا شش میلیون تومان را که سه ماه کرایه میشد، نتوانستم پرداخت کنم و او هم کرایهاش را میخواست. ساعت ۱۰ صبح هفدهم مرداد امسال، وقتی زن و بچهام خواب بودند و همسایه دیگر هم نبود مقابل خانه مقتول رفتم. او دم در آمد، دوباه کرایه اش را خواست که دعوایمان شد. هلش دادم، کف زمین افتاد و بیهوش شد.
وی افزود: از ترس او را داخل خانه بردم که بههوش آمد و خواست فریاد بزند که یک دقیقه مقابل دهانش را گرفتم و نفسش بند آمد. جسد را در پتو و چادرش پیچیدم و در اتاق نشیمن گذاشتم. در خانهاش را قفل کرده و دسته کلید را برداشته و به محل کارم در پیک موتوری رفتم. شب که بازگشتم جسد داشت بو میگرفت. ترسیدم به زنم حرفی بزنم، جسد را در صندوق عقب خودروی پیکیام گذاشته و اطراف کارخانه متروکه انداختم و به خانه بازگشته و به زندگیام ادامه دادم اما پشیمان بودم و از ترس تسلیم پلیس نشدم.
متهم با صدور بازداشت موقت روانه پلیس آگاهی شد.